در ستایش بطالت مقالهای کوتاه است که در آن راسل به بررسی کار و ساعت آن به عنوان مسئلهای اقتصادی-اجتماعی میپردازد. به طور خلاصه راسل در این مقاله توضیح میدهد که اگر مردم زمان کار خود را کاهش دهند و به عنوان مثال فقط چهار ساعت در روز کار کنند بیکاری کاهش خواهد یافت و به دلیل فراغت ایجاد شده، شادی در جوامع افزایش پیدا خواهد کرد. این مسئله بسیار ساده و بدیهی به نظر میرسد. با این حال راسل در مقالهی پیشرو با دیدگاهی جامعه شناسانه و فلسفی از نظر مفهوم ثروت و حتی شادی و خوشبختی ظرفیت و مفهوم شادمانی ناشی از فراغت را مورد بررسی قرار میدهد. به عبارت دیگر مقالهی راسل تحقیقی عمیق است بر موضوعی که به اشتباه آنرا بدیهی میپنداریم.
واقعیت این است که جابجا کردن ماده تا حدودی برای حیات ما ضروری است. ولی مسلماً یکی از غایات زندگی بشر به شمار نمیرود. وگرنه بایست هر عملهای را برتر از شکسپیر میدانستیم. در این زمینه به دو دلیل به اشتباه افتادهایم. یکی ضرورت راضی نگهداشتن فقراء که هزاران سال است اغنیا را واداشته در باب شأن کار و کوشش داد سخن بدهند. درحالیکه مراقب بودهاند خود از این حیث بینصیب باقی بمانند. دیگری احساس خرسندی تازهای است که ما را به وجد میآورد از تغییرات هوشمندانهی شگفتانگیزی که میتوانیم در سطح زمین پدید بیاوریم. این انگیزهها هیچ یک جاذبهی وافری برای کارگر واقعی ندارد. اگر از او بپرسند بهترین بخش زندگی خود را چه میداند. بعید است بگوید: «من از کار یدی خوشم میآید. چون باعث میشود احساس کنم که شریفترین وظیفهی بشری را انجام میدهم. و این که دوست دارم بدانم آدم چقدر میتواند سیارهاش را دگرگون کند. درست است که بدنم نیاز به زمانی برای استراحت هم دارد. و ناچارم به بهترین شکل ممکن آن را برآورده کنم. ولی هیچوقت آنقدر خوشحال نمیشوم که صبح میرسد و میتوانم به سرکاری برگردم که خشنودی من از آن است.» من هرگز نشنیدهام که کارگری چنین چیزی بگوید.
آنها کار را همانطور که باید تلقی میکنند. وسیلهای ضروری برای امرارمعاش؛ و اوقات فراغت برایشان سر منشا هر شادیای است که از آن لذت میبرند. خواهند گفت که اندکی فراغت البته دلچسب است. ولی اگر قرار باشد مردم فقط چهار ساعت از بیست و چهار نکوهشی است بر تمدن ما؛ و در هیچ دورانی پیشازاین صادق نبوده است. سابقاً ظرفیتی برای خوشی و تفریح وجود داشت که تا اندازهای به سبب کیش بهرهوری بسته و محدود مانده است. انسان مدرن میپندارد که هر کاری باید به خاطر چیز دیگری انجام شود. و نه هرگز به خاطر خودش. مثلاً اشخاص خشک و جدی پیوسته عادت رفتن به سینما را سرزنش میکنند و میگویند که این کار باعث میشود جوانان به راه خلاف کشیده شوند. ولی همهی کارهای مربوط به تولید یک فیلم درخور احترام است « چونکه کار است» چونکه درآمدزاست. این تصور که فعالیتهای مطلوب آنهایی هستند که درآمدزایند. همهچیز را شلم شوربا کرده است. قصابی که گوشت در اختیار شما میگذارد و نانوایی که نان، ارجمندند چون پول درمیآورند؛ ولی وقتی شما از همین غذایی لذت میبرید که ایشان عرضه کردهاند کمعقلی بیش نیستید مگر آنکه فقط بخورید تا برای کار کردن نیرو بگیرید. کل فرض بر این است که پول درآوردن خوب است و خرج کردن آن بد. با توجه به این که اینها دو روی یک سکهاند. این حرف مهمل است؛ نیز مثل آن است که کسی بگوید کلید خوب است ولی سوراخ کلید بد.
هر امتیازی که ممکن است برای تولید کالایی منظور شود. باید ماحصل مزیتی باشد که از مصرف آن کالا عاید میشود. هر فرد. در جامعهی ماء برای سود مالی کار میکند. ولی هدف اجتماعی کار وی درگرو مصرف چیزی است که او تولید میکند. همین جدایی بین فرد و هدف اجتماعی تولید است که فکر کردن درست را در دنیایی که سودجویی نیروی محرکهی صنعت است. برای آدم دشوار میسازد. چه بسیار به تولید میاندیشیم و چه کم به مصرف. نتیجه اینکه اهمیتی بس ناچیز به خوشیها و شادیهای سادهی زندگی میدهیم. و اینکه تولید را بر مبنای احساس خرسندی حاصل برای مصرفکننده نمیسنجیم.
