کتابهایی وجود دارند که تاریخ انقضا ندارند. انگار دید نویسنده در آنها محدود به زمان و مکان نیست و وقتی مینویسند برای تمام دوران نوشتهاند. ژوزه ساراماگو یکی از همین آدمهاست، فرقی نمیکند در شمال اروپا زندگی میکنید یا در خاورمیانه او حرفهای زیادی برایتان دارد. رمان کوری ژوزه ساراماگو خاصترین کتاب اوست، کتابی که خواندنش هرکسی را به فکر فرو خواهد برد.
کتاب کوری یکی از مشهورترین رمانهای قرن بیستم است. داستانی خاص و خواندنی که نگاه خاص و منحصربهفرد نویسندهاش، ژوزه ساراماگو را به رخ مخاطب میکشد. این کتاب که در انگلیسی به نام «blindness» شناخته میشود اولینبار سال ۱۹۹۵ به زبان فرانسه منتشر شد.
داستان کوری داستانی استعاری است. داستانی از یک بعدازظهر که رانندهی اتومبیلی پشت چراغ قرمز کور میشود شروع میشود و ناگهان تعداد کورها افزایش پیدا میکند، کورهایی که دید سفید دارند و چشمهایشان از نظر چشمپزشک سالم است اما نمیبینند. چشمپزشک هم کور میشود و او را به همراه کورها به آسایشگاه میبرند. تنها یک نفر از میان کسانی که به آسایشگاه میآیند کور نیست و او همسر چشمپزشک است و اوست که میبیند کمکم چطور انسانها برای بقا غریزههای انسانیشان را از دست میدهند. داستان کوری اما به آسایشگاه ختم نمیشود و کمکم در همهجای کشور همه کور میشوند.
ساراماگو کتابش را با زبانی ساده و گیرا نوشته است و هیچکدام از شخصیتهایش را نامگذاری نکرده، داستان او در سرزمینی خیالی، با آدمهایی خیالی اتفاق میافتد اما واقعیتهای زیادی را دربارهی دنیای امروز به رخ خوانندگانش میکشد.
داستان ژوزه ساراماگو از زمان چاپ توجه قرار گرفت، این کتاب یک رمان انتقادی است که به انسان میگوید مسیر اشتباهی را میرود. او هنجارهای اجتماعی، شرایط سیاسی و ... را در این کتاب به چالش کشیده است و همین باعث شده بسیاری هم نظر خوبی به آن نداشته باشند و تا مدتها دانلود pdf کتاب کوری بدون سانسور در بسیاری از نقاط جهان کار سختی بود. در سال ۲۰۰۸ از روی این رمان فیلمی به کارگردانی فرناندو مریلس ساخته شد که توجههای زیادی را به خود جلب کرد و البته انتقاداتی را هم در پی داشت.
وقتی از ساراماگو حرف میزنیم در حقیقت از بزرگترین نویسندهی پرتقالی تاریخ میگوییم. او نویسندهای است که کتابهایش خاص و خواندنیاند و احتمالاً صدها سال دیگر هم که بگذرد کسانی هستند که داستانهای او را تحسین کنند.
ژوزه ساراماگو متولد سال ۱۹۲۲ در خانوادهای کشاورز در خارج از شهر لیسبون است. دوران نوجوانی او با کار سخت و مشاغل مختلف گذشت و در آغاز جوانی بود که به قلم روی آورد. سالهای جوانی او، سالهای شکوفایی کمونیسم در دنیا بود و ساراماگو هم در حزب کمونیسم پرتغال فعالیت میکرد، او تا پایان عمر به آرمانهای حزب وفادار بود و البته بهعنوان یک ضد مذهب شناخته میشد که در نهایت همین موضوع باعث حذف شدنش از لیست نامزدهای جایزه ادبی اروپا شد.
ژوزه ساراماگو کتابهای معروف زیادی دارد که در میان آنها میتوانیم به «دفتر یادداشت»، «سفر فیل»، «قابیل»، «وقفه در مرگ» و «همزاد» اشاره کرد. کتاب بینایی اثر دیگری از این نویسنده است که مکمل کتاب کوری شناخته میشود. دانلود کتاب کوری و بینایی از فیدیبو ممکن است. ساراماگو سال ۱۹۹۸ جایزهی نوبل ادبیات را به دست آورد که بسیاری معتقدند که کتاب کوری بیشترین نقش را در این جایزه داشته است. ژوزه ساراماگو سال ۲۰۱۰ و در ۸۷ سالگی در اسپانیا درگذشت.
کوری در ایران بارها و بارها و با ترجمههای مختلف در ایران منتشر شده است. نسخههای صوتی مختلفی هم از این کتاب در بازار ایران موجود است. در میان کتابهای صوتی تایماز رضوانی این داستان با ترجمهی کیومرث پارسای وجود دارد و انتشارات آوانامه هم کتاب صوتی کوری را با ترجمهی زهره روشنفکر و صدای سحر بیرانوند منتشر کرده است. دانلود کتاب کوری ترجمه زهره روشن فکر از فیدیبو ممکن است و کتاب صوتی را هم میتوانید در همین صفحه خریداری کرده و با نصب اپلیکیشن یا روی کتابخوان فیدیبو بخوانید.
