حال و هوای داستانهای بزرگ علوی حال و هوای روزگاران قدیم است. سیاست و تاریخ و جغرافیا همه با هم در دل قصههای او نهفته است. برای افرادی که بیشتر داستانهای بزرگ علوی را خواندهاند شاید مطالعه اولین کتاب او یعنی چمدان جالب و دوستداشتنی باشد. چمدان مجموعهای از داستانهای کوتاه بزرگ علوی است با قصههایی متفاوت از آدمهای متفاوتی که هرکدام رازی در دل دارند.
کتاب چمدان نخستین اثر بزرگ علوی نویسنده، روزنامهنگار و سیاستمدار نوگرای ایرانی است. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه با عناوین چمدان، قربانی، عروس هزار داماد، تاریخچه اتاق من، سرباز سربی، شیکپوش و رقص مرگ است. بزرگ علوی این کتاب را در سال 1313 منتشر کرد؛ و دو سال بعد از این کتاب بود که (سال ۱۳۱۵) به زندان افتاد و تا پایان دوره رضاشاه در سال ۱۳۲۰ در زندان ماند. اگرچه با گذشت سالها قصههای بزرگ علوی رشد و تغییرات چشمگیری داشت اما هنوز هم نثر بزرگ علوی در کتاب چمدان نثری ساده و روان است که به خوبی توانسته در اولین کار ادبی خود بازتاب فرهنگعامه و تصویر سیهروزیهای مردم را نشان دهد.
کتاب چمدان جزو اولین نمونههای داستان کوتاه در ایران است. بزرگ علوی ساختار داستانی را در این کتاب به شکلی خلق کرده که پایانبندی آن برای مخاطب غافلگیرکننده و جذاب باشد. علوی در روایت شیوهی خاص خود را دارد. جمال میر صادقی نویسنده در نقد داستان چمدان در این مجموعه میگوید: «داستان چمدان از نوع داستانهای کافکایی است که در آن ذهنیتی جنبهی عینی پیدا کرده و به شیوه کافکایی ارایه شده است. توی داستانهای کافکا از سطح واقعگرایی گامی فراتر میرود و به سطح داستانهای مافوق طبیعی نزدیک میشود»؛ بنابراین میتوان به نوعی نتیجهگیری کرد که داستانهای بزرگ علوی معنایی را در خود پنهان دارند که با شناخت سبک نویسندگی و خواندن آثار بیشتری از او میتوان این لایهها را شناخت.
چمدان: مردی تصمیم گرفته تا چمدان پدرش را برای او به محلی که سفرکرده ببرد و دختر موردعلاقهاش را هم ببیند.
قربانی: خسرو مریض شده و دوستش به عیادت او میرود؛ اما حضور یک زن آنهم زمانی که خسرو نزدیک به مرگ است در زندگی او کمی عجیب به نظر میرسد.
عروس هزار داماد: مردی خاطرات خود را مرور میکند و ویالون میزند
تاريخچه اتاق من: مستاجر خانه رازی کشف کرده رازی که مربوط به قتل پسر صاحبخانه است.
سرباز سربي: مردی به دنبال خدمتکارش میگردد. خدمتکاری که برای او مثل مادر بوده است.
شیکپوش: یکی از جوانان روشنفکر وطن به لباسها و انتخاب پارچهها زیاد توجه میکند و درباره آن حرف میزند.
رقص مرگ: مردی به زندان افتاده اما هیچ جرمی نکرده است. او عاشق زنی به نام مارگاريتا شده و جای او در زندان است.
سید مجتبی آقا بزرگ علوی نویسنده و فعال اجتماعی و سیاسی در 13 بهمن سال 1282 در تهران در خانوادهای با فرهنگ و تحصیل کرده به دنیا آمد. او در جوانی برای تحصیل به آلمان رفت و رشتهی علوم تربیتی و روانشناسی را دنبال کرد و تا آخر عمر خود در آلمان ماند اگرچه چند بار به ایران سفر کرد. علوی تحصیلات خود را هم در دانشگاه «مونیخ» آلمان گذراند. او بعد از اتمام دانشگاه به ایران بازگشت و در گروه مارکسیستی تقی ارانی عضو شد. او در سال 1315 به اتهام داشتن افکار سوسیالیستی، با عدهای دیگر از همفکرانش به زندان افتاد و تا برکنار شدن رضاشاه (شهریور 1320) در زندان ماند. علوی به همراه ۵۲ نفر دیگر که کم و بیش در یک زمان با هم دستگیر شدند و به گروه ۵۳ نفر معروف شدند در این زمان در زندان بودند. نویسندگی به شکل جدی هم از همان دوران جوانی برای او شروع شد. علوی با انتشار آثارش فضای داستانهای فارسی را متحول کرد و در کنار افرادی همچون «صادق هدایت» و «صادق چوبک» بهعنوان پدران داستاننویسی نوین ایرانی قرار گرفت.
