تکگوییهای بلندش در یکی از پرآوازهترین رمانهای دنیاست و با گذشت سالها از زمان انتشارش همچنان حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این رمان عامه پسند جامعه آلمان را تحت تاثیر پیشوای دیکتاتور خود یعنی هیتلر و سالهای پس از جنگ جهانی دوم را به تصویر کشیده است و سرگذشت دلقکی غمانگیز گرفتار میان انسانهای ریاکار را روایت میکند.. هانریش بل با نگارش کتاب عقاید یک دلقک موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات در سال 1972 شد.
رمان عقاید یک دلقک برای اولین بار در سال 1963 منتشر شد و خیلی زود به یکی از کتابهای محبوب و پرطرفدار تبدیل شد. این کتاب در نگاه اول موضوعی اجتماعی و عاشقانه را به تصویر میکشد و مهمترین اتفاقات زندگی یک دلقک پرآوازه، از اینکه چگونه با همسرش آشنا شد، آشنایی با نازیها و ورود به عرصه طنز و در نهایت شکست و سقوط او را توصیف میکند. مخاطب نیز به آسانی میتواند طنز تلخ لابلای توصیفهای بل را دریابد. با این وجود این کتاب ته مایهای مذهبی دارد و نویسنده جامعه بورژوا-کاتولیک آلمان که هویت انسانها را هدف قرار داده است را به نقد میکشد. هانریش بل با زیرکی تمام تحلیلهای سیاسی و اجتماعی و اعتراضهای خود را نسبت به کمونیسم، نازیسم، نظام سرمایهداری و تزویر و ریاکاری در مناسبات انسانی را از زبان شخصیت اصلی داستان بیان میکند.
هانریش بل با فضاسازی قوی و شخصیت پردازی جذاب داستانی گیرا به خواننده عرضه کرده است و با تکگوییهای بلندش تاثیر عمیقی بر مخاطب میگذارد . معشوقهی این دلقک به دلایل مذهبی او را ترک میکند و او را درمانده و تنها میگذارد. «هانس شنیر» دچار افسردگی میشود و مرضهای همیشگیاش ازجمله مالیخولیا و سردرد به سراغش میآیند. او ازنظر روانی بیمار میشود و زمانی که خودش را در آینه میبیند فکر میکند شخص دیگری روبهرویش قرار دارد. او خاطراتش را بهصورت نامنظم و غیرخطی بازگو میکند و خواننده را میان گذشته و حال با خود همراه میکند.
«هاینریش بل» نویسنده و آزادیخواه در 21 دسامبر 1917 در شهر کلن آلمان به دنیا آمد. او از دوران نوجوانی شیفتهی نوشتن بود و این علاقه او را به کار در کتابخانهها کشاند. اما حضور در جبهههای جنگی و خدمت سربازی او را از فضای نوشتن و کتاب دور کرد. هانریش بل جنگ جهانی اول و دوم را به چشم دید و سقوط انسانیت و رنج انسانها را از نزدیک لمس نمود. شاید همین تجربههای عینی را بتوان دلیل گیرایی کلام و قلم روان او دانست. بل پس از مدتی به زادگاهش کلن بازگشت و رشتهی ادبیات آلمانی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. او به دنبال نویسندگی حرفهای رفت. هاینریش بل اولین اثرش را در دههی چهل میلادی منتشر کرد و جایزهی گروه 47 که مربوط به انجمن نویسندگان بعد از جنگ جهانی دوم را دریافت کرد. او داستانهای زیادی در نقد و اعتراض به فاشیسم نوشته و نفرت خود را نسبت به این تفکر ابراز کرده است. هانریش بل برای مدتی عنوان ریاست انجمن جهانی قلم را بر عهده داشته است. ازدیگر افتخارات این نویسنده سرشناس میتوان به دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال 1972 اشاره کرد.
«آبروی از دست رفته کاترینا بلوم»، «نان سالهای جوانی»، «فرشته سکوت کرد» و « سیمای زنی در میان جمع» برخی از آثار این نویسنده هستند که به فارسی ترجمه شدهاند. هانریش بل در در ژوئیه سال 1985 درگذشت و در زادگاهش، شهر کلن به خاک سپرده شد.
مهدی افشار مترجم زبان انگلیسی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم رسمی قوه قضائیه است. دکتر افشار در سال 1326 متولد شد و تحصیلات خود را در رشته ازبان انگلیسی تا مقطع دکترا ادامه داد. او مترجمی دقیق و پرکار است و ترجمه آثار ارزشمندی از نویسندگان مطرح جهان در کارنامه او به چشم میخورد. از آثار ترجمه شده توسط مهدی افشار میتوان به کتابهای «پیرمرد و دریا»، «گتسبی بزرگ» و «وداع با اسلحه» اشاره کرد. انتشارات مجید کتاب عقاید یک دلقک را با ترجمهی مهدی افشار عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
کتاب عقاید یک دلقک در دستهی کتابهای داستانهای آلمانی قرن بیستم قرار دارد. این کتاب عقاید برای گروه سنی بزرگسال مناسب است. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 312 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 15 روز بخوانید.
