کتاب صوتی سلحشور نور نشر یاسین قاسمی‌بجد

پیشگفتار با زنی مرموز و درعین‌حال جذاب شروع می‌شود که معبدی را برای پسر کوچکی در ساحل توصیف می‌کند. پس از ناکامی در یافتن این معبد (که به گفته زن در جزیره‌ای در نزدیکی ساحل است)، پسر از ماهیگیرها متوجه می‌شود که مدت‌ها پیش در زلزله‌ای غرق شده است. ماهیگیران افسانه‌ای را برای پسرک نقل می‌کنند که اگرچه غرق شده، اما گاهی اوقات می‌توان صدای زنگ‌ها را در زیر امواج شنید.

پسر تصمیم می‌گیرد در ساحل بنشیند و به صدای زنگ‌ها گوش دهد، ابتدا به دلیل عزم راسخ به زن مرموز ثابت کند که می‌تواند معبد را پیدا کند، اما بعداً به دلیل یک تمایل صرفاً مادی برای یافتن مکان غرق شده معبد و برداشتن هر گونه گنجینه پنهانی که در معبد پیدا می‌کند. او ماه‌ها هر روز در ساحل می‌نشیند بدون اینکه بتواند صدای زنگ‌ها را بشنود. او در رسیدن به هدف خود از دوستان و زندگی به‌طورکلی دور می‌شود.

پس از حدود یک سال از این روند، پسر تصمیم می‌گیرد باید به زندگی خود بازگردد و از تلاش برای شنیدن زنگ‌ها دست بکشد. او لحظه آخر را صرف گوش دادن به صداهای مختلف ساحل می‌کند - امواج، باد، مرغان دریایی و غیره - به جای اینکه سعی کند به خاطر شنیدن زنگ‌ها آنها را نادیده بگیرد. در این نقطه است که بالاخره می‌تواند صدای ناقوس‌های غرق شده معبد را بشنود.