انتشارات نیلوفر کتاب در ستایش بطالت را با ترجمهی محمدرضا خانی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. کتاب پیشرو در سال 1393 توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسید. این کتاب ترجمهای است از کتاب: "In praise of idleness and other essays" چاپ شده در سال 2004. ترجمهی محمدرضا خانی که در این صفحه ارائه شده است تنها شامل مقالهی در ستایش بطالت از راسل میشود و سایر مقالات موجود در کتاب اصلی را در بر نگرفته است. از این کتاب ترجمهی دیگری توسط ابراهیم یونسی ارائه شده است که مقالات این کتاب را به شکل کامل در خود جای داده است.
در ستایش بطالت کتابی بسیار کوتاه است و نسخهی چاپی آن تنها 36 صفحه دارد و گذشته از آن بخشی از صفحات این کتاب کوتاه به تفسیری که آنتونی گوتلیب از مقالهی راسل ارائه داده است مربوط میشود. با توجه به اینکه در این کتاب تنها یکی از مقالات کتاب اصلی مورد ترجمه و نشر قرار گرفتهاست تعداد صفحات اندک فعلی، طبیعی به نظر میرسد. راسل در این کتاب توضیح میدهد که بعد از رد کردن میزان مشخصی از ثروت و دارایی، این ثروت بیشتر نیست که شادی به همراه میآورد و این ثروت نسبی یا ثروتی که انسان از همردیفان خود بیشتر دارد است که باعث شاد شدن او میشود. مطالعهی این کتاب برای بررسی مفاهیمی مانند بهرهوری در عصر حاضر، ساعات کار و فلسفهی کار بسیار جذاب و ایدهآفرین خواهد بود. کارشناسان و مدیران منابع انسانی، برنامهریزان اقتصادی و قطعا علاقهمندان به نظریههای اجتماعی مخاطبین اصلی این کتاب به شمار میروند.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب در ستایش بطالت اثر برتراند راسل بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی فلسفه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 229.۰۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 36 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۱۲:۰۰ |
نویسنده | برتراند راسل |
مترجم | محمدرضا خانی |
ناشر | نشر نیلوفر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
قیمت چاپی | 7,500 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
فرض کنید که دستگاهی برای ساخت سوزن ابداع می شود که به کارخانه ها این امکان را می دهد تا با ۴ ساعت کار در روز نیاز سوزن جهان مرتفع کنند. حال چه حالاتی رخ میده؟ در حالت اول ساعت کار کارخانه ها به نصف تقلیل پیدا می کنه و کارگرا می تونن ساعت فراغتی برای خودشون داشته باشن و نیاز جهانی هم مرتفع میشه. حالت دوم اما کارخانه دار رضایت که به کسر ساعت کار نمیده و با توجه به این که نیاز جهانی ثابت مونده کارخونه ی قوی تر کارخونه ی ضعیف تر رو ورشکست می کنه. کارگرای اولی همون ۸ ساعت رو باید کار کنن و دومی ها بیکار و اخراج میشن و این وسط فقط کارخونه دار اول سود خودشو بیش از پیش کرده. اصل ادله ی راسل برای دعوت به یک کاهش کار بیش از حد سراسری توسط اقشار کارگر همین هست. راسل بیان می کنه که این قشر با کار بیش از حد به همون نسبت افزایش دسترنج ندارند و درواقع هرچه بیش تر کار کنن اصل سود را به صاحبان سرمایه می رسونند. اینکه همین دلیلی میشه که این صاحبان سرمایه زبان به ستایش و مقدس دونستن کار یدی و شدید می چرخونند تا به این قشر یک رضایت درونی از کار شدیدشون بدن ولی دریغ از اینکه هیچ کدوم از خودشون دست به این کار مقدس آلوده کنند. اینکه بدونیم فراغت مساوی بطالت؟ راسل میگه خیلی از مولفه ی های پیشرفت بشر مثل هنر، فرهنگ، فلسفه و حتی خود این اندیشه های تساوی طلبانه توسط افرادی گسترش پیدا کرده که ساعتی برای فعالیتی &#۳۹; غیر سودگرایانه &#۳۹; داشتند و اصولا اعتقاد داره کسانی که در تمام زندگی مجبور به کار و سودگرایی هستند نمی تونند در وقت فراغت هم به چیز دیگر فکر کنند و استفاده ی مطلوب رو ببرند. یک نکته ای هم می توان بر راسل خرده گرفته و البته باید توجه به زمان انتشار این مقاله توسط راسل داشت اینکه او میل به مصرف گرایی را در تقابل با میل به تولید و کار و در نتیجه جزو دسته ی بهره وری از اوقات فراغت قرار داده حال اینکه در این فرهنگ مصرف گرایانه ی کنونی خود این میل به مصرف اجناس و لوازم گوناگون که حتی تا قبل از این فکر نمی کردیم نیازی به ان ها داسته باشیم، خود عاملی شده تا هرچه بیشتر رو به کار شدید برای سرمایه ی بیشتر بیاریم تا بتونیم به طور مثال تلفن هوشمند چند ده میلیونی رو تهیه کنیم.
