0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  در ستایش بطالت نشر انتشارات هرست

کتاب در ستایش بطالت نشر انتشارات هرست

کتاب متنی
درباره در ستایش بطالت

ابنای بشر همواره بطالت را نوعی رذیلت دانسته؛ چیزی که باید از آن خجل بود. اما وقتی برتراند راسل، فیلسوف انگلیسی، در سال ۱۹۳۲ و در اوج رکود بزرگ رسالۀ در ستایش بطالت را نوشت، بطالت برای میلیون‌ها نفر که کارشان را از دست داده بودند واقعیتی ناگزیر بود. راسل می‌خواست تجدید نظری اساسی در نحوۀ ارزش‌گذاری کار و فراغت به وجود آورد. او باور داشت که تنها نیاز ما اصلاح نظام اقتصادی‌ای نیست که در آن بعضی انسان‌ها تا جان دارند کار می‌کنند و بیکاری بعضی دیگر را به فقر کشانده، بلکه باید نظام اخلاقی را هم به چالش بکشیم. در سال ۱۹۳۰ جان مینارد کینز، اقتصاددان بریتانیایی، پیش‌بینی کرد ظرف یک قرن، پیشرفت بشر در تولید به جایی می‌رسد که ساکنان کشورهای پیشرفته بتوانند با ۱۵ ساعت کار در هفته زندگی با کیفیتی داشته باشند. اگر امروز این پیش‌بینی خنده‌دار به نظر می‌رسد، علتش را باید در آن‌چه راسل پیش‌بینی کرده بود، جست. دیدگاه کینز دربارۀ پانزده ساعت کار در هفته، امروز به دلیل اخلاقیاتی که جوامع مدرن از آن برخوردارند، دور از ذهن به نظر می‌رسد. در این اخلاقیات برای کار به عنوان منبع معنابخش در زندگی ارزش قائل می‌شوند. خوب بودن به معنی سخت کارکردن است پس ما بر اساس ساعت‌هایی که کار می کنیم خودمان را ارزش‌گذاری می‌کنیم. به گمان راسل این اخلاقیات کار در اصل به‌عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی به وجود آمده بود. تعالیمی که برده‌داران و اشراف‌زادگان عاطل با ترویج کردنشان، ستمی را که به کارگران روا می‌داشتند توجیه می‌کردند تا از نتیجۀ کار آن‌ها بهره‌مند شوند.

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
246.۶۴ کیلوبایت
تعداد صفحات
30 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۱:۰۰:۰۰
نویسندهبرتراند راسل
مترجمعلی جعفری
ناشرانتشارات هرست
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
In Praise of Idleness
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۶/۲۰
قیمت چاپی
27,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲۴۶.۶۴ کیلوبایت
۳۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
5
از 5
براساس رأی 5 مخاطب
خوش‌خوان 🪶 (2)
پربار 🌳 (1)
5
100 ٪
4
0 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
2 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5
خوش‌خوان 🪶
آموزنده 🦉

قدیم ها، این جور نبوده است. آدمها دل و دماغ داشتند، خوش می گذراندند. منتها این موج بهره وری که راه افتاد، ذوق همه کور شد. انسان مترقی خیال می کند هر کاری باید فایده داشته باشد، نمی شود آدم کار باب دلش را انجام دهد. مثلاً آدمهای جاسنگین یکسره می گویند این چه عادتی است که مردم به سینما می روند، این کار باعث می شود جوان ها به راه خلاف کشیده شوند. منتها از آن طرف فیلم سازی را روی سر می گذارند و حلوا حلوا می کنند، می دانید چرا؟ چون شغل به حساب می آید و درآمدزاست. این تصور که فکر کنیم فقط کارهایی مفیدند که درآمدزا هستند، باعث این اوضاع شلم شوربا شده است. آن قصاب که گوشت دست مردم می دهد و آن نانوا که نان براشان می پزد، هر دو ارج و قرب دارند، چون اینها پول درمی آورند. منتها به کسی که همین غذا را می خورد و کیفش را می بَرَد، می گویند چه آدم سبکسر و کم عقلی. مگر اینکه این غذا را بخورد تا قوت بگیرد که کار کند. کلاً فرض بر این است که پول در آوردن خوب است و خرج کردن آن بد. به حق چیزهای ندیده و نشنیده. یکی نیست بگوید این قضیه دو سر دارد. انگار کسی بگوید کلید خوب است ولی سوراخ کلید نه.

5
پربار 🌳

نخست: کار چیست؟ کار دو جور است. یکی جابجا کردن ماده در سطح زمین یا در نزدیکی آن، دیگری فرمان انجام چنین کاری به دیگران. اولی ناخوشایند است و کم اجرت، دومی خوشایند است و پُر درآمد. دومی دستگاه عریض و طویلی هم دارد: از کسانی که دستور می دهند بگیر تا آنها که می گویند چه دستوری باید داده شود. اغلب هم دو گروه نظام مند هست که نظرشان زمین تا آسمان با هم فرق دارد. نام این کار سیاست است. برای این کار لازم نیست آدم به چیزهایی که درباره آنها نظر می دهد، احاطه داشته باشد، بلکه باید بلد باشد چگونه با زبان بازی و قلم فرسایی یعنی همان هوچی گری، دیگران را مُجاب کند.

5
(5)
خوش‌خوان 🪶 (2)
رایگان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
در ستایش بطالت
برتراند راسل
انتشارات هرست
5
(5)
خوش‌خوان 🪶 (2)
رایگان