زانو زده، پیشانی را بر دست نهاده، یا نقش زمین شده و بازوانشان را، از دو سو، دراز کردهاند؛ ــ و هقهق گریهای که تلاش میکنند تا مهارش کنند چنان سینهشان را به تکان وامیدارد که گویی میخواهد از هم بدراندش. دیده در آسمان میگویند:
خدای من، به روحش رحم کن! روحش در تاریکیها انتظار میکشد؛ منتگذار و در رستاخیز پذیرایش باش تا از فروغت بهرهمند شود!
و یا، درحالیکه چشمانشان به سنگفرش خیره مانده است، زمزمه میکنند:
آرام بگیر، دیگر درد نکش! برایت شراب و گوشت آوردهام!
به صورت کلی آثار نیکوس کازانتزاکیس بسته به این که بتوانی با حالات روحی خاص او ارتباط بگیری، می تواند سرمنشاء خوبی برای درون نگری بیشتر در زندگی فردی و تا حدی اجتماعی باشد. ولی چه بسا به مذاق هر کسی خوش نیاید که اثار او را به صورت جدی دنبال کند