شاید جالب باشد بدانید که امکان دانلود نمایش صوتی کوری هم وجود دارد. گروه هنری آوای آپامه این نمایشنامه را از روی کتاب ساراماگو ساخته است.
ساراماگو داستانش را به سبکی خاص نوشته است. هیجان و گیرایی کتاب بهاندازهای است که دلتان نخواهد خواست رهایش کنید. او در کتاب کوری، انحطاط دردناک جوامع بشری را به شکلی عجیب و ترسناک به تصویر کشیده و خواننده را وادار میکند بیشتر بیندیشد. شنیدن کتاب صوتی کوری میتواند یکی از بهترین شکلهای پرکردن اوقات خالی باشد. کافی است چشمهایتان را ببندید و به داستان گوش دهید، کشور تصویر شده در داستان کوری میتواند سرزمین هرکداممان باشد.
هجوم آن همه کور دست کم یک امتیاز یا شاید هم دو امتیاز داشت. اول اینکه این کار آنها یک ماهیت روانشناسانه داشت؛ زیرا فرق زیادی بود که از یک طرف در انتظار همیشگی برای آمدن زندانیان تازه باشند و از طرف دیگر این واقعیت را بفهمند که ظرفیت ساختمان تکمیل شده و از آن پس، امکان ایجاد و حفظ روابط پایداری بین همسایهها وجود خواهد داشت؛ آن هم بیهیچ نابسامانی که تا آن موقع به خاطر ایجاد خلا و ملاحظههای پایانناپذیر زندانیان تازه وجود داشت و همه را وادار میکرد تا دوستیهایشان را دوباره پی بریزند و امتیاز دوم آن هم ماهیتی عملی و صریح و پایهای داشت این بود که مسئولان بیرون زندان چه نظامیان و چه غیرنظامیان، متوجه شده بودند که تأمین غذای بیست سی نفر زندانی بهخاطر زیاد نبودن تعداد آنها با اشتباهاتی که در دیر و زود شدن آوردن غذا صورت میگرفت و آنها با آن کم یا زیاد مدارا میکردند یک چیز بود و مسئولیت یکباره سیر کردن شکم دویست و چهل نفر دقت کنید، تازه دستکم بیست زندانی اضافی دیگر هم بودند که نتوانستند برای خودشان تختی پیدا کنند و روی زمین میخوابیدند. در هر حال، باید اعتراف کرد که سیرکردن سی نفر با سهمیه ده نفر با اینکه سهمیه دویست و چهل نفر بین دویست و شصت نفر تقسیم شود، بسیار فرق دارد. این تفاوت در سهمیه غذا و تعداد نفرات چندان حس نمیشود. نتیجه کار این شد که مسئولان احساس مسئولیت بیشتری کنند و یا چون میترسیدند آشوبهای زیادی به پا شود، تغییر رویه دادند و دستور دادند که غذا بهاندازه کافی و در زمان معین به زندانیان بدهند. واضح است که بعد از آن درگیری تأسفانگیز که دیدیم، جابهجا کردن اینهمه زندانی کور کار آسان و خالی از نگرانی نبود؛ فقط کافی است که آدمهای بیچاره آلودهای را در نظر بگیریم که تا آنوقت میتوانستند ببیند و حالا دیگر نمیتوانند.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 1.۲۲ گیگابایت |
مدت زمان | ۱۵:۰۶:۰۵ |
نویسنده | ژوزه ساراماگو |
مترجم | زهره روشن فکر |
راوی | سحر بیرانوند |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۱۱/۲۵ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
صدای راوی بسیار عالیه اما لحن هایی مثل خشم یا هیجانات رو نمیتونه به خوبی انتقال بده حالا برسیم به داستان... اینکه خیلی ساده همه کور بشن و دولت به راحتی یه تعداد رو قرنطینه کنه و نه جیره درست بده ونه حتی یک تلوزیون در اختیارشون بزاره و جامعه هم بیخیال و در انزوای کامل از محیط بیرون و نویسنده نه به اخبار و اعتراضات فرضی و نه به درمان یا کارهای دولت و نه به هیچ چیزی توجه نکنه و فقط داستان پیرامون دیالوگ چند نفر نابینای ناامید زندانی شده بگذره اصلا باورپذیر نیست درسته این یک داستان تخیله ولی هر داستانی باید باورپذیر باشه کشش داشته و هدفمندمحور باشه ولی بنظر میرسه نویسنده فقط خواسته کتاب رو کش بده وخلاقیت یا حرفی جدید برای زدن نداره. کتاب بدی نیست ولی اگر فکر میکنید قراره سورپرایز بشید یا غرق در محور داستان شید باید ناامیدتون کنم
به نظرم این کتاب ارزش خوندن رو داره، من نیمه ی دومشو خیلی بیشتر از نیمه ی اول دوست داشتم و به نظرم نیمه ی ۳/۴ اول کتاب روند کند تری داشت و گاهی حوصله سر بر بود! در کل داستان خوبی بود اما به نظرم جمله ی آخر که توسط زن دکتر گفته شد یه جورایی پند اخلاقی بود که نویسنده خیلی ناشیانه اونو آخر داستان تو گوش خواننده فریاد میزد و میتونست پند ها و نتیجه گیری های بهتری به صورت غیر مستقیم در طول داستان به خواننده بکنه...من از وقتی که فهمیدم نویسنده کمونیست بوده و گویا به همین دلیل چند سال قبل از کوریز برنده ی نوبل نشده دوست دارم یکی این کتاب و با عقاید کمونیستی نویسنده تحلیل کنه و من بخونمش.
