طبقهی کارگر یکی از ضعیفترین طبقات نظامهای سیاسی و سرمایهداری متفاوت است که در معرض انواع آسیبهای اجتماعی و اقتصادی قرار دارد. «جان استنبک» نویسندهی لیبرال براساس تجربهی زیستهاش در میان این قشر در دوره رکود اقتصادی آمریکا همواره با نگاهی واقعبینانه زندگی این گروه از مردم را روایت کرده است. او بهعنوان نویسندهی محرومین شناخته شده و حقیقت زندگی این مردم که مملو از درد و رنج است را نشان داده است. کتاب «دره دراز» مجموعهای از داستانهای کوتاه این نویسنده است که با همین نگاه در نقد نظامهای طبقاتی با نثری خواندنی نگاشته شده است.
کتاب «دره دراز» The Long Valley مجموعهای از بهترین داستانهای کوتاه «جان استنبک» است که برگرفته از کتابی کوچک است که در سال 1938 نویسنده از میان نوشتههایش انتخاب و منتشر کرده است. این داستانها روایت زندگی مردم قشر ضعیف جامعه هستند که در حاشیهی شهرهای بزرگ آمریکا زندگی میکنند. نویسنده به تأثیر از زمانی که به کارگری مشغول بود این داستانها را نوشته و توصیف دقیق و فضاسازی واقعی و عمیقی برای خواننده ترسیم کرده است. داستانهای کتاب «دره دراز» عبارتاند از «جانی خرسه»، «مار»، «یورش»، «گلهای داودی»، «پرواز» و «کتی قدیسه، عذرا» که در درهی زیبای سالیناس در کالیفرنیا رخ میدهند. داستانهای این کتاب بازتابی از فضای اجتماعی و اقتصادی قرن بیستم کشورهای درحالتوسعه است که با قلمی توانا نگاشته شده است، این داستانها میتواند گزینهی بسیار خوبی برای آشنایی با سبک نوشتن و درونمایهی «جان استنبک» باشد و خواننده بامطالعهی آنها میتواند وارد فضای ادبیات غنی قرن بیستم امریکا شود.
«جان استنبک» John Ernst Steinbeck, Jrدر 27 فوریه سال 1902 در سالیناس کالیفرنیا به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در دانشگاه استنفورد در رشتهی ادبیات انگلیسی آغاز کرد ولی پس از مدتی آن را رها کرد. او پس از ترک تحصیل به نیویورک رفت و به حرفهی خبرنگاری مشغول شد. او طی این سالها مشاغل متفاوتی ازجمله کارگری و نگهبانی را هم تجربه کرد و زمانهای زیادی را به مطالعهی آثار ادبی اختصاص میداد. او بهواسطهی این شغلها درد و رنجهای طبقهی ضعیف و کارگری را از نزدیک درک و لمس کرد و آنها با ادبیات پیوند داد و داستانهای ماندگاری خلق کرد.
«جان استنبک» که بانام «جان اشتاین بک» هم در فارسی شناخته شده است از نویسندگان محبوب و برجستهی قرن بیستم آمریکا است که همزمان با انقلاب صنعتی و جریانهای مربوط به مدرنیسم زندگی میکرد. او اولین اثرش را سال ۱۹۲۹ بانام «جام زرین» نوشت و ده سال پس از آن «خوشههای خشم» که یکی از معروفترین آثارش است را به تأثیر از یک شعر بسیار قدیمی به نگارش درآورد. او برای این اثر موفق به دریافت جایزه پولیتزر شد و به شهرت جهانی رسید. این اثر در لیست ۱۰۰ کتاب برتر مجله نیویورکتایمز از سال ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار گرفت و بهعنوان یکی از پرفروشترین کتابهای آمریکا معرفی شد. «جان استنبک» پس از این اثر نوشتن را بهطورجدی دنبال کرد و در سال 1962 برنده جایزه «نوبل» شد. او در آثارش زندگی طبقه کارگران آمریکا و مهاجر را نشان میدهد و یکی از بزرگترین نویسندگان مکتب «ناتورالیسم» آمریکا شناخته شده است. تعداد زیادی از آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شدهاند و هنرمندان جهانی براساس داستان آنها فیلم سینمایی ساختهاند. «مروارید» با ترجمهی «سروش حبیبی»، «آتش فروزان» با ترجمهی «مرضیه خسروی»، «موشها و آدمها» با ترجمهی «مهدی افشار»، «خوشههای خشم» با ترجمهی «عبدالحسین شریفیان» و «شرق بهشت» با ترجمهی «پرویز شهدی» برخی از کتابهای این نویسنده هستند که نسخهی الکترونیک آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
بهطرف پیشخوان رفتیم. کارل خیکی دوتا لیوان آورد. پرسید «چی بدم؟» هیچیک حرفی نزدیم. کارل ویسکی نوشیدنی خرماییرنگ را ریخت. با قیافه اخمویش نگاهی به من کرد و یکی از پلکهای کلفت گوشتیش را به هم نزدیک کرد و چشمکی به من زد. نمیدانم چرا، اما خوشم آمد. سر کارل به سمت میز قمار برگشت و گفت «گیرتون انداختها، نه؟»
چشمکی زدم و در جوابش گفتم «دفعه دیگه یه سگ میبرم.» پس از خوردن بهطرف صندلی هامان برگشتیم. تیموتی رتز که بازی را برده بود ورقها را جمع کرد و بهطرف بار رفت.
به میزی نگاه کردم که جانی خرسه زبرش خوابیده بود. روی شکمش برگشته بود. صورت ابلهانهی خندانش اتاق را ورانداز میکرد. سرش تکان میخورد و مثل جانوری که بخواهد از لاته اش بیرون بیاید، دور و برش را نگاه میکرد، بعد، چهار دستوپا بیرون آمد و ایستاد. تناقضی درحرکتش بود. هیکلش بههمپیچیده و بیشکل به نظر میآمد، اما بیهیچ زحمتی راه میرفت.
جانی خرسه از سالن بهطرف بار رفت و از کنار مردها که میگذشت لبخند میزد، جلوی بار تقاضای همیشگیاش را سر داد. «نوشیدنی؟ نوشیدنی؟» که به صدای یک پرنده میمانست. نمیدانم چه پرندهای، اما آن را شنیدهام، دو نغمهی بلند که پیدرپی یک تقاضا داشت «نوشیدنی؟ نوشیدنی؟»
گفتگو در سالن قطع شد، اما کسی جلو نیامد پولی روی پیشخوان بگذارد. جانی لبخندی گلهآمیز داشت. «نوشیدنی؟»
آنگاه کوشید گولشان بزند. از توی گلویش صدای زن از کوره دررفتهای بلند شد. «میگم همهاش استخوون بود. پاندی بیست سنت میگیری و نصفشو استخوان میدی؟» سپس صدای مردی بلند شد «بله، خانوم، متوجه نشدم. حالا یه خرده سوسیس میدم که جبران کرده باشم.»
جانی خرسه منتظر به دور و برش نگاه کرد. «نوشیدنی؟» هنوز کسی پیش نیامده بود. جانی بهطرف سالن آمد و دولا شد. زیر لب گفتم «چه کار داره می کنه؟»
الکس گفت«هیس! داره از پنجره نگاه می کنه. گوش کن!»
صدای سرد و مطمئن زنی بلند شد «هیچ نمیفهمم، تو مگه حیوونی؟ اگه خودم اونو ندیده بودم باور نمیکردم.»
صدای زنانهی دیگری، پایین و گرفته از اندوه، در جوابش گفت «بلکه یه حیوون باشم، نمی تونم جلو خودمو نگه دارم، نمیتونم.»
صدای سرد اول گفت «تو باید جلو خودتو نگه داری» و بعد گفت «بهتره بمیری.»
صدای گریه آرامی را از میان لبهای خندان جانی خرسه شنیدم. گریه زنی را در بیپناهیش. نگاهی به الکس کردم. صاف نشسته و چشمهایش بازمانده بود و هیچ پلک نمیزد. دهانم را باز کردم که چیزی بپرسم، اما اشاره کرد که ساکت باشم.
کتاب «دره دراز» اثر «جان استنبک» را «سیروس طاهباز» به فارسی ترجمه کرده و آن را «نشر نگاه» سال 1397 منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک این اثر در این صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «سیروس طاهباز» اولین بار این اثر را سال 1347 منتشر کرد، او از سرپرستان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و دستنوشتههای «نیما یوشیج» را گردآوری و منتشر میکرد. او از «جان استنبک» کتابهای «راسته کنسرو سازان»، «اسب سرخ»، «مرگ و زندگی» و «مروارید» هم ترجمه کرده است که نسخهی الکترونیک همهی آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 771.۱۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 144 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۴۸:۰۰ |
نویسنده | جان استن بک |
مترجم |