کتاب عقاید یک دلقک جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستانهای آلمانی قرن بیستم است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستانهای آلمانی قرن بیستم زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
میتوانستم صدا را تشخیص دهم. اما نمیتوانستم واکنش مناسب نشان دهم. این صدا را بارها شنیده بودم، اما هرگز خود را مجبور نمیدیدم که واکنشی نشان دهم. در خانه، کلفتها به صدای زنگ درورودی واکنش نشان میدادند. صدای زنگ مغازه درکوم را بارها شنیده بودم اما هرگز از جای خود برنخاسته بودم. در کلن ما دریک پانسیون زندگی می کردیم، در هتل تنها چیزی که زنگ میزند. تلفن بود. من صدای زنگ را میشنیدم. اما آن را فهم نمی کردم. برایم صدایی ناآشنا بود.
در این آپارتمان تنها دو بارصدای زنگ برخاسته بود. یک بار وقتی یک پسر مقداری شیر آورد و یک بار هم وقتی زوفنر مقداری گل برای ماری فرستاد. وقتی گلها رسید، من در تخت خواب بودم. ماری وارد اتاق شد و گل ها را به من نشان داد. به شیوهی بی خویش شده و سرمست، گلها را به بینیاش نزدیک کرد و دماغش را دردسته گل فرو برد و درپی آن صحنهای ناپسند و زشت پدید آمد. برای این که فکر میکردم گلها برای من است. زنان ستایشگر من گاه برایم به هتل گل میفرستادند. به ماری گفتم: چه" گل های قشنگی, مال خودت." و ماری به من نگاه کرد و گفت:
"اما اینها مال من است. "من سرخ شدم و دست و پایم را گم کردم و از خاطرم گذشت که هرگز سفارش گل برای ماری نداده بودم. البته همه گل هایی را که روی صحنه برای من می آوردند. به ماری میدادم. اما هرگز برای ماری گل نخریده بودم. معمولا این من بودم که ناچار بودم برای گلهایی که روی صحنه به من هدیه میشد. پول بدهم. گفتم: چه" کسی این گلها را فرستاده؟"
-زوفتر.
-لعنت. این چه معنایی دارد؟
به یاد آوردم چه طور آن گلها را در دست گرفت بود و در آغوش میفشرد. ماری سرخ شد و گفت: " چرا نباید برایم گل بفرستد. ما مدتهاست یکدیگر را میشناسیم. چه بسا مرا ستایش میکند.
-باشد و بگذار تو را ستایش کند. اما این گلهای گران قیمت زیادهروی و کار اضافی است. به عقیده من نشانه سستی عقل و بدسلیقگی اوست.
ماری آزرده شد و از اتاق بیرون رفت.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب عقاید یک دلقک اثر هانریش بل بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستانهای آلمانی قرن بیستم میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 2.۰۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 312 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۲۴:۰۰ |
نویسنده | هاینریش بل |
مترجم | مهدی افشار |
ناشر | مجید |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Ansichten eines Clowns |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۲/۲۸ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 125,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ب شخصه فکر میکنم این کتاب از اون دست کتاب هاست ک خوندنش حال و هوای مخصوص ب خودشو میخواد ... من دوبار کتاب رو دست گرفتم (کتاب کاغذی با ترجمه شریف لنکرانی رو خوندم)، بار اول اصلا جلو نمی رفت و لذت نمیبردم، ولی بار دوم واقعا برام دلچسب و خوشخوان بود پیشنهاد میکنم اگه کتاب جلو نمیره و خوشتون نمیاد، شما هم کتاب رو مدتی بذارید کنار ... چون اگه در زمانش بخونید شیرینیش رو ب درستی لمس میکنید
مخاطب ایرانی چندان با این کتاب انس نخواهد گرفت. کتاب انتقاد نامه ایست به شرایط اجتماعی چند دهه قبل آلمان و نویسنده درواقع اجتماع خود را به باد انتقاد گرفته و از ه مین رو هم جایزه نوبل دریافت نموده. امیدوارم وقتتان را برای خواندن این کتاب صرف نکنید. درواقع روند داستان برای خواننده ملال آور و بسیار سخت برای تصور و ارتباط گیریست چرا که هم مختصات جغرافیایی بسیار متفاوت است ( آلمان به کشوری سخت و خشن در دنیا معروف است) و هم بستری که کتاب در آن نوشته شده بسیار دور از بستر زمانی حال حاضر برای خواننده ایرانی است. پیروز باشید
