بخشهایی از کتاب
کادو را در مقابلم باز میکنم که در کاغذ کریسمس پیچیده شده، حتی اگر اواخر ژوئن باشد. من کاغذ را جدا میکنم، زیرا میدانم که مامان دوست دارد از هر هدیه ضایعات کاغذش را نگه دارد.
وقتی کادوی ششمین تولدم را باز کردم، که یک لباس دو تکه با تصویر آنجلیکا، شخصیت کمتر مورد علاقه من بود، که وسط گلهای مرواریدی احاطه شده بود، ناامید شدم. بههرحال دوستش داشتم.
چشمانم را روی مادرم قفل میکنم تا او بداند که به او اهمیت میدهم و او اولویت من است. من برای او احترام قائل هستم. او یکی از لبخندهای درشت با چروک بینیاش را به من میدهد که باعث میشود احساس کنم همه چیز درست میشود.
نمیتوانم باور کنم که وقتی محیط اطرافم کاملاً سنگین بود چقدر خوشحال بودم. من دو ساله بودم هر بار که ویدیوی خانگی را دوباره تماشا میکنیم، احساس گناه فوقالعادهای میکنم.
چطور میتوانستم ندانم. چه احمق بودم.
من از کلیپس های پروانهای مادرم متنفرم، اما او این مدل مو را دوست دارد. او میگوید من را زیبا میکند. من بهترین چیز را برای خودم میخواهم و او همیشه این را میخواهد.
من بهعنوان بازیگر پس زمینه انتخاب شدم و مادرم از این بابت خوشحال بود. عصبی و خجالتی بودم، اما بیشتر از هر چیزی دوست داشتم بازیگری کنم. گوتا، نماینده کاری مادرم، به مادرم گفت که من توانایی انجام کارهای اصلی را دارم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 31.۱۲ کیلوبایت |
مدت زمان | ۳۳:۱۲ |
نویسنده | جنت مک کوردی |
مترجم | یاسین قاسمی بجد |
راوی | پرینا سخایی |
ناشر | یاسین قاسمیبجد |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۷/۰۹ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |