هفته کتاب - ایرانی - 40%
کتابهای این لیست
درباره ی آبنبات هل دار
آبنبات هل دار روايت طنز مهرداد صديقي از کودکي بجنوردي ست که برادرش به جنگ مي رود و اسير مي شود. اين داستان که از زبان همين کودک بجنوردي يعني محسن روايت مي شود. محسن آخرين فرزند خانواده پنج نفري ست. اي ......
درباره ی آبنبات نارگیلی
طنز در ادبيات فارسي جايگاه ويژه اي دارد و در عصر حاضر هم طنزپردازان مهمي فعاليت مي کنند. کتاب آبنبات نارگيلي يکي از کتاب هايي است که يکي از اين طنز پردازان يعني مهرداد صدقي نوشته است. او که قبلا سه جل ......
درباره ی آبنبات دارچینی
آقاجان جلوی همه شلوارش را درآورد. البته یک بیرجامه زیرِ آن پوشیده بود و جورابش را روی پاچههای بیرجامه کشیده بود. شلوارش را همین دو دقیقۀ پیش پوشیده بود. نمیدانستم دیدن همین «صحنۀ» ساده بعدها سرنوشتم ......
درباره ی گچ پژ
تا اينجا هم آقايي کرده اي که با آن همه خبط و خطا، تشتک دلمان را برنداشته اي و تشت رسوايي مان را روي بام نگه داشته اي و الّا با اين توبه هاي آبدوغ خياري ما که عينهو کِش تنبان حاجي، دم به دقيقه بايد سفت ......
درباره ی اسرار و ابزار طنزنویسی
درست بیست سال قبل بود که همسایهمان به من گفت قیافهای اخمو دارم. البته من این را به حساب مقابله به مثل او گذاشتم تا چیز دیگر. چون من از این همسایه ـ که خیلی فیسوافاده داشت و قیافهاش زیادی جدی بود ـ ......
درباره ی حسد
در این رمان با شخصیت دیگری از عین القضات همدانی مواجه می شویم که البته جدا از شخصیت های عاشقانه او نیست اما در کل، حسد جنبه های جدیدی از زندگی این شخصیت را بررسی می کند. و کی میایی خودش می گوید : «عین ......
درباره ی جنون خدایان
ابتدای قرن بیستویکم است، در شرقیترین بخش قارة اروپا اپیدمی مرموزی ظاهر و در مدت کوتاهی عالمگیر میشود. بیماریای که هنوز برای آن نامی معیّن انتخاب نکردهاند. مردم جمهوری آذربایجان این بیماری را به ا ......
درباره ی سرگذشت استعمار ، جوانه های آتش جلد 11
آقامحمد خان که برای ادامۀ نبردهایش به پول نیاز داشت هیچ فرصتی را برای جمع کردن ثروت از دست نمی داد. در یکی از سفرهایش از روستاییِ فقیری خشمگین شد و به یکی از جلادانش دستور داد گوش او را ببرد. مرد روست ......
درباره ی سرگذشت استعمار، ملکه تهی دست جلد 15
جنگی تمام عیار آغاز شد. ناوگان انگلستان، گلوله باران بندرهای چینی را آغاز کرد. چینی هایی که در تمام این سالهابه فکر ساختن نیروی دریایی قوی نبودند، نمی توانستند باقدرتمندترین نیروی دریایی جهان مقابله ......
درباره ی دومین نشان مردی
عصر بابا یک بار دیگر همان سوال همیشگی را می کند، این بار با لحن عاقدها:برای آخرین بار می پرسم... آیا بنده وکیلم که نوشتن پایان نامه ام را به عقد شما در بیاورم؟بابا همه ی مسیرها را امتحان کرده و چون به ......
درباره ی آمیخته به بوی ادویه ها
ک لحظه دلم خواست گوشم کلمات عربی بشنود و چشمم آب ببیند، رود ببیند. دلم آن روزهای آرام قاهره را خواست ، آن دفعه اولین باری بود که فکر کردم بروم جنوب ، بروم اهواز ، بروم روی پل های زیادش بایستم و کارون ......
درباره ی آخرین نشانِ مَردی
هر وقت ما خانوادگی و دستهجمعی بیرون میرویم، بزرگترین تفریح مردهای فامیل این است که به نحوه آتش د رست کردن همدیگر گیر بدهند. یعنی تعصبی که روی ور رفتن با زغال و بادبزن دارند، روی هیچ چیزی ندارند. مث ......












