کتاب قدرت نشر انتشارات خوارزمی

چنانکه می‌دانیم اعتبار راسل به‌عنوان فیلسوف استوار بر آثاری است که او در نیمۀ نخستین عمرش در زمینۀ مبانی ریاضیات و منطق، و رابطۀ این دو مبحث با یکدیگر، و نیز در ابداع شیوه‌های تحلیلی تازه برای حل یا ابطال مسائل مابعدطبیعی، نوشته‌است. اما راسل در سراسر عمرش به‌مسائل سیاسی و اجتماعی زمانۀ خود نیز سخت دلبسته بود، و مقدار زیادی از وقت خود را صرف تحلیل این مسائل کرد. ارزش نوشته‌های سیاسی و اجتماعی او بسیار متفاوت است، ولی در هر حال این نوشته‌ها در ردیف ثانوی آثار او قرارمی‌گیرند، و حال آنکه موضوع و زبان آنها چنان است که آنها را در دسترس تودۀ بسیار بزرگ‌تری از خوانندگان می‌گذارد.

قدرت در شمار همین آثار است. این کتاب در پاسخ مسائلی نوشته شده است که در سال ۱۹۳۸ در اروپا مطرح بود؛ هنگامی که پنج سال از عمر حکومت نازیها در آلمان می‌گذشت و بیش از یک سال به‌آغاز جنگ جهانی دوم نمانده‌بود. در آن روزها نگرانی شدید و کاملاً موجهی از «کاربرد بی‌رحمانۀ قدرت» در اروپا وجودداشت که بازتاب آن را در صفحات این کتاب می‌بینیم. پس از چهل سال بی‌گمان کتاب قدرت راسل مقدار زیادی از «فعلیت» خود را از دست داده‌است. ولی مسألۀ قدرت در همه جای جهان در یک روز مطرح نمی‌شود، و آنچه در یک جا ممکن است مسألۀ کمابیش کهنه‌ای بنظربرسد در جای دیگر چه بسا که مسألۀ روز باشد. بخصوص که شیوۀ بحث راسل در این کتاب بیشتر تاریخی است تا تحلیلی، و نمونه‌های تاریخی فراوانی که او از چگونگی تراکم و تبلور قدرت و کاربرد آن نقل می‌کند می‌تواند برای زمانه‌ای که درگیر این گونه مسائل است تا حدی روشن‌کننده باشد.

-متن از پیشگفتار مترجم-