در روزهای سرد و سیاه جنگ که کشتار، تجاوز و ویرانی سرزمینها بر همهچیز سایه میافکند، همراه با مردانی که روانهی خط مقدم میشدند زنانی هم حضور داشتند که نمیخواستند در پشت مراقب فرزندان و بازماندگان همسرانشان چشم انتظار پایان جنگ بمانند. زنانی که خلاف جهت رودخانه شنا کردند. هاینریش بل چهرهی ماندگار ادبیات آلمان، با تجربهاش از جنگ، در کتاب سیمای زنی در میان جمع زنی را میآفریند که با تمام وجود برای زندگی شخصی و استقلالش تلاش میکند و به بازخوردها و نگاههای سرزنشگر باقی مردم اهمیتی نمیدهد.
کتاب سیمای زنی در میان جمع Group Portrait with Lady اثری ماندگار از هاینریش بل در سال 1971 منتشر شد. این کتاب هم مانند سایر آثار هاینریش بل ظلم و ستم حاکم بر جامعه را نقد میکند. داستان کتاب سیمای زنی در میان جمع داستان زنی 48 ساله به نام لنی است. شخصیت لنی در جملات نخستین کتاب اینگونه توصیف شده است :«قد او یک متر و هفتاد و یک سانتیمتر و وزن او در حدود شصت و هشت کیلو و هشت صد گرم است؛ یعنی با اختلاف سیصد یا چهارصد گرم، وزن ایدهآل برای چنین قدی. رنگ چشمانش چیزی است بین آبی تند و سیاه. انبوه موهای براق و بلوندش، که کمی به خاکستری میزند و او آنها را به روی شانههایش افشان میکند، به سرش حالتی میدهد که گویی کلاهی طلایی بر تارکش گذاشته باشند. این زن لنی فایفر نام دارد.»
کتاب سیمای زنی در میان جمع از زبان یک نویسنده است که تا انتها نام و هدف او از بیان این داستان مشخص نمیشود. او زندگی لنی فایفر را روایت میکند و وارد گذشتهی او میشود. علاوهبر لنی حدود 125 شخصیت دیگر در کتاب حضور دارد که اطراف شخصیت اصلی داستان قرار دارند و هر کدام نشاندهندهی وضعیتهای مختلف طبقات اجتماعی آلمان هستند. آنها با توصیفشان از لنی فایفر سبب میشوند قسمتهای مختلف کتاب مانند پازل کنار هم قرار بگیرند و داستان شکل بگیرد. لنی فایفر که از طرف مردم قضاوت میشود و حتی به عنوان زنی هرزه خطاب میشود پس از مرگ همسرش که یک درجهدار ارتش آلمان است دلباختهی یک اسیر شوروی میشود.
براساس کتاب سیمای زنی در میان جمع «آلکساندر پتروویچ» کارگردان اهل صربستان در سال 1977 فیلم سینمایی درام ساخت.
هاینریش بل Heinrich Böll نویسنده و آزادیخواه آلمانی در دسامبر 1917 در شهر کلن آلمان به دنیا آمد. تاریخ زندگی هاینریش بل با جنگ جهانی اول و دوم عجین بوده و او برخلاف عقایدش مجبور شد مدتی را برای انجام خدمات سربازی در جبههی جنگ به سر ببرد. حضور هاینریش بل در میادین جنگ و تنفرش از نظام فاشیسم سبب شد او به غرب بگریزد.
هاینریش بل در طول زندگیش پایبند به اصول اخلاقی بوده و او را مدافع سرسخت آزادی میدانند. او کاتولیک بود و سراسر عمرش پایبند به اصولش مانداما زمانی که کلیسا کاتولیک از نظام هیتلر دفاع کرد ارتباطش را با کلیسا قطع کرد. هاینریش بل از همان نوجوانی علاقه به نوشتن داشت و مدتی را در کتابفروشی مشغول به کار شد اما پس از پایان جنگ جهانی دوم نوشتن را به طور جدی آغاز کرد. او رشتهی زبان و ادبیات آلمانی را در دانشگاه دنبال کرد و اولین آثارش را در دههی چهل میلادی منتشر کرد. هاینریش بل ابتدا داستانهای کوتاه و مقالات مینوشت ولی با نوشتن رمان جایگاه خود را در ادبیات آلمان تثبیت کرد و به برجستهترین نویسندهی نسل خودش تبدیل شد.
