در اواسط قرن شانزدهم، شاه دوم ژوان سوم، به عموزادهاش دوک بزرگ ماکسیمیلیانوی اتریشی، فیلی آسیایی هدیه میکند. این رمان سفر قهرمانانهی آن فیل است که سالمون نام داشت و به دلیل تمایلات شاهانه و استرتژیهای پوچ میبایست اروپا را میپیمود.
سفر فیل کتابی تاریخی نیست، ترکیبی است از ماجراهای حقیقی و ساختگی، که همچون هر اثر ادبی بزرگ، امکان درک واقعیت و خیال را به صورتی تفکیکناپذیر برایمان میسر میکند. بازتابی از انسانیت که طنز و طعنه را، که نشانگر آگاهی کامل نویسنده است، با شفقتی که ژوزه ساراماگو در تحلیل ضعفهای بشری دارد درهم آمیخته است.
ده سال پس از دریافت جایزهی نوبل ادبی، سفر فیل، درخشش ادبی تمام عیار ساراماگو را به ما مینمایاند.
بخشی از کتاب
هرچند در نظر برخی، سخن گفتن از اتاقخوابها، خواه مقبول، دینی و عادی باشند یا نباشند، چندان پسندیده نیست، ولی ما در نظر داریم که سفر شگفتانگیز فیلی را به اتریش تعریف کنیم که اولین گامش در اتاقخوابهای شاهانهی دربار پرتغال نهاده شد، تقریباً هنگام رفتن به رختخواب. پس باید دیگر معلوم باشد که استفاده از این کلمات مبهم تصادفی نیست. و بدین ترتیب، با ظرافتی آشکار، از ورود به جزئیات فیزیکی و فیزیولوژیکی که همیشه هم همراه واژههای مضحک است معاف میشویم، شاید در غیر این صورت به اصول سختگیرانهی مذهب کاتولیکِ دُن ژوان توهین میشد. دُن ژوان سوم، شاه پرتغال و آلگاربس، و همسر بانو کاتالینای اتریشی که این زن مادربزرگ آیندهی آن دُن سباستین است در آلکاثر کیویر خواهد جنگید و همان جا با اولین یا دومین ضربهی شمشیر کشته خواهد شد. گرچه برخی میگویند او یک روز پیش از جنگ بر اثر بیماری درگذشت.
در همین هنگام بود که شاه با ترشرویی به همسرش گفت دلنگرانم بانو، چرا سرورم، هدیهی ازدواجی که چهار سال پیش به عموزاده ماکسیمیلیانو دادیم، همیشه در نظرم شایستهی اصالت و مقام وی نبوده و حال که او نایبالسلطنهی اسپانیا در وایادولید در یکقدمی و اینقدر نزدیک ماست، دوست داشتم چیز ارزندهتری به وی اهدا کنم، چیزی که چشمگیر باشد و درخور او. نظر شما چیست بانو، ظرفی زرین جهت اشای ربانی میتواند خوب باشد سرورم، فکر کنم به دلیل ارزش مادی و معنوی همزمانش، ظرفی سیمین همیشه هدیهﺍی مقبول است، اما کلیسا از این سخاوت ما چندان استقبالی نخواهد کرد، چون هنوز هم گرویدن عموزاده ماکسیمیلیانو به جنبش پروتستانهایِ لوتران در حافظهی خللناپذیرش زنده است، لوترانها یا کالوینیستها، هرگز درست نفهمیدم، ملکه در حالی که صلیب میکشید گفت، لعنت بر شیطان، فکرش را نکرده بودم، فردا اول وقت باید اعتراف کنم، شاه پرسید، چرا مخصوصاً فردا صبح بانو، شما که هر روز عادت دارید اعتراف کنید، برای ایدهی زشتی که شیطان در تارهای صوتی من قرار داده، ببینید، هنوز سوزش گلویم را احساس میکنم انگار که در معرض دمی جهنمی قرار گرفته باشم. شاه که به مبالغههای احساسی ملکه خو گرفته بود، شانههای وی را فشرد و باز سر وظیفهی دشوارِ یافتن هدیه برگشت تا بتواند دوک بزرگ اتریش ماکسیمیلیانو را خشنود کند. ملکه دعایی را زیر لب زمزمه میکرد، بعد یکی دیگر را شروع میکرد که ناگهان ساکت شد و بعد تقریباً فریاد زد، سالمون را داریم، شاه با تعجب پرسید، چه، بیآنکه چیزی از آن نیایش نابهنگام به درگاه خدای یهود فهمیده باشد. بله سرورم، سالمون، همان فیل.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 261.۱۴ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۴:۳۵:۰۳ |
نویسنده | ژوزه ساراماگو |
مترجم | سائنا حبیب |
راوی | فریبا فصیحی |
راوی دوم | شهره روحی |
ناشر | انتشارات کتابسرای نیک |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۴/۰۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |