قصههای ایرانی پر رمز و راز کم نیستند. داستانهایی که ما را با خود به عمق یک جریان و باور ببرند؛ اما در این میان نویسندگانی هستندکه آثار آنها میتواند نمونه خوبی برای این سبک نوشتهها باشد. بزرگ علوی یکی از نویسندگانی است که به خوبی میتواند مضامین سیاسی و اجتماعی روز را در آثارش روایت کند. سالاریها رمان کوتاهی از اوست که خواننده را تا پایان برای خواندن مشتاق نگه میدارد.
سالاریها یک داستان پر رمز و راز است که حول محور خانواده شلوغ و پر جمعیتی به نام سالاریها میچرخد. این خانواده از ثروتمندان بروجرد هستند که املاک و زمینهای زیادی دارند. مسئله ارث موضوع اصلی بین این افراد است. چرا که رازی در این خانواده وجود دارد، رازی عجیب که تنها زمانی بر ملا میشود که دو برادر از خاندان سالاریها برای تقسیم ارث به بروجرد میآیند. رازی که مربوط به ارث است و در عین حال خواننده را با این سوال رو به رو میکند که این ارث از کجا آمده است.
سالاریها عنوان رمان کوتاهی است به قلم بزرگ علوی که اولین بار درس سال 1354 در برلین منتشر شد. نسخه چاپی این کتاب را انتشارات نگاه منتشر و در دسترس علاقهمندان قرار داده است. نسخه صوتی این کتاب هم از سوی انتشارات آوانامه با خوانش آرمان سلطانزاده منتشر شده است.
بزرگ علوی در بیشتر داستانهای خود مضامین سیاسی و اجتماعی را با نگاه متفاوت و موشکافانه روایت میکند. نثر علوی با همه سادگی و راحتی که برای مخاطب دارد در عین حال عمیق و مفهومی است. او با خلق داستانهای ویژه جایگاه ویژه و ارزشمندی در میان نویسندگان معاصر دارد. بزرگ علوی میداند در داستانهای خود شرح و توالی وقایع داستان را بهگونهای برای خواننده روایت کند که او را به سمت پایانی متفاوت سوق دهد.
سالاریها سه شخصیت اصلی دارد که این سه نفر سه نسل از یک خانواده را تشکیل میدهند. بابا، زیور و سالارنیا. در طول داستان میبینیم که دست روزگار چه بر سر این افراد و جایگاه آنها در اجتماع آورده است و گردش روزگار با آنها چه میکند.
از نکات برجسته و مهمی که در این کتاب میتوان دید نقش زنان در جامعهی مردسالار آن دوره است. به عنوان مثال عزت و منیژه از اعضای اصلی خاندان سالاریها هستند که هر کدام به شکلی در این داستان تاثیر گذار هستند. به طوری که میبینیم هیچکدام از مردانی که در این داستان هست به تنهایی نمیتوانند به پای این زنان برسند.
شخصیتپردازیها و توصیفهایی که علوی در داستان سالاریها داشته است در عین این که ساده و ملموس است اما فضایی سیاسی و اجتماعی در دل یک داستان خلق کرده است. نویسنده از این فرصت استفاده کرده و تاریخ و سیاست را در فرهنگ متفاوت زندگی اقشار نشان میدهد. پیچیدگی روابط فامیلی و تعدد اسامی کتاب ممکن است در درجهی اول احساس مبهمی برای خواننده داشته باشد اما در ادامه مخاطب خود را در برابر اثری متفاوت و جالب میبیند.
سید مجتبی آقا بزرگ علوی نویسنده و فعال اجتماعی در بهمن سال 1282 در خانوادهای تاجر و مرفه در تهران به دنیا آمد. خانواده علوی از اشخاص سیاسی و روشنفکر جامعه خود بودند. او زمانی که جوان بود برای تحصیل به آلمان رفت و رشتهی علوم تربیتی و روانشناسی را دنبال کرد. از دانشگاه «مونیخ» آلمان فارغالتحصیل شد و نوشتن داستان را بهطورجدی از همان دوران آغاز کرد. او با انتشار آثارش فضای داستانهای فارسی را متحول کرد. علوی سالها در کشور آلمان زندگی کرد و چند بار هم در این سالها به ایران سفر کرد. بعد از این که درسش در آلمان تمام شد به ایران برگشت و در گروههای سیاسی مختلف فعالیت داشت و در سال 1315 به اتهام داشتن افکار سوسیالیستی، با عدهای دیگر از همفکرانش به زندان افتاد. علوی تا زمان برکنارش شدن رضاشاه یعنی شهریور 1320 در زندان ماند.
معروفترین و مشهورترین اثر علوی «چشمهایش» است که دربارهی رابطهی عاشقانه یک زن از طبقه بالای جامعه با یک مبارز سیاسی است.
سه سال بعد از آزادی از زندان دوران اوج نویسندگی علوی شروع شد. فعالیتهایی مثل روزنامهنگاری، رماننویسی و داستان کوتاه که در نهایت او را تبدیل به نویسندهای موفق و ماندگار کرد. علوی با توجه به دورهی سیاسی حاکم با مقابله حکومت نسبت به آثارش مواجه بود به طوری که از سال 1332 به مدت بیست سال کتابهای او اجازه انتشار نداشتند. در این دوره علوی در اروپا زندگی میکرد و در برلین استاد دانشگاه بود.
«نامهها»، «اجاره خونه»، «دزاشیب»، «یک زن خوشبخت»، «رسوایی»، «خائن» و «پنج دقیقه پس از دوازده» از دیگر داستانهای منتشر شده از بزرگ علوی است که بیشتر آنها در دهه هفتاد منتشر شدهاند. «سالاریها»، «پنجاه و سه نفر»، «گیله مرد»، «میرزا»، «موریانه» و «نامهها» از دیگر آثار بزرگ علوی هستند.
هوای داخل اتومبیل داشت طاقتفرسا میشد. کوههای لرستان سر به آسمان میکشیدند، به غولهایی مینمودند که بر سطح زمین لم داده بودند. هروقت بر تیزی قلهای از دور بیرقی بر فراز برج گلینی هویدا میشد،
سالار نظام سرک میکشید و آن را به برادرش نشان میداد. سالارنظام کمی پنجره را باز کرد؛ اما غبار و خاشاک
آزارش داد. فوری شیشه اتومبیل را بالا کشید.
هر دو مدتی سکوت کردند. با دستمالهایشان صورت خود را که بر آن عرق نشسته بود پاک کردند. بعد خانداداش نگاهی به سالارنیا که چشمهایش را هم گذاشته بود انداخت و گفت: «خوبست که شما انگلیسی میدانید، من یک دوست انگلیسی دارم. الآن در این صفحات نیست. دست شما را میگذارم به دست او. زیر بازوی شما را میگیرد، آنوقت نانتان بی قایق نخواهد ماند.»
این حرفها برای سالارنیا تازگی داشت. او تصور میکرد آمده است که سهمیه ارث خودش را بگیرد و به انگلستان برود. آنجا به تحصیلاتش ادامه دهد، او هنوز دکتریاش را نگذرانده بود و خیال داشت در امراض بومی متخصص شود. به علاوه، او برحسب دستورخان داداش طبق نامه یکی از اعضای خانواده برگشته بود. به او نوشته بودند که مخارج تحصیل او از سه ماه دیگر حواله نخواهد شد. اگر اطمینان داشت که تا چند سال دیگر خرج تحصیلش میرسد، اصلا در زمان جنگ در انگلستان میماند که هم به درس خود ادامه دهد و هم درآمدی داشته باشد. دو سال دیگر کارش را تمام میکرد و آن وقت برای همیشه برمیگشت، به خصوص که در بحبوحه جنگ عالمگیر، برگشت به انگلستان بسیار دشوار بود. احتمال دارد که دوست انگلیسی هم نتواند کمکی به او بکند. از برادر بزرگ پرسید: «خانداداش، این دوست شما چکاره است؟» باستانشناس بود و عتیقه جمع میکرد، اما حالا از زمانی که جنگ درگرفته دو سه بار او را در تهران دیدم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 328.۶۹ مگابایت |
مدت زمان | ۰۵:۵۸:۱۲ |