هاینریش بل علاوه بر نوشتن کتابهایش به عنوان ریاست انجمن جهانی قلم نیز فعالیت کرد و مدتی را در ادارهی آمار مشغول به کار بود. او در ژوئیه سال 1985 درگذشت و در زادگاهش، شهر کلن به خاک سپرده شد.
هاینریش بل با تجربهی چهرهی تلخ و سیاه جنگ آثار متعددی را در دفاع از آزادی نگاشته است. او با انتشار کتاب «قطار سر وقت» در سال 1949 به نویسندهای محبوب بدل شد و جایزهی گروه 47 که مربوط به انجمن نویسندگان بعد از جنگ جهانی دوم بود را به خود اختصاص داد. همچنین او به عنوان دومین آلمانی، در سال 1972 جایزه ادبی نوبل را از آن خود کرد. در مراسم اهدای جایزهی نوبل به او برترین اثرش، سیمای زنی در میان جمع از طرف آکادمی سوئد به عنوان جامع آثار هاینریش بل معرفی شد.
از جمله کتابهای دیگر هاینریش بل میتوان به «عقاید یک دلقک»، «دفترچه خاطرات ایرلندی»، «نان سالهای جوانی»، «فرشته سکوت کرد» و «بیلیارد در ساعت نه و نیم» اشاره کرد. کتاب الکترونیکی همهی این آثار برای خرید و دانلود در سایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است.
هاینریش بل از جمله نویسندگان پرآوازهی آلمانی است که آثارش به دلیل نوشتن از آزادی و شرافت انسانی، بسیار خواندنی است. او در تمام داستانهایش سرخوردگی و دردهای جوامع انسانی را با طنز تلخ به تصویر میکشد. علاوه بر حضور پررنگ احترام به آزادی و شکوفایی انسانها در آثار هاینریش بل ردپای گرایش او به سوسیالیسم و نقد جامعههای سرمایه داری و نظامهای کمونیستی نیز دیده میشود؛ او با انتقادش از کشورهای کمونیستی به خصوص شوروی سابق به نویسندهای جهانی تبدیل شد.
مضمون و درونمایهی آثار هاینریش بل در کنار نثر روان و صمصمیاش سبب شده افراد زیادی در سراسر دنیا، کتابهای این نویسنده را بخوانند.
«والتر برونو هنینگ» Walter Bruno Henning ایرانشناس آلمانی و انگلیسی در مورد نثر و محتوا پرکشش هاینریش بل میگوید :«گرایش قشر وسیع خواننده به سوی بل تنها از آن جهت نیست که او قدرتمندان صحنه سیاست، اقتصاد و وسائل ارتباط جمعی را به سبب استعمال قدرت تا به این حد عریان توصیف میکند، بلکه بیشتر به خاطر آن است که قلبش همیشه در موضع صحیح است؛ به خاطر آن است که قلبش همیشه برای مغبونشدگان میتپد: برای سربازان جنگ، «گوشههای دم توپ»، گرسنگان و افراد بیخانمان دوران پس از جنگ، برای افراد غیر متخصص و درمانده، برای راندهشدگان و قربانیان مطبوعات هوچی. بل هیچگاه خواننده را در راه پرپیچ و خم خستهکننده رمانهای روشنفکرانه و فلسفی از نفس نمیاندازد. در مورد مفاهیم اخلاقی و ارزشهایی که به آنها معتقد است (شرافت و عشق) جدا محافظه کار است...»
