مارکز در این کتاب وضعیت جغرافیایی و آداب و رسوم بومیان سرخپوست آمریکای لاتین را بهخوبی نمایانده است؛ گویی آیینهای دربرابر ملتش گرفته تا همه ویژگیهای آنها را بنمایاند. کسی که این اثر را میخواند، اگر هم به کشورهای آمریکای لاتین سفری نداشته و یا حتی درباره آنها هیچ اطلاعی نداشته باشد؛ حس میکند آن سرزمین و مردمش را بهخوبی میشناسد. اعتقادات باستانیای که گاه در اثر خیالپردازیها و اغراقهای بومیانش خرافات بهنظرمی رسند، همه در این اثر بهخوبی آشکار است. نکتهای که در این کتاب بسیار چشمگیر و مضمون اصلی این رمان را رقم میزند، اثبات وجود عشق و قدرت پایانناپذیر آن است. این کتاب که تاریخنگاری یک قرن از زندگی یک خانواده پرجمعیت است بهخوبی میرساند که این خانواده با آنکه بسیار پرجمعیت است؛ اما هریک در تنهایی خود بهسر میبرند که راه ورود به حریم آن بر دیگر افراد خانواده بسته است. وقتی عشق درمیان نسل آنها وجود ندارد، همه دچار ناکامیهای زندگی میشوند و خود نیز راز این ناکامیها را نمیدانند که همانا در عدم توانایی آنها در عاشقشدن است و ما تنها درباره آخرین فرزند این خاندان میخوانیم که تنها او درنتیجه عشق بهدنیا آمده است.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 3.۱۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 456 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۱۲:۰۰ |
نویسنده | گابریل گارسیا مارکز |
مترجم | زهره روشنفکر |
ناشر | مجید |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | One humdred years of splitude |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۵/۰۲ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 265,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتابیه که بنا به تعریفهای زیادی که ازش شنیده بودم با شوق بسیار شروع کردم و هرکاری میکنم تمایل به ادامهی خوندنش ندارم. مشکلی با روند تکرار اسامی و دشواری بیاداوردن اونها ندارم بنظرم کتاب فاقد هرگونه محتوا و حتی روایت تخیلی مفید و متناسب با فرهنگ جامعهی ما هست! حداقل تا صفحهی سیصد از نسخهی چاپی رو که من مطالعه کردم دانشی به دانستههام یا احساس خوب در قالب جملهی دلنشین کتاب در من حاصل نشد. تنها کتابی بود که بیش از نیمی از اون رو که مطالعه کردم حتی یک جملهش هم برام جذاب و قابل ثبت نیومد
کتاب گیج کننده ای هست.اصلا شخصیتهارو با هم قاطی میکنی.من راجع به این کتاب با دوستم صحبت میکردم ایشون گفتن که اگه میخای از مارکز کتاب بخونی باید از ابتدا نری سراغ صد سال تنهایی بهتره اول رمانای دیگه شو بخونی مثلا ساعت شوم یا عشق سالهای وبا بعد بیای سراغ این کتاب.من یه ترجمه دیگه خوندم ولی اصلا خوشم نیومد.به زور تمومش کردم۰
کتاب فوقالعاده ای هست خیلی از خرافاتی که گفته الان تو زندگی ماها در جریانه و به اسامی دیگه، اسامی شخصیت ها خیلی تکراری هست و همه رو قاطی میکنی ولی همینم جذابیت خودش رو داره خیلی چیزایی که برای من سوال بود تو این کتاب حل شد ولی به درد هر کسی نمیخوره خوندنش فقط افرادی که دنبال تحلیل های پیچیده زندگی هستن فکر میکنم بتونن بخونن ولی بعد خوندنش به نظرم به خیلی چیزا شک میکنی تو زندگی که چطور برات پیش اومده آیا به تو ارث رسیده یا خودت داری این راه رو انتخاب میکنی من یه بار خوندم ولی خیلی دوست دارم این سری چند روز از همه جدا بشم و در نهایی خودم بخونم مثل خیلی از شخصیت های این کتاب تنهای تنها
کتاب بی نظیری بود. من سال های پیش این کتاب رو خوندم و هنوز تاثیرش و تمامی داستانش عین تصویر تو ذهنم حک شده. بسیار گیرا و در عین حال تهوع آور به خاطر اسامی شبیه به هم ولی من اونقدر با تمرکز و دقیق و با علاقه میخوندمش که اسامی رو قاطی نمیکردم. وقتی به اواسط کتاب میرسید کمی سرد و خسته میشید و احساس میکنید سرکارید!! ولی حتما تا تهش رو ادامه بدید و سرسری ازش نگذرید و مطمین باشید این کتاب گنجی دارد که شهرتش ارزش یکبار خوندنش رو داره. آخر کتاب به آرامشی میرسید که انگار به ی درک عمیق رسیدید.
برای تموم کردن این رمان باید اول رو صبرتون کار کنین😁
این کتاب با جسارت میگوید «یا عاشقم شو یا نمیخواهمت». نویسنده پا را فراتر از حرف عادت گذاشته و جهانی نو بنا کرده است و خواننده یا خود را در حال زندگی در این جهان مییابد یا اساسا هیچ نوع پیوندی برقرار نمیکند. با وجود شناور شدن در جهانی ناآشنا, انسانها را همچنان انسان میبینیم. نویسنده با خلق دو تیپ شخصیتی متفاوت و البته دارای نقاط مشترک، شخصیتهای اساسی را با تمام نیازهای انسانیشان در دو شاخه قرار دادهاست؛ دو شاخه که همچنان که به دور هم میپیچند، مسیر زوال را در تنهایی میپیمایند.
من قبل از خوندن این کتاب خیلی نقد راجبش شنیدم به خصوص در مورد تشابه و تکرار اسم ها ولی از نظر من این سیاست نویسنده بوده که باعث میشه شما کتاب رو با دقت تمام بخونی و یکی از نکات جالب کتاب این بود که سرنوشت هر کدوم از افراد رو از زمان تولد تا مرگ کامل توضیح میداد و شما میتونستی ببینی ادم هایی که غرق در مطالعه بودن ، شیفته جنگ بودن ، شیفته تنهایی بودن و... هر کدوم از کجا به کجا رسیدن و یکی دیگه از سیاست های این نویسنده این بوده که کاری کرده که درصد عمده ی خواننده های این کتاب یا عاشقش شدن یا اصلا خوششون نیومده و اینکه کتابیه که تک جمله های قشنگ به اون صورت نداره ولی مفاهیم قابل بحثی داره.
من نمیتونستم این کتابو زمین بذارم و به کارام برسم. یه سبک فوق العاده
با دلايل سطحي ازين كتاب تعريف نميشه اصلا نوبل رو به تفكر ميدن نه به قصه هاي صرفا سرگرم كننده يا توصيفاتي كه نود درصدش شده تكرار و تقليد و ديگه خيليها با مطالعه ي زياد و رشد اگاهي و ....دست به قلم خوبي پيدا كردن اما هنر ناب يك تقليد از راه تلاش نيست بلكه يك خلقته نگاه ها سطحيه كه ميگن كتاب سطحيه خيلي ها عاشق رمانهاي زرد هستن هنوز
هر کتابی رو خواستید بخونید ولی اینو نخونید! یه سری ماجرای تکراری و عجیب غریب و غیر جذاب و غیر منطقی که مدام تکرار میشه!