داستان درباره پسر بچهای آبادانی به نام عبدو است که در بمباران این شهر پایش را از دست داده است. او با خانوادهاش در تهران زندگی میکند و به تازگی نقل مکان کرده و ساکن محله جدیدی شدهاند. عبدو در این محل نیز با بچههای همسایه دوستی و الفتی عمیق برقرار میکند. او گرچه نمیتواند فوتبال بازی کند اما در کلاس درس دانشآموز نمونهای است و با علاقهای که به مطالعه دارد، و دوستان هم محلیاش ـ علی، کاظم، مهران، احمد، حسین، امیر، محمد و محسن ـ را نیز با کتاب و مطالعه آشنا میکند. عبدو با آن که در تهران دوستان مهربان و زیادی دارد اما همیشه دلش برای دوستان آبادانیاش تنگ میشود. روزی علی به عبدو پیشنهاد میکند به کمک همه بچههای محل برای بچههای کنار شط بادبادکهایی بسازند و برایشان بفرستند ....
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 26.۸۰ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 20 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۴۰:۰۰ |
نویسنده | سیروس طاهباز |
ناشر |