کتاب سیمای زنی درمیان جمع را «مرتضی کلانتریان» به فارسی ترجمه کرده و «نشر آگه» آن را منتشر کرده است. ترجمهی «مرتضی کلانتریان» اولین ترجمهی کتاب سیمای زنی در میان جمع است که در سال 1362 راهی بازار شد. امکان دانلود pdf کتاب سیمای زنی در میان جمع ترجمه مرتضی کلانتریان در همین صفحه در دسترس است.
«مرتضی کلانتریان» وکیل و مترجم ایرانی است که تحصیلات خود را در اروپا گذرانده و به زبانهای فرانسه و انگلیسی تسلط دارد. او آثار متعددی را به فارسی ترجمه کرده است از جمله کتاب «قرارداد اجتماعی» نوشتهی «ژان ژاک روسو» و کتاب «بررسی یک پرونده قتل» نوشتهی «میشل فوکو». همچنین ترجمهی کتاب «ظرافت جوجهتیغی» نوشتهی «موريل باربری» از آثار اوست که پی دی اف آن در فیدیبو موجود است.
«سارنگ ملکوتی» مترجم دیگری است که کتاب سیمای زنی در میان جمع را از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده است و «انتشارات نگاه» آن را منتشر کرده است.
در آن دوردست من زن و پسری باقی گذاشتهام که اگر پسرم از سد هزاران عواملی که میتواند موجب مرگش شود گذشته باشد باید امروز همین سنی را داشته باشد که شما دارید. لارویک من در 44 نوزده سال داشت، مسلما آنها به سراغش رفتند ولی به کجا فرستادنش؟ بعضی اوقات فکر میکنم، برگردم و در آنجا مهم نیست... از خودم میپرسم آیا لاریسای من هنوز زنده است. لاریسای عزیزی که من در 45، در اولین موقعیتی که به دستم آمد، وقتی برای کندن محل نصب باتریها به جبهه ارفت رفته بودیم، به او خیانت کردم.
بعد مرا به کارخانهای متعلق به موسسه کروپ در کونیگزبرگ فرستادند. دوازده ساعت کار در روز و یازده ساعت در شب؛ هر کس هر فرصتی گیرش میآمد، حتی در مستراح میخوابید. خوشا به حال کسی که موفق میشد لانه سگی پیدا کند و در آن دراز بکشد، البته در آن از لحاظ تنگی جا در زحمت بود ولی دست کم تنها بود. بدترین چیز این بود که کسی مریض میشد و یا این احساس را ایجاد میکرد که زیر کار دررو است. زیر کار دروها را تحویل گشتاپو میدادند و مریضها، اگر واقعا دیگر قابل استفاده نبودند، تحویل اردوگاههای مرگ میشدند یا به بیمارستانهایی سپرده میشدند که چیزی از اردوگاههای مرگ کم نداشتند در هر صورت مرگشان حتمی بود. جیره غذایی در این بیمارستانها دو لیتر سوپ آبکی و 25 گرم از معجونی به نام نان بود. این به اصطلاح نان مخلوطی بود از سپوس و کاه و خاک اره له شده؛ پوست گندم و خاک اره گلو را میخراشید و آزار میداد. واقعا نمیشد عنوان غذا به آن داد. قصد این بود که از بیغذایی اسیران مریض را نابود کنند. به این غذا چماق و اهانت را هم اضافه کنید تا متوجه شوید که چه پذیرایی شاهانهای از ما میکردند. سوپ و سیبزمینی پوسیده و گرد و خاکش درست میشد که البته فضله موش هم به وفور چاشنی آن بود. روزانه قریب صد نفر میمردند. زنده خارج شدن از این بیمارستانها واقعا شانس میخواست و من یکی از آنهایی بودم که از آنجا زنده درآمدم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۶۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 557 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۸:۳۴:۰۰ |
نویسنده | هاینریش بل |
مترجم |