بزرگ علوی نویسندهای رئالیست است که مضامین سیاسی و اجتماعی را به خوبی روایت میکند. او با خلق داستانهای ویژه جایگاه ویژه و ارزشمندی در میان نویسندگان معاصر دارد. او از مشهورترین نویسندگان چپگرای آن زمان است که وقایع سیاسی و اجتماعی را در میان داستانهای شیوا و جاودان روایت میکند. یکی از نکات برجسته در نثر علوی شرح و توالی وقایع داستان است بهگونهای که خواننده میخواهد خود را هرچه زودتر به پایان داستان برساند.
بزرگ علوی پس از انتشار کتاب «گیله مرد» بهعنوان یک نویسندهی برجسته شناخته شد. «نامهها»، «اجاره خونه»، «دزاشیب»، «یک زن خوشبخت»، «رسوایی»، «خائن» و «پنج دقیقه پس از دوازده» از دیگر داستانهای منتشر شده از بزرگ علوی است که بیشتر آنها در دهه هفتاد منتشر شدهاند.
«چشمهایش» مشهورترین اثر بزرگ علوی است که دربارهی رابطهی عاشقانه یک زن از طبقه بالای جامعه با یک مبارز سیاسی است. کتابهای «سالاریها»، «پنجاه و سه نفر»، «گیله مرد»، «میرزا»، «موریانه» و «نامهها» از دیگر آثار بزرگ علوی هستند.
یک صبح روز یکشنبه ماه تیر هوای شهر برلین تیره و خفهکننده بود. آدم از فرط گرما در تختخواب غلت میخورد، عرق از تنش میجوشید؛ اما حاضر نمیشد که از جایش بلند شود. دود کارخانهها و مه جنگلها که با هم مخلوط میشد و ذرات آن که از میان پنجره توی اتاق میآمد، مثل این بود که میخواست فشاری را که بر تن و جان آدم وارد میآورد سختتر کند. من در آنوقت در برلین تحصیل میکردم. نیم ساعت بود که صاحبخانه چایی مرا روی میز گذارده بود ولی من خیال بلند شدن نداشتم. یکی دو مرتبه هم از پشت در گفته بود: «آقا، از منزل پدرتان پای تلفن شما را میخواهند.» ولی من جواب نداده بودم.
ساعت نه کسی با عجله در اتاق مرا زد و داخل اتاق شد. من ابتدا باز به گمان این که صاحبخانه کاری دارد، اعتنایی نکردم ولی بعد که ناگهان صدای پدرم را شنیدم، از جا جسته، سلام کردم. او روی صندلی راحت کنار اتاق نشست. قوطی سیگار طلایش را بیرون آورد، سیگاری آتش زد و گفت: «چرا آنقدر اتاق تو درهم و برهم است، چرا این کتابها را جمع نمیکنی؟ نگاه کن: صابون و قلم و شانه و کراوات و چوب سیگار و سربند و دیگر چی، عکس، همه روی هم ریخته.» بوی عطر که از صورت تازه تراشیده پدرم تراوش میکرد، در نظر من زننده بود. راست میگفت. دقت و مواظبت او، وقار و بزرگ منشی او، وقاری را که از آباء و اجداد به ارث برده بود، وقار شترمآبی او با زندگانی مشوش پریشان من، با دل چرکین من به هیچ وجه جور نمی آمد. در خانه او یک قفسه مخصوص صابون، یکی مخصوص سیگار، یک اتاق هم مخصوص کتاب بود.
امروز بیش از روزهای دیگر به پدرم توهین شد، برای آن که پدر باوقارم خود را کوچک کرده و در منزل من آمده بود، مگر من آن پسری نیستم که پس از مدت ها زد و خورد از خانه او بیرون آمده بودم، چون که میل نداشتم هر روز ساعت یک بعد از ظهر غذا بخورم و هر شب ساعت یازده در خانه باشم و بخوابم و صبح ساعت هفت سر میز چایی حاضر باشم.
در ضمن این که او سیگارش را میکشید، من سر و صورتم را شسته، پهلویش نشستم. از من پرسید: «تو خیال نداری تابستان مسافرتی تابستان مسافرتی بکنی؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 826.۴۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 173 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۴۶:۰۰ |
نویسنده | بزرگ علوی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۲ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 20,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بیشتر داستان کوتاه ها پایان بد داشت کسایی که پایان بد دوست ندارند نخونند در غیر صورت خواندنش برای سرگرمی و اشنایی با سبک بزرگ علوی خوبه من فقط داستان چمدان را دوست داشتم از بقیه داستان ها نه خوشم اومد نه بدم اومد??
من نسخه چاپی کتاب رو خوندم واقعا یکی از بی سر و ته ترین و مزخرف ترین کتابایی بود که تا حالا خوندم ، هیچ داستان خاصی هم نداره کلا سر و ته و وسطش بازه
این کتاب فوق العادست ،حتما به صورت تطبیقی خوانده شود .اگر ازش سردر میآوردید نقد هاشو بخونید
در مقایسه با کتاب های دیگه بزرگ علوی، مثل چشمهایش، این کتاب جذابیت نداشت.
کتاب های بزرگ علوی خیلی برامن جذابن.سلیقه ایه
من بسی دوستش داشتم
داستان های کوتاه جالبی داشت
عالی بود مخصوصا داستان سرباز سربی
رقص مرگ بسیار داستان زیبایی بود
عالی هست