قصه آن هم به نگارش «آقابزرگ علوی» نیازی به معرفی ندارد زیرا باگذشت حدود پنجاه سال همچنان آثار این نویسنده خواندنی و تأثیرگذار است و تا عمق جان آدمی نفوذ میکند. مجموعه داستان «چمدان» که هر یک از داستانهایش مانند یک رمان كامل عميق و جاري است اولین مجموعه داستان این نویسندهی بااستعداد است.
کتاب «چمدان» اولین مجموعه داستان «آقابزرگ علوی» در سال ۱۳۱۳ منتشر شد. این اثر شامل داستانهای چمدان، قربانی، عروس هزار داماد، تاریخچه اتاق من، سرباز سربی، شیکپوش و رقص مرگ است که جزو اولین نمونههای داستان کوتاه در ادبیات معاصر فارسی هستند. این اثر از اولین تجربههای «علوی» در داستاننویسی است که شباهت به آثار «محمدعلی جمالزاده» و «صادق هدایت» دارد. این نویسنده در این اثر معضلات اجتماعی را واکاوی میکند و لایههای شخصیتی افراد را به تأثیر از «زیگموند فروید» روانکاوی میکند. «جمال میر صادقی»، نویسنده در نقد داستان چمدان در این مجموعه گفته است: «داستان چمدان از نوع داستانهای کافکایی است که در آن ذهنیتی جنبهی عینی پیدا کرده و به شیوه کافکایی ارائه شده است. توی داستانهای کافکا از سطح واقعگرایی گامی فراتر میرود و به سطح داستانهای مافوق طبیعی نزدیک میشود»
کتاب «چمدان» در طی چند دههی اخیر چندین بار توسط انتشارات متعدد به چاپ رسیده است؛ نسخهی صوتی این اثر را ناشر صوتی آوا نامه با صدای «علی دنیوی ساروی» منتشر کرده است که در همین صفحه برای دانلود و شنیدن وجود دارد. همچنین نسخهی الکترونیک این اثر هم از سوی انتشارات نگاه در سال 1381 به چاپ رسیده است که در فیدیبو برای دانلود است.
«سید مجتبی آقابزرگ علوی» نویسنده و فعال اجتماعی در تاریخ بهمن سال 1282 در تهران به دنیا آمد. پدربزرگش از نمایندگان مجلس آن دوره بود و او کودکیاش را در فضایی آشنا با مسائل روز و جریانهای اجتماعی و سیاسی گذراند. او در جوانی همراه پدرش به آلمان رفت و در آنجا به تحصیل در رشتهی علوم تربیتی و روانشناسی مشغول شد. او از دانشگاه «مونیخ» آلمان فارغالتحصیل شد و پس از بازگشتش به ایران تدریس را آغاز کرد. او از همین دوران نوشتن و ترجمه را آغاز کرد و همراه «صادق هدایت»، «فرزاد مسعود» و«مجتبی مینوی» گروه ربعه را تشکیل دادند. او در طی این سالها بانام مستعار مقاله منتشر میکرد و در جریانهای اجتماعی حضور داشت که سبب شد سال 1316 به جرم پیروی از کمونیسم دستگیر شود. «آقابزرگ علوی» پس از رهاییاش داستان «ورقپارههای زندان» را به تأثیر از دورانی که در زندان بود به نگارش درآورد. او در این داستان تصویری از مبارزههای روشنفکران در اوایل سدهی اخیر به نمایش میگذارد. «سید مجتبی آقابزرگ علوی» اتفاقهای سیاسی و اجتماعی دوران خودش را دستمایهی داستانهایش قرار داد و آثار جاودانی آفرید. او رمان «چشمهایش» که یکی از مهمترین آثارش است را در سال 1331 منتشر کرد که روایت زندگی یک استاد نقاشی به نام ماکان است.
«آقابزرگ علوی» در دههی سی بار دیگر به آلمان رفت و در دانشگاه هومبولت مشغول به کار شد و پس از سالها پژوهش درزمینهی ادبیات و مطبوعات در 28 بهمن سال 1375 به علت سکتهی قلبی در برلین درگذشت. او را یکی از بنیانگذاران ادبیات داستانی زندان در زبان فارسی میدانند و نام و داستانهایش تا امروز همچنان زنده است. «گیله مرد»، «میرزا»، «سالاریها» و «موریانه» از آثار دیگر این نویسنده هستند که نسخهی الکترونیک آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
شاید یک ساعت و نیم به ظهر داشتیم، وقتی که از خانه خسرو بیرون آمدم، چند قدمی نگذشته. زنی را دیدم که بهسوی خانه او میرفت. با وجودی که صورتش را کیپ گرفته بود، شناختم که فروع بود، سر خیابان قدری صبر کردم، اما او نیامد، معلوم شد که خسرو او را پذیرفته است. در واقع این حرفهای آخر خسرو مرا به خیال انداخت. خسرو و من یک سال پیش در یک میهمانی در منزل یک نفر از معروفین شهر با فروغ آشنا شدیم. آن روز فروغ رخت پولکدار عنابی تنش بود، زلفهایش را صاف شانه کرده بود و وسط پیشانی را چتری گذاشته بود، وقتی که صاحبخانه، خسرو و من را به او و مادرش معرفی کرد، فروع خیلی سرخ شد. گویا آن روز اولین باری بود که در یک مجلس عمومی با مادرش بی چادر آمده بود. و نیز در همین ایام فروغ تصديق کلاس یازده را گرفته و (فارغالتحصیل) شده بود. سر ناهار فروع میان من و خسرو نشسته بود. ظاهراً پذیرایی ما دو نفر را به او محول کرده بودند، اما من از زیر چشم خوب میدیدم که فروغ خودش دستپاچه بود و مثل این که به کار بردن کارد و چنگال و قاشق بزرگ و کوچک و دستمال سفید که کله قندوار روی دوریها گذاشته بودند، برایش امری دشوار بود.
