«سید مجتبی آقابزرگ علوی» نویسنده و فعال اجتماعی در 13 بهمن سال 1282 در تهران در خانوادهای سطح بالا و روشنفکر متولد شد. او در جوانی برای تحصیل به آلمان رفت و رشتهی علوم تربیتی و روانشناسی را دنبال کرد. او از دانشگاه «مونیخ» آلمان فارغالتحصیل شد و نوشتن داستان را بهطورجدی از همان دوران آغاز کرد. او با انتشار آثارش فضای داستانهای فارسی را متحول کرد و در کنار افرادی همچون «صادق هدایت» و «صادق چوبک» بهعنوان پدران داستاننویسی نوین ایرانی قرار گرفت. «بزرگ علوی» همواره در سراسر زندگیاش با نوشتن آثارش وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه را به تصویر میکشید و ازجمله نویسندگانی بود که بارها برای شرکت در جریانات سیاسی به زندان افتاد. او پس از بازگشتش از آلمان، مدتی در تهران و شیراز به تدریس مشغول شد و روزنامهنگاری را دنبال کرد. او در آن روزگار با «صادق هدایت» آشنا شد و با «فرزاد مسعود» و«مجتبی مینوی» گروه ربعه را تشکیل دادند. آنها در این دوران داستانهای فارسی را با سبک جدید و متفاوتی از گذشته مینوشتند که بر ادبیات فارسی معاصر بسیار تأثیرگذار گذاشتند.
«بزرگ علوی» در اردیبهشت سال 1316 به دلیل توجه و پیروی از کمونیسم محاکمه شد و حدود هفت سال را در زندان سپری کرد. او در کنار سایر روشنفکران و افراد متمول جامعه از حقوق افراد ضعیف و زحمتکش جامعه دفاع میکرد و روحیه مبارزهطلبیاش را در داستانهایش منتقل میکرد. او به همراه 52 نفر دیگر در این دوران به زندان افتاد که به تأثیر از آن «علوی» کتاب «پنجاهوسه نفر» و «ورقپارههای زندان» را منتشر کرد. «بزرگ علوی» در «پنجاهوسه نفر» دورهی حکومت رضاشاه را شرح میدهد با پیوند میان ادبیات و سیاست خفقان آن زمان را روایت میکند. او دربارهی مقصودش از نوشتن «پنجاهوسه نفر» گفته است: «من میخواهم پیچ و مهره اجتماع دوره سیاه را بهطور بارز به خوانندگان خود نشان دهم. محاکمه پنجاهوسه نفر با این وضع افتضاحآور که یکی از آثار ننگین تاریخ ایران به شمار میرود، محصول اوضاع و احوالیست که دوره سیاه را پابرجا کرده بودند؛در محاکمه پنجاهوسه نفر و در گرفتاری و آزادی آنها تمام طبقات اجتماع ایران شریک بودند، بنابراین اگر من موفق شوم که حادثه ۵۳ نفر را بهطوریکه در حقیقت بوده، و وقایعی را که اطراف آن رخ داده، چنانکه شاید و باید، شرح دهم، گمان میکنم توانستهام اوضاع اجتماع ایران را در این بیستساله اخیر تشریح کنم.»
«ورقپارههای زندان» نیز شرححال دوران زندان این نویسنده و وضعیت اجتماعی و سیاسی آن روزگار است که آنها را نویسنده روی کاغذ قند، کاغذ سیگار اشنو و پاکتهای میوه و شیرینی مینوشت. این نویسندهی تأثیرگذار از نخستین تحصیلکردههای خارج از ایران آن زمان بود و بر زبان آلمانی تسلط داشت. او علاوه بر نوشتن آثار تأثیرگذار و ماندگارش چند اثر بینالمللی را نیز به فارسی ترجمه کرد. او «دوشیزهی اورلئان» نوشتهی «شیلر» و «کسبوکار خانم وارن» نوشتهی «جرج برنارد شاو» را به فارسی ترجمه کرد و خوانندگان آن زمان را با ادبیات آلمان آشنا کرد.