نویسنده | بزرگ علوی |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۸/۰۶ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب شخصیت پردازی فوق العاده ای داره، و پایانش در عین ح ال که بازه ولی تلخه. وقتی کتابو تموم کردم پر از خشم و غم بودم و همین خشم و غم ادمو به فکر فرو می بره که چرا اینجوری شد؟ و همین داستان رو اثر بخش می کنه. روند داستان خیلی فراز و فرود نداره، میشه گفت یکنواخت پیش میره ولی شخصیت های داستان، غم ها و شادی ها و ترس ها و امیدهاشون زنده ی زنده اند. وقایع با جزییات خوبی بیان میشه و مثل بقیه اثار بزرگ علوی درون مایه اجتماعی و سیاسی داره. گوینده واقعا عالی و جذاب خوانش کتاب رو اجرا کرده
کتاب کاملا امضای آقای علوی رو داشت و به نسبت کتاب خوبی بود ، تنها بخشی که یکم منو ناراحت کرد عدم قائل شدن هیچ حقوقی برای زنان بود که البته به شکل رنج در کتاب مطرح شده بود . جناب سلطان زاده مثل همیشه بسیار بر زیبایی کتاب افزوده بودند قبلا هم کتاب چشمهایش رو از آقای علوی با صدای آقای سلطان زاده گوش داده بودم و خیلی عالی بود و ممنون از آوانامه
کتاب خوبی بود.راوی مثل همیشه عااااااالی اما ناراحتم ازاینکه مردم کشورم تو هیچ زمانی رفاه نداشتن،امیدوارم ایران هم روزهای خوب ببینه.دیگه وسوسه نمیشم برا خوندن کتاب ایرانی چون جز غم برام چیزی نداشته.
هم یشه تو مدرسه سر زنگ تاریخ فصل مربوط به سلسله قاجار کلی کُفریم میکرد، خیلی عصبانی میشدم، از وجود چنین تاریخ خفتباری تو کشورم کلی شرمنده و خجالت زده میشدم ...حالا که بزرگتتر شدم میبینم تاریخ عین به عین داره تکرار میشه، آیندگان هم همین حس منرو نسبت به دوران کنونی خواهند داشت. کتابی بس خواندنی
فوق العاده دانستن ا ینکه فرهنگ این مردمان از حداقل یک قرنپیش تا به امروز دستخوش تغییری نشده. و تنها نسل ها تغییر کرده اند ممنون از آقای سلطان زاده برای بیان شیوا و عالی آن طور که شایسته نگارش زیبای بزرگ علوی است
کتابهای بزرگ علوی جنس خاصی داره ، پر از جزئیات ، آنقدر جزئیات دقیق گفته میشه که حتی اجزای صورت شخصیتهای داستان قابل تصور هستند قصه ها ی ملموس و آشنا و شنیدنی و البته حزن آلود به قلم این نویسنده توانا و البته صدای شنیدنی و خوانش عالیه راوی لذت قصه را دوچندان میکرد
یکی از بهترین رمان های بزرگ علوی با ساختار و اسلوب استاندارد. دارای کشش خیلی خوب، شناخت کامل نویسنده از جو فرهنگی شهرهای کوچک در حال رشد و خانواده های بزرگ و متنفذ آنها. بنده که لذت بردم. با صدای فوق ادعاده آقای سلطان زاده
متاسفانه پایان داستان در فایل صوتی موجود نیست و نیمه تمام رها شده . به دوستان توصیه می کنم متن کتاب را مطاالعه کنند.واقعا حیف شد. خوانش آقای سلطان زاده عالی بود.
من نظر اصلیم رو برای این داستان در نهایت ادب نوشتم اما فیدیبو نوشت مغایر قوانین. پس فقط و فقط دست مریزاد به جناب سلطانزاده بابت اجرای زیباشون، که سبب شد کارو به انتها برسونم
صدای راوی خ خوبه یه رمان خانوادگی که موضوعات اجتماعی ان دوران را نشان میدهد در کل داستان را دوست نداشتم نویسنده چپ گرا است.