خسرو در آن روز برعکس خیلی بشاش به نظر میآمد، به عقیده من باز هدفی برای مسخرگیهای یک ماه دیگرش پیدا کرده بود. در حینی که فروغ بهکلی خجلتزده، نشسته بود و خسرو از هر طرف با همه کس سؤال و جواب میکرد، یک مرتبه خسرو رو کرد به من و گفت: «من و تو باید خوش وقت باشیم از این که فروغ خانم را همسایه ما کردهاند.» فروغ در مقابل برای آن که خیلی تعارف کرده باشد گفت: «برعکس، من مفتخرم از این که با اشخاص بزرگی همسایه شدهام.»
بعد از ناهار من و خسرو نشسته بودیم و شطرنجبازی میکردیم. بعضی از مهمانها در اتاقهای دیگر چایی میخوردند و یا صحبت میکردند. شاید بیشتر صحبتهای آنها راجع به خسرو بود. برای آن که در همان ایام خسرو کتاب معروفش را نوشته بود. همان کتابی که آخرین اثر او به شمارمی رود. مادر فروغ آنطرف نشسته بود و صاحبخانه سؤالی که شایسته یک نفر دختر تحصیل کرده دیپلمه کلاس یازده باشد، کرده باشد، پرسید: «آقا ببخشید، این جا مرقوم فرمودهاید: نور چراغ که از زیر چتر سرخرنگ آن تراوش میکرد، به اتاق یک حالت مرموزی میداد. مقصود چیست؟»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 309.۲۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۵:۳۷:۱۸ |
نویسنده | بزرگ علوی |
راوی | علی دنیوی ساروی |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۰۴ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از احوالات کتاب معلوم است که این اثر اولین نوشته ی جدی بزرگ علوی است چرا که فضاسازی و شخصیت پردازی آن به نسبت آثاری چون چشم هایش و حتی گیله مرد ضعیف تر و آماتور گونه است. به نظر می رسه که برخی از داستانها از نوشته های چخوف یا داستایفسکی الهام گرفته شده. به عنوان مثال و به نظر من در داستان شیک پوش از هملت مسکویی نوشته ی چخوف الهام گرفته شده. یا در آخرین داستان کمی از شبهای روشن داستایفسکی. و البته این خود به تنهایی ایراد نیست چرا که همه نویسنده ها از نویسنده های بزرگ الهام گرفته اند. این داستان را اگر کس دیگری می نوشت سه ستاره میدادم ولی من بعد از خواندن چشمهایش،۵۳ نفر،گیله مرد توقعم از بزرگ علوی بالاتر رفته . شاید میبایست چمدان را زودتر از بقیه آثار میخواندم.
این آقای علوی چه مشکلی با ارامنه دارد؟ هر چی ادم مشکوک و بد هست را ارمنی جلوه میدهد! یه نگاهی هم تو آینه به خودش و اطرافش نگاه کند. متاسفم من خیلی از کتابهایش رو میخوندم و می خریدم اگه می دانستم که اینقدر نژاد پرست است هیچوقت بهش اهمیت نمی دادم.
بزرگ علوی یکی از باهوش ترین نویسندگان ایرانیست و تلفیق این اثر با صدای عل ی دنیوی ساروی بسیار درست و بجا بوده است. کتاب، از بهترین مجموعه های داستان کوتاه فارسیست.
کتاب تشکیل شده از داستان های کوتاه نسبت به بقیه کارای علوی جذابیت کمتری داره ولی بازم یک بار خوندنش خوبه
اولین کتابی بود از بزرگ علوی که خوندم. جذاب بود.
فضای کتاب جالب بود و بین داستانهای ایرانی زمان خودش خوب بوده.
نوشته های بزرگ علوی عالی هستن ولی راوی جالب نبود
صدای اقای دنیوی لذت کتاب رو دوچندان کرد??❤️
بد نبود ولی چنگی به دل نزد
جالب بود مخصوصا داستان رقص مرگ