«بزرگ علوی» پس از رهایی از زندان بار دیگر به اروپا سفر کرد و تا انقلاب اسلامی در آنجا سکونت داشت. او در این دوران علاوه بر نوشتن داستان در دانشگاه «هومبولدت» آلمان مشغول به تدریس شد. او در دههی پنجاه به ایران بازگشت و پس از مدتی بار دیگر به آلمان رفت و در 28 بهمن سال 1375 به علت سکتهی قلبی در «برلین» درگذشت. «بزرگ علوی» سرآغاز جریانی جدید در داستاننویسی ادبیات فارسی معاصر بود و شخصیت برجسته و آثار ماندگارش پس از چند دهه همچنان قابل مطالعه و بررسی است.
«بزرگ علوی» نویسندهی واقعگرا با خلق داستانهای ویژه جایگاه ویژه و ارزشمندی در میان نویسندگان معاصر دارد. او از مشهورترین نویسندگان چپگرای آن زمان است که وقایع سیاسی و اجتماعی را در میان داستانهای شیوا و جاودان روایت میکند. او مضامینی همچون عشق را در کنار اتفاقهای سیاه و خاکستری دوران زندگیاش قرار میداد و داستانسرایی میکرد. او نخستین مجموعه داستان کوتاهش با عنوان «چمدان» را در سال ۱۳۱۳ منتشر کرد که با الهام از آثار «زیگموند فروید» نگاشته شده است.
«بزرگ علوی» پس از انتشار کتاب «گیله مرد» بهعنوان یک نویسندهی برجسته شناخته شد. این اثر شامل 9 داستان «نامهها»، «گیله مرد»، «اجاره خونه»، «دزاشیب»، «یه رهنچکا»، «یک زن خوشبخت»، «رسوایی»، «خائن» و «پنج دقیقه پس از دوازده» است که «انتشارات نگاه» آن را در میانهی دههی هفتاد منتشر کرد. این کتاب از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا وضعیت و تفکرات طبقات مختلف جامعهی آن زمان را بازگو میکند. «گیله مرد» در میان جنگلهای گیلان اتفاق میافتد و داستان دهقانی است که همسرش را از دست داده است. مأموران دولتی او را از فرزندش دور میکنند و دستگیرش میکنند. این دهقان در تلاش برای فرار است که با مرد بلوچی که از خانوادهاش دور است، آشنا میشود. «گیله مرد» اثری ماندگار از گنجینهی داستانهای ابتدای قرن چهارده است که تحسین «جمال میرصادقی» را به دنبال داشت.
«چشمهایش» یکی دیگر از آثار معروف و مشهور این نویسندهی بزرگ است که در سال 1331 نوشته شده است. این اثر متفاوت از سایر آثار آن دوران است؛ زیرا نویسنده در میان داستانی پرکشش و جذاب عواطف و احساسات یک زن را به تصویر میکشد. «بزرگ علوی» در این اثر وضعیت نابسامان حکومت آن زمان را حول محور داستان یک زن روایت میکند و زوایای روانی و ذهنی شخصیت زن داستان را نشان میدهد. از شخصیتهای دیگر این اثر شخصیت «استاد ماکان» است که نویسنده آن را با الهام از زندگی «کمالالملک» خلق کرده است.
«میرزا» مجموعه داستان دیگری از این نویسنده است که شامل شش داستان کوتاه با عناوین «آب»، «میرزا»، «احسن القصص»، «دربدر»، «یکه» و «تنها» و «وبا» است که در زمان مهاجرت این نویسنده نگاشته شده است. داستانهای این اثر موضوع یکسانی ندارند و روایت در قصه و شخصیتهای متفاوت هستند. این کتاب را «انتشارات جاویدان» نخستین بار در سال 1357 منتشر کرد. رمانهای «روایت» و «سالاریها» نیز از دیگر آثار این نویسنده هستند.