ژوزه ساراماگو برندهی نوبل ادبیات سال 1998 احتمالاً معروفترین نویسندهی پرتغالی قرن بیستم است. او اولین نویسندهی پرتغالیزبانی است که برندهی نوبل ادبیات شده است. ژوزه ساراماگو اولین کتابش را در 23 سالگی منتشر کرد و بعد نزدیک به سی سال در سکوت فرورفت و کتاب دیگرش را در 50 سالگی منتشر کرد.
ژوزه ساراماگو متولد 1922 در آزیناگا در پرتغال است. او در خانوادهای بسیار فقیر به دنیا آمد و دوران کودکیاش را در فقر در لیسبون پایتخت پرتغال گذراند. او در همان سالهای کودکی بهعنوان شاگرد مکانیک مشغول به کار شد و شغلهای مختلی را تجربه کرد. او پیشی از نویسندگی مدتی هم در یک انتشارات کار میکرد.
ژوزه ساراماگو یکی از اعضای فعال جنبش کمونیستی پرتغال در سال 1969 بود. روزنامه نیویورکتایمز دربارهی فعالیتهای کمونیستی ساراماگو نوشته است: «آقای ساراماگو همانقدر که برای داستانهایش شناختهشده، برای فعالیتهای کمونیستیاش هم شناختهشده است.»
سال 1969 ژوزه ساراماگو شروع به انتشار اشعارش کرد. از سال 1974 بهعنوان سردبیر دریکی از روزنامههای شهر لیسبون کار میکرد. ساراماگو زمانی که این روزنامه فعالیتهای ضد کمونیستی را در پیش گرفت از پستش استعفا داد و به خاطر جو ضد کمونیسمی که در پرتغال ایجادشده بود تا 50 سالگی هیچ اثری منتشر نکرد.
هرچند پیدا کردن کار برای و که تمایلات کمونیستی داشت، در کشوری که علیه کمونیسم مبارزه میکرد کار سختی شده بود اما باعث شد او بیشتر از همیشه به نویسندگی مشغول باشد و بااینکه 30 سال از او چیزی منتشر نشد اما او هرگز نوشتن برای خودش را متوقف نکرده بود.
ژوزه ساراماگو برای سبک خارقالعادهی نوشتنش که آن را با رئالیسم یا واقعگرایی مخلوط کرده بود شناختهشده است. او از جملات بسیار بلند و پیچیده در داستانهایش استفاده میکند و خود را چندان مقید به رعایت علائم سجاوندی نمیبیند و جملات و گفتوگوها را دائماً پشت سر هم میآورد. برای مثال یکی از شناختهشدهترین آثار ساراماگو، «بالتازار و بلموندا» داستانی دربارهی پرتغال در قرن هجدهم و فضای تفتیش عقاید است. شخصیتهای اصلی این داستان یک جانباز جنگ و معشوق او هستند که سعی میکنند به کمک یک ماشین زمان که مغز انسانی دارد از شرایط وحشتناک زمانهشان فرار کنند.
«سالمرگ ریکاردو ریش» اثر موفق دیگر ژوزه ساراماگو، داستانی است که جایگاه او را بهعنوان یک نویسندهی متفاوت و برجسته مشخص میکند. این رمان که پر از استعاره و پیچیدگی است نهتنها توانایی ساراماگو در شخصیتپردازی را نشان میدهد، بلکه پر از اطلاعات ارزشمند دربارهی تاریخ و فرهنگ پرتغال است.
«انجیل به روایت عیسی مسیح» اثر جنجالبرانگیز این نویسنده است که سال 1991 منتشر شد. این اثر یک اثر ضدمذهبی و توهین به کاتولیکهای پرتغال نامیده شد و باعث شد او از لیست نامزدهای جایزهی ادبی اروپا خط بخورد. پسازاین اتفاق ساراماگو همراه همسرش به جزیرهی «لانزاروته» در اقیانوس اطلس رفت و تا آخر عمر همانجا زندگی کرد.
کوری مشهورترین اثر ساراماگو در ایران است که این نویسنده سال 1995 آن را منتشر کرده است. این رمان تاکنون 11 بار به فارسی برگردانده شده است. ساراماگو در این رمان موقعیتی را پدید آورده است که تمام مردم جهان براثر یک بیماری مشترک کور میشوند، ساراماگو با استفاده از این فضاسازی ترسناک و فوقالعاده بسیاری از مضامین فکری خود را منتقل کرده است. سال 2008 از روی این رمان فیلمی ساخته شد. او رمانی هم به نام بینایی دارد که سال 2004 منتشرشده است.
ساراماگو بیش از بیست رمان و تعداد زیادی مقاله، داستان کوتاه و شعر منتشر کرده است. او سال 2006 کتاب خاطرات خود را که بیشتر به دورانی کودکیاش و فقری که در آن دوران تجربه کرده اشاره میکند را به پایان برد.
تعداد زیادی از آثار ساراماگو در ایران ترجمهشده و خوانندگان زیادی را به خود اختصاص داده است. علاوه بر کتابهای کوری و بینایی که هرساله در ایران منتشر میشوند کتابهای «تاریخ محاصره لیسبون»، «کنتاوروس» و «در ستایش مرگ» و بسیاری کتابهای دیگر از این نویسنده را میتوانید در کتابفروشیها پیدا کنید.
در سال 1998 ژوزه ساراماگو برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. هنگام دریافت جایزه، از ساراماگو بهعنوان نویسندهای که «با تمثیلاتی از تخیل، مهربانی، طعنه و تحمل که دائماً به دنبال هم میآورد ما را قادر میسازد تا واقعیت را دوباره بفهمیم» نامبرده شد.
ساراماگو پیش از بردن جایزهی نوبل در خارج از پرتغال چندان شناختهشده نبود، اما امروز رمانهایش مرزها را پشت سر گذاشتهاند و در سراسر دنیا خوانده میشوند.
ژوزه ساراماگو در سالهای پایانی زندگیاش از سرطان خون رنج میبرد و در سال 2010 در 87 سالگی درگذشت. مرگ او غیرمنتظره بود چراکه هم او و هم پزشکش فکر میکردند که میتواند این مرحله از بیماری را پشت سر بگذارد. او حتی برنامهریزی کرده بود تا بهعنوان مهمان افتخاری در گردهمایی نویسندگان اروپایی در ادینبورگ واقع در کشور اسکاتلند سخنرانی کند اما پیش از آن درگذشت.
ژوزه ساراماگو سال 2007 تنها سه سال پیش از درگذشتش، بنیاد ساراماگو را تأسیس کرد. این بنیاد روی مسائل فرهنگی تمرکز دارد و همچنین مسائل محیط زیستی در سراسر جهان در دستور کار آنها قرار دارد. این بنیاد سال 2011، پس از مرگ ساراماگو اعلام کرد که رمانی از ساراماگو کشفشده که دههی پنجاه نوشتهشده و هرگز منتشرنشده است. کتاب «sky light» سال 2011 منتشر شد.
در مراسم تشییعجنازهی ساراماگو نزدیک به 20 هزار نفر حضور داشتند و خاکستر او زیر درختی در بنیاد ساراماگو دفن شد.