خیلی لذت بردم مخصوصا با بیان خانم بیراموند که مانند نمایش رادیو بی بود و فقط خواندن از روی متن نبود ! و به تمامی حس رو منتقل مینمود . کاش امکان دانلود باشد تا بتوانم در مواقعی که به نت دسترسی ندارم هم کتاب را گوش بدهم داستان مهیج و برای من تاثیر گذار بود ! و شکل معما گونه آن باعث شد به خودم فکر کنم . به روابط به انسان ،چبستی و اخلاق ،وجود و.... متشکرم
من همیشه از کتاب صوتی فراری بودم و دوست داش تم کتاب رو به صورت فیزیکی مطالعه کنم.این کتاب اولین تجربه مطالعه صوتی من بود و عالیییی بود. راوی بی نظیر بود هم کلمات رو روان ادا میکرد و طوری روایت میکرد که من هر لحظه خودم رو توی داستان تصور میکردم. موضوع کتاب هم که خیلی مشابه اپیدمی کرونا بود و حداقل الان برای ما کاملا قابل درکه که توی این شرایط مردم جامعه چه رفتارهایی رو نشون میدن که در زمان کرونا خیلی از این رفتارا مصداق پیدا کرد.
عالی. خیلی متن قوی و خوبی داره و راوی هم خیلی خوب و مفهوم میخونه. یکی از بهترین کتابهای صوتیه که گوش کردم. اون توصیف اواخر کتاب از زیرزمین که شبیه جهنم در دین مسیح هست و ترک کلیسا از طرف مردم که انگار به رستگاری همگانی منجر میشه جنبههای مذهبی یا ضد مذهبی به کتاب داده. از کتابهاییه که تا مدتها فکر آدم رو مشغول میکنه.
از این کتاب میشه برداشت کرد انسان ها میتونن کور باشن حتی اگر چشم هاشون از نظر فیزیکی سالم باشه و اگر اکثر مردم یک جامعه کور باشند حتی اگر عده ای کمی هم بینا باشند باز هم جامعه به سمت تباهی میره
ساراماگا بسیار دنیای عجیبی روخلق کرده .نیمه اول کتاب واقعا تکان دهنده است .تقریبا طولانی است اما به هیچوجه کسل کننده نمیشه و ضرب آهنگ کند نمیشه .یکی از بهترین تصمیمات نویسنده به کار نبردن اسم برای شخصیت هاست و آنها را با نقششان در فیلم خطاب میکنه که بسیار راحت میشه متوجه شد کی کیه.از گویندگی خانم بیرانوند هم نگم براتون عزیزان .استادانه
خوشحالم که این کتابو گوش کردم چون صدای راوی خیلی خوب بود و دلیل دیگه اینکه اگه میخواستم این کتابو بخونم وسطش بیخیال میشدم یه جاهاییش واقعا خسته کننده میشد ولی در کل کتاب بدی نبود و پایانش قابل حدس بود اما شروع جذاب تریداشت و خیلی دوسش نداشتم شاید چون تعریف زیادی شنیدم ازش توقعمو زیاد کرده بود
براي من در بعضي جاها نويسنده خيلي خسته كننده در مورد دولت صحبت مي كنه انگار نگاه خشک وارتشی داره. این قسمتا غیر قابل تحمل بود . واینکه چرا زن دکتر کور نشد درحالیکه یه کشور کور شدن این عجیب بود . در کل تعریف کتاب رو زیاد شنیده بودم ولی برای من زیاد جذاب نبود.
کتاب خوبی بود اما برای من فوق العاده نبود ، ولی کلا اشتهام به غذا کم شد تو این مدت که کتابو گوش میکردم?.بنظرم صدای راوی خوبه اما خیلی جاها از هیجان داستان کم میکرد اونهم بخاطر لهن بدون هیجانش ،فکر کنم نوشتاریش رو یکبار بعدا بخونم و برام دلچسبتر باشه.