ویکتور هوگو، خالق شخصیت محبوب ژان والژان، نویسندهی توانمند فرانسوی است که از تاثیرگذارترین نویسندگان در طول تاریخ بهشمار میرود. هوگو از بنیانگذاران مکتب رمانتیسیسم است و آثارش اغلب نمایندههای این مکتب محسوب میشوند. او در فوریهی سال 1802 در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. هوگو بخشی از کودکیاش را در اسپانیا و در کالجی مخصوص نجیبزادگان گذراند. سپس به پاریس بازگشت و در پانسیون کوردیه به تحصیل علوم مقدماتی پرداخت. در همین پانسیون بود که او با آثار ادبی ارزشمندی چون آثار شاتوبریان آشنا شد و این آشنایی مقدمهای شد برای اینکه هوگو به فکر سرودن اشعارش بیفتد.
او در ادامه به فعالیتهای سیاسی روی آورد. مدتی نمایندهی مجلس پارلمان بود، سپس به عضویت مجمع قانون اساسی روی آورد و در نهایت رهبری حزب محافظهکار را در دست گرفت. او در تمام سالهایی که فعالیت سیاسی داشت، به اجرای عدالت، لغو اعدامها و قوانین برابریخواهانه تاکید داشت اما عدم اهمیت پادشاهان آن دوره به این مطالبات باعث شد تا هوگو بیانیههای سنگینی را علیه کسانی چون ناپلئون سوم منتشر کند. مخالفتهای وی با حکومت باعث شد تا هوگو سهبار به تبعید محکوم شود و در همین تبعیدها بود که شاهکارهای ادبی خود را خلق کرد.
زندگی خصوصی هوگو سرشار از تراژدیها، عاشقانهها و خیانتهای افسوسبار است. او تمام همت خود را به کار گرفت تا با عشق دوران کودکیاش، یعنی آدل فوشه ازدواج کند. علی رغم تمام سنگاندازیهای دو خانواده سرانجام این دو با یکدیگر پیمان ازدواج بستند اما پس از چند سال، همسرش با شاگرد هوگو مخفیانه وارد رابطه شد. مدتی بعد هوگو به این ارتباط پی برد و نتواست زندگی مشترکش را با فوشه ادامه دهد و از او جدا شد.
پساز مدتی ژولیت دوئه که هنرپیشهای تئاتری بود، باب آشنایی را باز کرد. این آشنایی به ازدواج انجامید و تا پایان عمر هوگو نیز پایدار ماند. حاصل ازدواجهای هوگو دو دختر و سه پسر بود که سرانجامهای خوبی نداشتند. ویکتور هوگو نزدیک به 84 سال عمر پرکار داشت و تاثیری شگرفت بر جامعهی ادبی فرانسه و جهان گذاشت. او اقدامات موثر و تحسینبرانگیزی، چه در حوزهی سیاست و چه در زمینهی ادبیات انجام داد و شاهکارهای بینظیری را آفرید. سرانجام او در ماه می سال 1885 از دنیا رفت؛ درحالیکه آثار او همچنان زنده هستند.
ویکتور هوگو هم شاعر بود، هم نویسنده. شعرهای او نمایندههای بهتری برای مکتب رمانتیسیسم هستند. اشعار هوگو سرشار از مفاهیم احساسی، طبیعتگرایی، درک عواطف انسانی، تاریخ و خرد به شمار میروند. از مشهورترین شعرهای او میتوان افسانهی قرون، برگهای خزان، نداهای درونی، سالهای شوم و سیر و سیاحت را نام برد.
در کنار شعر، هوگو یک نویسندهی توانا و شاهکارآفرین نیز به حساب میآید که رمانهای او، برترین آثار او هستند. او این رمانها را اغلب در دوران تبعید خود نوشته است و در آنها به تبعیضهای طبقاتی، بیعدالتی، اختلاف اجتماعی، بیخانمانی، فقر و تقبیح احکامی چون اعدام اشاره میکند. همان مفاهیمی که در طول دوران فعالیت سیاسیاش نیز به دنبال برطرفکردن آنها و برپاکردن حکومتی جمهوریمنشانه بود.
از جمله آثار داستانی هوگو میتوان به مردی که میخندد، گوژپشت نتردام، آخرین روز یک محکوم، بینوایان، کارگران دریا، نود و سه، هات دیسلند و کلود ولگرد اشاره کرد. بینوایان مشهورترین اثر او است که در آن به خلق یک روایت تاریخی از فرانسهی قرن نوزدهم دست میزند و در آن، داستان زندگی شخصیتهای قهرمانانه و ماندگاری را چون ژان والژان روایت میکند.
اثر مهم دیگر او، گوژپشت نتردام است که یکی از زیباترین تصویرها را از شهر پاریس و کلیسای مشهور نتردام میآفریند. داستان گوژپشت بینوایی که اندام و چهرهی زیبایی ندارد، در نتردام زندگی میکند، دل به دخترکی فالگیر میبندد و برای بهدستآوردن او تلاش بسیاری انجام میدهد.
آثار ویکتور هوگو دنیای اجتماعی و سیاسی قرن نوزدهم را بهزیبایی هرچه تمام به تصویر میکشند. دورانی که پاریس در تسخیر بورژواها و بیعدالتیهای بسیار است و طبقات پایین جامعه شانسی برای زندگی ندارند. بناهای تاریخی پاریس، بافت شهری آن، عقاید و فرهنگهای عامیانهی فرانسه در این آثار نقش بینظیری ایفا میکنند و در دل تمام شرایط سختی که در آن دوران وجود داشته است، عنصری به نام عشق میدرخشد. از رمانهای مشهور هوگو آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری ساخته شده است که دیدن آنها خالی از لطف نیست.