به نظر من بزرگترین ضعف ترجمه کتابهای غیر انگلیسی در ایران نبود مترجم زبان مبدا هست چرا باید ترجمه یک کتاب آلمانی یا فرانسوی از روی نسخه انگلیسی اون باشه؟
نمى تونم درک کنم،چرا بعضى ها میگن کتاب عالى بود؟دلیلتون چیه؟معیارهاى یه کتاب خوب چیه؟هیچ عقیده و ایده اى در این کتاب نبود که به ر شد فردى و اجتماعى کمک کنه، لطفا از چیزى که وقت دیگران رو میگیره تعریف نکنید،اگه این کتاب بهترین کتابىِ که خوندید،فقط بهترین کتابىِ که شما تا حالا خوندید،و در واقع تا حالا کتاب خوب نخوندین و فقط ژست کتابخونى دارید
اوایل کتاب خیلی نمیتونستم باش همراه بشم و به سختی جلو میرفتم ولی کم کم بین فضای حاکم قصه و شخصیت اصلی داستان و فضای حاکم اجتماع خودمون و چند نفری که میشناختم شباهتهای زیادی پیدا کردم و پلهای ارتباطی کم کم ساخته شد، متن داستان با ادبیات ما خیلی فرق میکنه و کمی سرد و خشکه، درست مثل فضای حاکم بر جامعه آلمان چندین ده قبل، شخصیت اصلی ناامید و بی هدف که خیلی شبیه جوونای این دوره زمانه خودمونه، خسته از بایدها و نبایدها، خسته از سنتهای فرهنگی و مذهبی و سیاسی جامعه، اگه بتونید بین جامعه امروز خودمون و جامعه سختگیر چندین دهه قبل آلمان ارتباطی پیدا کنید راحتتر با شخصیت اصلی ارتباط میگیریم، رابطهای که دلقک قصه با والدینش و حتی معشوقهش داشت خیلی شبیه رابطه اکثر جوونای الان با والدینشونه، در کل من دوستش داشتم.
بر خلاف نظر دوستان که خیلی کتاب رو دوست داشتن، من اصلا نتونستم با کتاب ارتباط بر قرار کنم و به سختی جلو میرفتم، اصولا کتاب نصفه و نیمه نمیخونم اما واقعا ۵۰ صفحه ی انتهایی کتاب رو نخوندم. فضایی بسیار ناامید کننده، کلماتی سرد، جملاتی نه چندان دلچسب! همش تنهایی و غر غر های یک نفر بدون هیچ نکته ی مثبت و آموزنده ای ! سراسر حس خلا و پوچی رو القا میکرد. کتابهایی از این بهتر خیلی داریم و به نظرم وقتتون رو برای این کتاب هدر ندید.( صرفا توصیه)
من این ترجمه رو نخوندم ولی ترجمه واقعا در میزان لذتی که از یه کتاب میبرید تاثر داره پیشنهاد میکنم کتابهایی که زیاد ازشون تعریف میشنوید رو با بهترین ترجمه موجود بخونید که به نظرم شریف لنکرانی این کتاب رو خوب ترجمه کرده مثلا من سوکورو تازاکی رو با ترجمه امیر مهدی حقیقت خوندم واقعا حالم گرفته شد مشخص بود کتاب خوبیه و واقعا دوستش داشتم اما ترجمه بد و سطحی خرابش کرده بود جوری که تصمیم گرفتم بعدا اگر وقت کردم ترجمه زال رز رو هم بخونم
این کتاب یکی از غنی ترین کتابها درباره انسان ها ،عقیده و مذهب بوده ..چقد تاسف اوره که بعضیا اینقد سط حی نگاه میکنن به کتاب .مگه قصه هزار و یک شب میخونی که دنبال پایانشی
رمان ها حس همدلی را در ما زنده میکنن. گاهی فکر میکنم چرا چند صد صفحه از تراوشات ذهنی یک نویسنده را بخوانم. حالا که کتاب را البته با ترجمه محمد اسماعیل زاده تمام کردم، طور دیگری به دلقک ها یا آواز خوان های خیابانی نگاه می کنم. دلقک هم من را خنداند هم اشک م را درآورد. هم تعریفی از عشق و بی وفایی را خواندم، هم مذهبی و بی اعتقاد بودن را. کاش هاینریش بل کتاب را هزار صفحه دیگر ادامه میداد. کاش میتوانستم هزار صفحه دیگر با عقاید هانس شنیر زندگی کنم. کاش می توانستم هزار صفحه به هانس دلداری بدهم. کاش...
کتابیه که شاید فصل ١٥ به بعد دیگه هیچ علاقه ای به خوندنش نداشته باشی چون ١٥ ف صله طرف داره غر میزنه که دختره رفته و میگی خب رفته یا کاری بکن یا اینقد غر نزن دیگه... کلا ٢٥ فصله با فضایی سرد