سروش حبیبی مترجم معاصر ایرانی است. شهرت استاد سروش حبیبی در ایران به سبب ترجمههای بینظیر او از شاهکارهای ادبی جهان است. او سهم انکار ناپذیری در معرفی نویسندگان بزرگی مانند رومن گاری، فئودور داستایوفسکی و هرمان هسه به فارسی زبانان داشته است. n>
سروش حبیبی مترجم سرشناس ایرانی متولد هفت خرداد 1312 در تهران است. او تحصیلات ابتدایی خود را در تهران تکمیل کرد و در سال 1329 به مدرسهی عالی پست و تلگراف رفت و بعد از فارغ التحصیلی از آنجا در وزارت پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد. سروش حبیبی در سال 1339 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در دانشکده فنی دارمشتات آلمان رشتهی الکترونیک خواند. در طی همین سفر بود که سروش حبیبی با زبان آلمانی آشنا شد. سروش حبیبی بعد آلمانی دو زبان انگلیسی و فرانسه را نیز آموخت و در میانسالیاش به سراغ زبان روسی رفت. این امر او را یکی از بهترین مترجمان چندزبانهی ایرانی میکند. سروش حبیبی دربارهی زبان آموزی میگوید: «درست است که من با چند زبان آشنا هستم اما اشتباه است اگر فکر کنیم که آشنای با چند زبان یا حتی تسلط به آن ها برای ترجمه کفایت می کند. مترجم باید دانش خود را در زمینه های مختلف تقویت کند؛ تاریخ، جغرافی، رسم و رسومات ملل مختلف. در کل باید خیلی چیزها خارج از زبان بداند که بتواند به یک ترجمه خوب برسد.»
فعالیت ادبی سروش حبیبی بعد از بازنشستگیش از وزارت پست، تلگراف و تلفن آغاز شد. او در سال 1351 به عنوان سرویراستار در دانشگاه صنعتی آریامهر مشغول به کار شد. سروش حبیبی کارش را با ویراستاری چند کتاب دانشگاهی آغاز کرد و در سال 1356 ابتدا به آمریکا رفت و بعد از دو سال از آمریکا به فرانسه مهاجرت کرد و تا امروز در این کشور زندگی میکند. سروش حبیبی همیشه تحت تاثیر نویسندگانی مانند فردوسی، سعدی، حافظ، ایرج میرزا، مشیری و شاملو بوده است.او در مصاحبهای دربارهی رمانهای امروزی میگوید: «تاب هایی که الان در دنیا نوشته می شود، بیشتر جنبه سرگرمی دارد. دیگر از شاهکارها خبری نیست. این موضوع خاص فرانسه یا انگلیس و روسیه و یا دیگر کشورها نیست، به طور کلی رمان چنین سرنوشتی پیدا کرده است. شاید مردم دیگر فرصت ندارند بنشینند رمان بخوانند و همین طور نویسنده نمی تواند زمان زیادی صرف نوشتن و ساختن یک شخصیت داستانی کند. در فرانسه بعد از مارسل پروست این اتفاق افتاد و دیگر بعد از این نویسنده کسی در حد و اندازه های او نیامد. البته افرادی مثل سارتر آمدند اما کار این ها بیشتر سیاست و فلسفه اگزیستانسیالیسم بود.»
سروش حبیبی دربارهی ترجمههای امروزی میگوید: «مترجم امروز از چندين دهه ميراث مترجمان سلف و تجربه آنها برخوردار است و از سويي خوانندگان، فراوانتر و متوقعترند. نقد آثار چاپ شده نيز جديتر و گستردهتر شده است. مجلات وفصلنامههاي متعددي در زمينه نقد كتاب منتشر ميشود كه خواننده دارند و تاثير آنها در بهبود كيفيت ترجمه البته مثبت است. همچنين كساني كه با زبانهاي خارجي آشنايي دارند نسبت به كل جمعيت كشور افزايشميراند نبايد غافل بود يافتهاند.»
سروش حبیبی تاکنون بیش از چهل عنوان کتاب را از بهترین نویسندگان جهان به فارسی ترجمه کرده است و نقش به سزایی در معرفی نویسندگان بزرگی مانند اریک امانوئل اشمیت، هرمان هسه، دینو بوتزانی و رومن گاری به خوانندگان زبان فارسی داشته است. تعدادی از ترجمههای او عبارتاند از:
پدر و مادرش این خانهي کوهستانی را در ارتفاع دو هزاروسیصد متری برایش ساخته بودند، زیرا در این ارتفاع از تنگ نفس اثری نبود. اما باگ در این ارتفاع هم نفس راحت نمیکشید. روانپزشکش در «زوریخ» میگفت: «این از ایدهآلیسم او است» او حاضر نبود خود را بپذیرد. ضد طبیعت بود. اما یک ضد طبیعت نخبه. خلاصه بدشانسی از این بدتر چه میخواهید؟ این خانه خیلی گران تمام شده بود. سنگهایش را یکییکی با سورتمه تا نوک کوه بالا کشیده بودند. به یک قلعه جنگی میمانست که روی یک صخره برپا شده باشد. دهکده ولن (Wellen) هفتصد متر پایینتر از آن بود. ابیگ (Ebbig) از آنجا پیدا بود. آنجا ابرها را زیر پای خود میدیدی. دور و بر آن از هر جای دیگری، شاید به جز هیمالیا، برف بیشتر بود. همه چیز در این خانه زیبا بود و شکوهمند