این مقاله باورهای متفاوت "کار کردن" را به زیبایی نقد میکند و اهمیت "فراغت" در زندگی انسان ها را متذکر میشود. این مقاله میتوانست ترجمه به مراتب روانتر و بهتری داشته باشد.
مقاله ی جالبیه. مخصوصا برای ادم هایی که ساعت های متمادی در شرکت های رانتی اضافه کاری میکنند و درامدهای زیادی کسب میکنند بدون انکه درکی از اوقات فراغت داشته باشند به شدت توصیه میشه. البته خواندن این مقاله یک موضوعی است و عمل کردن به ان هم نیازمند یک تصمیم بزرگ شخصی و هم اجتماعی و متاسفانه تا زمانی که رشد و پیشرفت جوامع صرفا با شاخص های تولید ناخالص داخلی و ...سنجیده میشه به نظر میرسه تحقق این نظریه ها عملا غیر ممکن بنظر برسه. ضمنا ترجمه کتاب هم اصلا خوب نبود
کاش اینجا کتابهای بیشتری از راسل رو میشد خوند. درمورد این مقاله هم میشه گفت که فیالواقع نظر راسل یه صحبت کلی ست و هستند افرادی که کار رو برای خودشون تفریح میدونن و باز عده ای هم در کار زیاد و بالطبع آن دریافت پاداش مناسب شور و شعفی خواهند داشت که برایشان قابل قزاس با تفریحات عمومی نیست. اما خب در بعد کلان میتونه یه راهکار مناسب برا رفع بیکاری باشه.
فکر میکنم با توجه به شرایط حاضر دنیا بازخوانی چنین آثاری و تحلیل وضعیت براساس آنچه مطرح میکنند میتونه روی نگاه انسانها به مسئله کار و ثروت تاثیر بگذاره. البته که شرایط امروز با زمان و مکانی که راسل اینها رو نوشته بسبار متفاوت هست ولی این نگاه میتونه تغییراتی در ساختار کار و قوانین کار ایجاد کنه و به نظرم تا حدودی مشکل بیکاری رو حل کنه
مطالبی که اینجا راسل گفته ، جورج اورول هم تو کتاب آس و پاس در پاریس و لندن (ترجمه بهمن دارالشفایی) ، به بیان بسیار ساده تر گفته و اونجا دلیل هم آورده که چرا نظام سرمایه داری این همه خرحمالی اضافه برای مردم تولید میکنه . توصیه میکنم حتما اون کتاب رو هم بخوانید.
واقعاً در نوعِ خودش بی نظیر است. هر چند ارتباط خوبی با راسل از نظر جهت گیری فکری(چون میدانید که او یک راستی است) ندارم، امّا این مقاله او ،واقعاً به نیت شرورانه و سودجویانهٔ هر چه بیشتر نظام سرمایه داری موجود که بر کل عالم سایه افکنده ،به خوبی پرداخته و آن را عیان کرده...
یه مقاله راحت و جمعوجور و خیلی ایدهآل که البته متأسفانه قابلیت عملیشدن نداره، فقط خوندنش حال خوبی بهمون میده و برای آشنایی با سبک راسل، مفیده. راسل اینجا نقش مراجع قدرت رو دستکم گرفته وگرنه مقاله شیرینیه.
نظریه جالبی رو بیان میکند که من خودم واقعا باهاش موافق هستم. ولی شاید حکومت ها باید این نظر رو قبول داشته باشن تا برای مردم اثری داشته باشد. در مورد ترجمه هم میتونست بهتر باشه. یه جاهایی انگار عین جمله انگلیسی رو ترجمه کرده بود، که خب با فارسی متفاوت است.
کتاب فوق العاده ای بود و به نظر هم منطقی میاد. اما همونجور که در آخر کتاب گفته شد این مسئله وقتی درست کار میکنه که جامعه و دولت هم در این راستا حرکت کنه نه اینکه شرایط جامعه جوری باشه که با روزی ۱۲ ساعت کارهم هنوز کارت میلنگه ولی تو بخوای ۴ ساعت کار کنی