داستان کوتاه تنها برشی از یک رویداد است که نویسنده بدون اضافهگویی و با رعایت ایجاز در کمترین تعداد کلمات روایت میکند. داستان کوتاه میتواند دریچهای از یک داستان بلند باشد که تنها به شما اجازه میدهد در بخشی از آن وارد شوید و برای مدت کوتاهی به عمق زندگی شخصیتها بروید. داستانهای کوتاه همراه و همسفر زندگی ما هستند و میتوانند برای چند ثانیه ما را به زندگی مردمانی با فرهنگ و زبانی دیگر ببرند و تا یکعمر خاطرهای خوش در ذهن ما باقی بگذارند. داستان کوتاه «مرگ و زندگی» یکی از داستانهای خواندنی و جذاب «جان استنبک»، نویسندهی آمریکایی حامی حقوق کارگران و از داستانکوتاه نویسان مطرح قرن بیستم است که در اینجا به تفضیل آن پرداختهایم.
داستان «مرگ و زندگی» یکی از داستانهای کتاب The Long Valley نوشتهی «جان استنبک» است که در سال 1938 منتشر شده است. این داستان کوتاه دربارهی خانم «مولی مورگان» است که به سمت روستای مزرع فلک راه میافتد. او با قطار و اتوبوس خودش را به جادهی این منطقه میرساند و با کامیونداری آشنا میشود. او خودش را معلم جدید معرفی میکند که باید خودش را به خانهی آقای وایت ساید، منشی هیئتمدیره مدرسه برساند.
«جان ارنست استاین بک» John Ernst Steinbeck, Jrدر 27 فوریه سال 1902 در سالیناس کالیفرنیا به دنیا آمد. او در زندگیاش شغلهای مختلفی ازجمله کارگری و نگهبانی را تجربه کرد و با قشر ضعیف جامعه از نزدیک روبهرو شد. او تحصیلاتش در رشتهی ادبیات انگلیسی دانشگاه استنفورد را نیمهتمام گذاشت و مدتی را در حرفهی خبرنگاری در نیویورک فعالیت کرد و زمان زیادی را صرف مطالعهی آثار ادبی کرد. او با درک و لمس زندگی طبقهی کارگری داستانهای ماندگاری از شرح رنج و درد آنها آفرید. او با انتشار کتابهای خواندنی که از صراحت کلام برخوردار بودند به یکی از نویسندگان محبوب و برجستهی قرن بیستم آمریکا بدل شد.
«جان استنبک» که بانام «جان اشتاین بک» هم بین خوانندگان فارسی شناخته شده است اولین اثرش را سال ۱۹۲۹ بانام «جام زرین» نوشت و قدم در عرصهی نویسندگی گذاشت. «خوشههای خشم» یکی دیگر از آثار مشهور اوست که با الهام از شعری که 80 سال قبل توسط زنی چهلساله به نام «جولیا وارد هو» سروده بود، آن را به نگارش درآورد. این کتاب بسیار معروف است و از سال ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ در لیست ۱۰۰ کتاب برتر مجله نیویورکتایمز قرار گرفت و بهعنوان یکی از پرفروشترین کتابهای آمریکا معرفی شد. «جان استنبک» برای این اثر موفق به دریافت جایزه پولیتزر شد و به شهرت جهانی رسید.
«جان استنبک» در سال 1962 برنده جایزه «نوبل» شد و در مراسم اهدای این جایزه اینچنین گفت: «ادبیات را قدمتی است چون کلام، زادهی نیاز آدمی، به آن و جز آن سبب که این نیاز فزونی گیرد دگرگون نمیشود. شاعران دورهی جاهلیت، رامشگران و نویسندگان دور و جدا از هم نیستند. از همان ابتدا حرفهشان، وظایفشان و مسئولیتهایشان را بنی نوع آدمی مقرر داشته است. بشریت دوران اغتشاش ملالآور و پریشانی را پشت سر داشته است... از این گذشته، نویسنده نمایندهی تبیین و تمجید استعداد مسلم آدمی به خاطر بزرگی دلوجان است به خاطر شهامت در شکست به خاطر دلاوری، عاطفه و عشق. در نبرد بیپایان علیه سستی و نومیدی، اینهاست پرچمهای گرد هم جمع شدهی امید و رقابت.»
«جان استنبک» در دل داستانهایش زندگی طبقهی کارگران آمریکا و مهاجر را نشان میدهد و یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان مکتب «ناتورالیسم» شناخته شده است. از آثار دیگر او میتوان به «مروارید» با ترجمهی «سروش حبیبی»، «آتش فروزان» با ترجمهی «مرضیه خسروی»، «موشها و آدمها» با ترجمهی «مهدی افشار»، «خوشههای خشم» با ترجمهی «عبدالحسین شریفیان» و «شرق بهشت» با ترجمهی «پرویز شهدی» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
یکبار پدر رفت و دیگر برنگشت. هیچوقت پول نمیفرستاد و کاغذ هم نمینوشت اما این بار دیگر حسابی غیبش زد. تا دو سال منتظر شدند بعد مادرشان گفت او باید مرده باشه. بچهها از اين فکر لرزیدند، اما باور نکردند. چون آدمی بهخوبی و زیبایی پدرشان نمیشد که بمیرد. لابد در گوشهای از دنیا سرگرم ماجرایی تازه بود. لابد مشکلاتی بود که نمیتوانست به خانه برگردد. روزی که آن دلیلها از میان میرفت او میآمد. روزی با سوغاتهای بهتر و قصههای خوبتر از هميشه بازمیگشت. اما مادرشان میگفت لابد تصادفی شده. لابد مرده. مادرشان حواسپرت بود. آگهیهای کار را میخواند که بتواند خرج خانه را تهیه کند. پسرها گلهای کاغذی میساختند و با خجالت میفروختند. دنبال روزنامهفروشی رفتند و تمام خانواده از گرسنگی جان به لب شد. سرانجام چون دیگر تحمل نماند پسرها فرار کردند و به نیروی دریایی رفتند. بعد از آن نیز مولی آنها را همانقدر دید که آنوقتها پدرش را و آنها آنقدر عوض شدند، آنقدر خشن شدند و آنقدر غریبه شدند که مولی دیگر اهمیتی به آنها نداد.
«من به دبیرستان رفتم و بعد رفتم به سن خوزه وارد دانشسرا شدم. برای خرج جا و غذایم پیش خانم الن موریت کار کردم. پیش از اينکه دانشسرا را تمام کنم مادرم مرد، به این ترتیب خیال میکنم یتیم هم باشم.»
جان وایت ساید بهآرامی زیر لب گفت «متأسفم.»
مولی سرخ شد. گفت«آقای وایت ساید، این رو برای دلسوزی نگفتم. شما گفتید میخواهید اطلاعی از وضع من داشته باشید. هر کس ناچار یه روز یتیم میشه.»
مولی به خاطر جا و غذایش کار میکرد. کار یک خدمتکار تماموقت را میکرد اما مزدی نمیگرفت. پول لباسش را از کاری که تابستان در یک فروشگاه داشت، به دست میآورد. خانم موریت به دخترها تعلیم میداد. اغلب میگفت «من دخترای به درد نخور رو میآرم و همین که شش ماه برام کار کردن میتونن ماهی پنجاه دلار درآرن. اغلب خانمها اینو میدونن و اینه که هميشه دخترایی رو که من مییارم غر میزنن میبرن. این اولین دختر محصلیه که من تعلیمش میدم اما همینم خیلی پیشرفت کرده. هر چند زیاد چیز میخونه. من هميشه میگم خدمتکار باید ساعت ده بخوابه وگرنه نمیتونه درست کاراشو انجام بده.»
کتاب «مرگ و زندگی» اثر «جان استنبک» را «سیروس طاهباز» به فارسی ترجمه کرده و آن را «نشر نگاه» سال 1397 منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک این اثر در این صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «سیروس طاهباز» مترجم این اثر از سرپرستان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و دستنوشتههای «نیما یوشیج» را گردآوری و منتشر میکرد. کتاب «مجموعهی اشعار فارسی نیما یوشیج» که نسخهی الکترونیک آن در فیدیبو موجود است به همت او گردآوری شده است. این مترجم سایر آثار این نویسنده ازجمله «راسته کنسرو سازان»، «دره دراز»، «مرگ و زندگی» و «مروارید» هم ترجمه کرده است که نسخهی الکترونیک همهی آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 662.۶۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 108 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۳۶:۰۰ |
نویسنده | جان استن بک |
مترجم | سیروس طاهباز |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The long valley |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۶/۰۶ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 12,500 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
مجموع چند تا داستان می باشد که از نظر من اصلا جذاب نیست و فقط حوصله ات سر میبره