0
ویلیام شکسپیر

معرفی کتاب‌های ویلیام شکسپیر

نویسنده

بودن یا نبودن مساله این است. این جمله بسیار زیاد در جاهای مختلفی شنیده‌ایم. هم به بیان طنز و هم در غالب‌های جدی و نمایشنامه خوانی. ویلیام شکسپیر مغز متفکر و خلاق ادبیات غرب که همگی ما با اگر با زندگی‌نامه‌ی او آشنا نباشیم اما حتما نام آثار او به گوشمان خورده است. n>

درباره ویلیام شکسپیر

به همان اندازه که سعدی، حافظ و فردوسی مظهر تفکر و زبان و ادبیات ایرانیان هستند و گفته‌های آنان زبانزد خاص و عام است، شکسپیر هم در تمدن انگلستان مقامی بسیار ارجمند دارد که شواهد آن در تشکیل انجمن‌های مخصوص برای قرائت نمایشنامه‌های او، دسته‌های سیار یا ثابت هنر پیشگان حرفه‌ای یا تفننی به نام «گروه شکسپیر» و همچنین تصاویر و مجسمه‌های متعدد از او و بازیگران نمایشنامه‌های او، نامگذاری خیابانها، خانه‌ها و حتی می‌کده‌ها به نام او کاملا مشهود و محقق است. حتی جملات و گفته‌های او به صورت کلمات قصار و ضرب المثل در گفتگوهای روزمره به گوش می‌‌رسد، بدون این که گوینده یا شنونده از منبع حقیقی آن آگاه باشد.

تولد و زادگاه ویلیام شکسپیر

در اوایل سده ۱۶ میلادی و در دهکده‌ای نزدیک شهر استراتفورد در ایالت واریک انگلستان کشاورزی به نام ریچارد شکسپیر زندگی می‌‌کرد. یکی از پسران او که «جان» نام داشت در حدود سال ۱۵۵۱ به شهر استراتفورد آمد و آنجا در شغل پوست فروشی شروع به فعالیت کرد. در همین حدود بود که با «ماری آردن» که دختر یک کشاورز ثروتمند بود ازدواج کرد. این دو در ۲۶ آوریل ۱۵۶۴ صاحب فرزند شدند و نامش را «ویلیام» گذاشتند. این کودک به تدریج پسری فعال، شوخ و شیطان شد، به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی فرا گرفت.

ویلیام و آغاز کسب شهرت امروزی

شکسپیر به علت کسادی شغل پدرش و وضعیت نامطلوب مالی ناچار شد مدرسه را رها کند و شغلی برای خود دست و پا کند. برخی می‌گویند اول شاگرد قصاب شد و چون از دوران نوجوانی به قدری به ادبیات دلبستگی داشت که معاصرین او نقل کرده‌اند، در موقع کشتن گوساله شعر می‌‌گفت. در سال ۱۵۸۲ یعنی زمانی که ۱۸ ساله بود، عاشق دختری ۲۵ ساله که «آن هثوی» نام داشت شد. او اهل دهکده مجاور محل زندگی ویلیام بود. این دو با یکدیگر عروسی کردند و خیلی زود صاحب سه فرزند شدند دو دختر و یک پسر. از آن زمان بود که زندگی پر حادثه شکسپیر آغاز گردید. وی آنقدر تحت تاثیر هنرپیشگان و هنرنمایی آنان قرار گرفت که تنها به لندن رفت تا موفقیت بیشتری کسب کند تا در آینده بتواند زندگی مرفه‌تری برای خانواده خود فراهم کند. وی تماشاخانه‌های زیاد و مختلفی را وارد شد و که در آنجا به حفاظت اسب‌های مشتریان مشغول بود اما سرانجام به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح نمایشنامه‌های ناتمام پرداخت و کمی بعد روی صحنه تئاتر حاضر شد و نقش‌هایی را ایفا کرد. بعد‌ها وظایف دیگر پشت صحنه را هم به عهده گرفت. این تجارب گران‌بها برای او بسیار مورد استفاده واقع شد و چنان با مهارت کارهایش را پیگیری کرد که احساس حسادت‌های زیادی به سوی او روانه شدند. در آن زمان بود که شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث شهرت او شد و در سال ۱۵۹۴ دو نمایش کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گوینویچ بازی کرد و در سال ۱۵۹۷ اولین کمدی خود را به نام «تقلای بی فایده عشق» در حضور ملکه نمایش داد و از آن به بعد نمایشنامه‌های شکسپیر مرتبا تحت حمایت ملکه به صحنه تئاتر راه یافتند. بعد از مرگ ملکه الیزابت اول در سال ۱۶۰۳ روند صعودی شکسپیر در هنر تحلیل نرفت چرا که جیمز اول اجازه‌ی رسمی نمایش‌ها را به شکسپیر و بازگرانش داد و از آن به بعد نمایش‌های آن‌ها در تماشاخانه «گلوب» که در ساحل جنوبی رود تیمز قرار داشت، برگزار می‌‌شد. هرشب شمار زیادی از زنان و مردان آن روزگار به این تماشاخانه می‌‌آمدند تا شاهد اجرای آثار شکسپیر توسط گروه پر آوازه «لرد چیمبرلی» باشند. اهتزاز پرچمی بر بام این تماشاخانه نشان آن بود که تا لحظاتی دیگر اجرای نمایش آغاز خواهد شد. این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقه‌ای ساخته شده بود، که مسقف بود ولی خود صحنه از اطراف دیواری نداشت و تقریبا در وسط به صورت سکویی ساخته شده بود و به ساختمان دو طبقه‌ای منتهی می‌‌گشت که از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده می‌‌شد. این تماشاخانه در سال ۱۶۱۳ در هنگام بازی نمایشنامه‌ی «هانری هشتم» سوخت و سال بعد بار دیگر افتتاح شد، که آن زمان دیگر شکسپیر حضور نداشت، چون با ثروت سرشار خود به شهر استراتفورد بازگشته بود.

