کوری، رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال 1995 منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوری آدم ها نوشته است. در این رمان هاله ای سفید رنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر می شود. ساراماگو از تلمیح در این رمان استفاده کرده و با اشاره به نوشته های قدیمیم اثرش را زیباترت و تاثیرگذارتر کرده است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 332.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 272 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۰۴:۰۰ |
نویسنده | ژوزه ساراماگو |
مترجم | کیومرث پارسای |
ناشر | نشر روزگار |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۱۱/۳۰ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 69,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
رمانی بسیار زیبا، که به راحتی میشد با آن ارتباط گرفت. یکی از عوامل ارتباط گیری راحت وجود شخصیت های بدون نام داستان بود، دکتر، زن دکتر، مردی که اول کور شد و .... در کنار هدفی که نویسنده از این نوع نامگذاری داشت، این عامل کمک می کرد تا خواننده با دیدن اسامی مختلف دچار سردرگمی نشود. عامل بعدی شاید به دلیل وجود کرونا و شرایط حاکم بر دنیا، شیوع بیماری مسری کوری، داستان را برای خواننده ملموس میکرد. در این کتاب به نقش مهم زنان و روحیه فداکارانه آنان جهت ایجاد شرایط بهتر در آشفته بازار قرنطینه و پس از آن به خوبی پرداخته شده. سکوت خفت بار کورها در مقابل سارقان در قرنطینه تداعی کننده حکومت های استبدادی ست که به دلیل سکوت مردم هر گونه مایل باشند برای رسیدن به منافع خود به آن ها ظلم میکنند. داستان به ما یادآوری میکند برای رهایی از شرایط سخت، انسان ها به اشکال مختلف به برخی چیزها متوسل می شوند. برخی حضور در مکان های مذهبی را ترجیح می دهند(رفتن به کلیسا)، برخی به حیوانات خود را نزدیک می کنند(رفاقت با سگ) و برخی به کتاب و مطالعه روی می آورند(کتابخوانی های شبانه در داستان). داستان علیرغمِ غم و مشکلاتی که درونش دارد در همه قسمت ها امید را به خواننده منتقل می کند. در کل کتاب بسیار خوبی بود و از خواندن اون لذت بردم.
من نسخه چاپی کتاب رو نداشتم و اولین بار همین نسخه رو خوندم. به خاطر ویراستاری بدش، ی قسمت هایی واقعا گیج و کلافه میشدم... مثل انشا همینطوری جملات پشت سر هم نوشته شده و بزرگترین لطفشون گذاشتن نقطه آخر جمله هاست. اصلا مکالمه ها مشخص نیس. اصلا جملات از هم جدا نشدن تا قابل تشخیص باشن.واقعا گیج کننده....سانسورها هم که بماند... اصلا چیزی به اسم ویرایش نگارشی برای این کتاب انجام نشده. اگر میخواهید این کتاب رو بخونید، نسخه چاپی یا نسخه ای که بهتر نوشته شده باشه و برای ویرایشش زحمت کشیده شده باشه و به خواننده کتاب احترام گذاشته شده باشه رو تهیه کنید.
بهترین کتابیه که خوندم اگر کسی ارزش این کتاب و نفهمیده لطفا نظر نده مفهوم کوری که تو کتاب ا ومده واقعی نیست بلکه اشاره به نادانی آدم ها و بی توجهی به ذات درونشون داره... در طول کتاب دائما به این موضوع اشاره میکنه که هیچ وقت نباید بقیه رو قضاوت کرد و رفتار هرکس در موقعیت تعریف میشه. خیلی از این مفاهیم عمیق رو در قالب این رمان بیان کرده که فوق العاده س.
باید اعتراف کنم که کتابی به شدت کنایه آمیز بود.ژوزه یادم میاره که انسان حیوان ناطقه و با وجود مدرن بودنش،بازهم میتونه مثل غارنشینا و همنوعان قدیمش که فقط زنده بودن و زندگی نمیکردن باشه،برام خیلی تعجب آور بود که یه نفر از این کتاب خوشش نیاد،البته سلیقه آیه ولی بنظر من،کتابی بود که هیچ وقت فراموشش نمی کنم...
با سلام ،من به توصیه یکی از دوستانم این کتاب را خوندم ،واقعا کتاب خوبیه ،پی شنها میکنم زمان خوندن زیر نکات را مارک کنید و بعد اتمام کتاب ،برای بار دوم نکات را بخونید .در این کتاب کوری بیانگر نا اگاهی هست و زمانی درمان میشه که انسان با تفکر و اگاهی خودش را احیا و از مرگ نجات بده در غیر این صورت کوری میتونه به تریج باعث مرگ بشه ...توصیه میکنم خوندن و تفکر به نکات خاص کتاب ?
کتاب خیلی خوبیه ولی متاسفانه فیدی بو خیلی سانسور کرده یه جاهایی رو اون قدر بد سانسور کرده که اگه ادم متن اصلیشو نخونه اصلا متوجه داستان نمیشه بخصوص اواسط داستان وقتی کورهای شیاد قصد بهره کشی از زنان کور رو دارند
با وجود اینکه نویسنده برای شخصیت ها هیچ اسمی نگذاشته ولی خیلی راحت میشه با شخصیت ها ارتباط برقرار کرد؛ در طول داستان به مفاهیم خیلی عمیقی اشاره شد ه، ولی من مفهوم رو در یک جا متوجه نشدم: جایی که دکتر و همسرش وارد کلیسا شدن و مجسمه های چشم بسته رو دیدن
خود رمان عالیه نثر کتاب جالبه و خلاقیت ساراماگو فوق العادست، فضاسازی ها و توصیف کوری و ... حتی هنگام خوندن این کتاب یک بار برای چند ثانیه احساس کوری کردم! چشمام میدید اما انگار پیام های عصبی از چشم و مغز رد و بدل نمیشدن!
ساراماگو یک حکیم بزرگ بود و در آثارش نگاهی تاریخی به وضع بشر داشت. او به انسان همچون یک گونه نگاه می کرد و به همین خاطر هم در خیلی آثارش آدم ها اسم ندارند. کوری رمانی نیست که ازش لذت ببریم. آزارمون میده تا به فکر فرو بریم.
من چاپیش رو از کتابخونه عمومی گرفتم و الان صفحه ۲۴۰ هستم. واقعا فوقالعادس. ولی کتابو به کسایی که روحیه ضعیفی دارن توصیه نمی کنم! من خودم تا اینجا داغون شدم! بنظرم اگه این کتابو نخونید نباید به خودتون بگید کتابخون!