آثار به جا مانده از ویلیام شکسپیر

طرح‌های شکسپیر اغلبا موضوع تازه‌ای نداشته‌اند. در حقیقت او این قصه‌ها را از خود خلق نمی‌کرده بلکه آن‌ها را از منابع مختلفی مثل تاریخ، افسانه‌های قدیمی و غیره بر می‌گرفته است. یکی از منابع آثار شکسپیر کتابی بوده به نام «شرح وقایع انگلستان، اسکاتلند و ایرلند» اثر «هالینشد». نمایشنامه‎های شکسپیر به چهار دسته‎ی اصلی تقسیم می‌شوند، تراژدی، کمدی. توانایی شکسپیر در هر دو سبک بسیار ماهر و چیره دست است.

شکسپیر قصه‌های بسیاری از نمایشنامه‌های خود را از جمله «هانری پنجم» «ریچارد سوم» و «شاه لیر» را از همین کتاب اقتباس گرفت. از دیگر آثاری که از نمایشنامه‌های شکسپیر به جا مانده است می‌توان به «هملت» «شب دوازدهم» «اتلو» «هانری چهارم» «هانری ششم» «تاجر ونیزی» «ریچارد دوم» «آنطور که تو بخواهی» «رمئو و ژولیت» «مکبث» و مجموعه شعری با اقتباس از اساطیر یونان با نام «ونوس و آدونیس» اشاره کرد.

بودن یا نبودن، مسئله این است

یکی از تاثیرگذارترین بندهای ادبی در ادبیات جهان است که ویلیام شکسپیر آن را در نمایش‌نامه‌ی هملت در پرده سوم و صحنه نخست خلق کرده است. شاهزاده هملت در این بند از نمایش‌نامه کاملا محزون گشته و در نظر دارد میان ماندن یا کشتن یکی را برگزیند.

رومئو و ژولیت، سمبل عشق

نمایشنامه رُمئو و ژولیت در ۵ پرده و ۲۳ صحنه تنظیم شده و اگر نمایشنامه‌ی «تیتوساندرونیکوس» را به حساب نیاوریم، اولین نمایشنامه غم‌انگیز شکسپیر محسوب می‌شود. تاریخ قطعی تحریر آن معلوم نیست و بین سال‌های ۱۵۹۱ و ۱۵۹۵ نوشته شده است ولی سبک تحریر و نوع مطالب و قراین دیگر نشان می‌‌دهد که قاعدتا بدیهی است که مربوط به سال ۱۵۹۵ باشد.

کمدی‌های او شامل: شب دوازدهم، رویای شب نیمه‌ی تابستان، تاجر ونیزی، حکایت زمستان، درد بیهوده عشق، دو نجیب‌زاده‌ی ورونایی، رام کردن زن سرکش، کمدی اشتباهات و هیاهوی بسیار برای هیچ.

به گفته‌ی یخیلی‌ها ویلیام شکسپیر بزرگترین نمایشنامه‌نویس تاریخ ادبیات انگلستان است و به اعتقاد بسیاری از منتقدین بهتر از شکسپیر وجود ندارد و نخواهد داشت. شکسپیر در زمان حیاتش معتبرترین نشان ملی انگلستان را دریافت کند؛ او را «سخن سرای آون» می‌نامیدند. از ویلیام شکسپیر 39 نمایشنامه، 145 غزلواره و دو قصیده (شعر بلند) به جای مانده است. این آمار او را تبدیل به پرکارترین نویسنده‌ی قرن شانزدهم می‌کند.

دوران پایانی و مرگ ویلیام شکسپیر

احتمالا شکسپیر در سال ۱۶۱۰ یعنی در ۴۶ سالگی دست از کار کشید و به استراتفورد بادرآنتا درآن‌جا از هیاهوی زندگی در شهر لندن دور باشد. چرا که حالا دیگر کم و بیش آنچه را که در همه آن سال‌ها در جستجویش بود به دست آورده بود. نمایش‌نامه‌هایی که در این دوره از زندگی‌اش نوشته «زمستان» و «توفان» هستند که اولین بار در سال ۱۶۱۱ به اجرا در آمدند. در آوریل سال ۱۶۱۶ شکسپیر ۵۲ ساله چشم از جهان فرو بست و گنجینه بی‌نظیر ادبی خود را برای هموطنان خود و تمام مردم دنیا به جای گذاشت. آرمگاه او در کلیسای شهر استراتفورد قرار دارد و خانه مسکونی او با همان وضع اولیه خود همیشه زیارتگاه علاقمندان به ادبیات بوده و هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد بزرگ برپا می‌گردد.