معرفی، خرید و دانلود کتاب پایان یک مرد

کتاب پایان یک مرد نوشته‌ی فریبا کلهر، رمانی است که در سال ۱۳۸۷ منتشر شد. این رمان، داستان زندگی یک زن به نام لیلا است که در سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، درگیر عشقی پنهان با مردی متأهل به نام مهران می‌شود. لیلا، زنی است که در خانواده‌ای مذهبی و سنتی بزرگ شده است. او در دانشگاه با مهران آشنا می‌شود و به او علاقه‌مند می‌شود. مهران نیز به لیلا علاقه‌مند می‌شود، اما او متأهل است و نمی‌تواند رابطه‌ی خود را با لیلا آشکار کند. لیلا و مهران، سال‌ها به طور پنهانی با هم رابطه دارند. این رابطه، پر از درد و رنج است. لیلا، به دلیل خیانت مهران، احساس گناه و عذاب می‌کند و ... کتاب پایان یک مرد، رمانی عاشقانه و تراژیک است که به موضوعات مختلفی مانند عشق، خیانت، و تنهایی می‌پردازد. این رمان، با نگاهی واقع‌گرایانه به جامعه‌ی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷، به بررسی مسائلی مانند سنت و مدرنیته، مذهب و عرف، و آزادی و عشق می‌پردازد.

آشنایی با نویسنده کتاب پایان یک مرد

فریبا کلهر، نویسنده‌ی کتاب پایان یک مرد، رمان‌نویس و نویسنده‌ی ادبیات کودک و نوجوان است. او در ۴ شهریور ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. کلهر، فعالیت خود را از دهه‌ی هفتاد و با حضور در مجله‌های رشد، در حیطه‌ی ادبیات داستانی کودک و نوجوان آغاز کرده و تألیفات زیادی نیز در این حیطه از خود برجای گذاشته‌است.

از جمله آثار مهم فریبا کلهر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

• تندتر از اونه که یواش باشه
• من و گربه سیاهه
• شوهر عزیز من
• شروع یک زن

کلهر، در سال ۱۳۸۳، به همراه همسر و تنها فرزندش به کانادا مهاجرت کرد و تا کنون در این کشور زندگی می‌کند.

کتاب پایان یک مرد، یکی از مهم‌ترین آثار فریبا کلهر است. این رمان، با داستانی جذاب و گیرا، به موضوعات مهمی مانند عشق، خیانت، و تنهایی می‌پردازد و توانسته است توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کند.

چند دلیل برای خواندن کتاب پایان یک مرد

• شخصیت‌پردازی: کتاب پایان یک مرد، به شخصیت‌پردازی شخصیت‌های خود توجه ویژه‌ای دارد. شخصیت‌های این کتاب، شخصیت‌های چندوجهی و پیچیده‌ای هستند که با انگیزه‌ها و اهداف مختلف، به پیش می‌روند.
• نگاه واقع‌گرایانه: کتاب پایان یک مرد، با نگاهی واقع‌گرایانه به جامعه‌ی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷، به بررسی مسائلی مانند سنت و مدرنیته، مذهب و عرف، و آزادی و عشق می‌پردازد.
• زبان: کتاب پایان یک مرد، با زبانی روان و ساده نوشته شده است. این زبان، برای مخاطبان عام قابل فهم است و نیازی به داشتن دانش تخصصی ندارد.

 در مجموع، کتاب پایان یک مرد، اثری ارزشمند است که می‌تواند برای مخاطبان عام و علاقه‌مندان به ادبیات و جامعه‌شناسی، مورد توجه قرار گیرد. این کتاب، با داستانی جذاب و گیرا، به موضوعات مهمی می‌پردازد و می‌تواند برای مخاطبان، آموزنده و تأثیرگذار باشد.

در بخشی از کتاب پایان یک مرد می‌خوانیم

عبدالحسین‌خان فرجام هیچ‌وقت کار و کاسبی درست و حسابی نداشت. یعنی اصلاً اهل کار کردن نبود. نه این که نمی‌خواست کار کند. نمی‌دانست باید کار کند. تا وقتی آقا‌جونش زنده بود خرج زن و پسر و دخترش را می‌داد. وقتی هم که مرد آنقدر زمین برایش به ارث گذاشته بود که با فروش قطعه زمینی سالی را به خوبی و خوشی و ولخرجی می‌گذراند. قطعه زمینی در کرج، قطعه‌ای در بیرجند، مشهد، بندر عباس، همدان و شهرهای دور و نزدیک به تهران. در فکر آقا‌جون چه گذشته بود که هر وقت کسب‌وکارش رونق می‌گرفت و پولی به دست می‌آورد این طور پراکنده و دور از هم زمین می‌خرید و به امان خدا رها می‌کرد؟!

عبدالحسین‌خان می‌گفت: «اگر با یک خط فرضی زمین‌هایی را که آقا‌جون خریده به هم وصل کنیم همه‌ی ایران تحت پوشش قرار می‌گیرد. آقا‌جون می‌خواست صاحب ایران بشود. هرچند به شکل خطی. مثل نقطه‌بازیِ بچه‌ها. این طرح اوهامش را به واقعیت بدل کرد.»

انگیزه‌ی آقا‌جون هر چه بود خیرش به تنها پسرش رسیده بود. دو دختر آقاجون همین که به سی و یکی ـ دو سالگی رسیده بودند با بیماری فیبروز ریه که از جد مادری به آن‌ها ارث رسیده بود مرده بودند و حالا عبدالحسین‌خان مالک مطلق املاک بود.

عبدالحسین‌خان هیچکاره بود و اگر گاهی تسبیح شاه مقصود و انگشتر عقیق و اسکناس‌های شاهنشاهی خرید و فروش می‌کرد برای در آوردن پول سیگارش بود. آقاجون به او گفته بود: «اگر یک شاهی از پول‌هایم را خرج دود و دم کنی و قدر ریه‌هایت را ندانی عاقت می‌کنم و سر سوزنی هم کوتاه نمی‌آیم.»

عبدالحسین‌خان اهل مطالعه هم بود. همه‌جور کتابی می‌خواند. اما شصت و پنج سالگی را هم که پشت سر گذاشت مثل بیشتر همسن و سال‌هایش کتاب تاریخی می‌خواند و تاریخ معاصر را بیشتر. خاطرات فرح دیبا، هویدا، ارتشبد زاهدی، اشرف پهلوی، پروین غفاری. هر کتاب را با ولع می‌خواند و برای همسرش تعریف می‌کرد. فرنگیس با شوری ساختگی گوش می‌داد و گاه سؤال‌هایی هم می‌پرسید: «یادم هست، یکی دو فیلم او را با هم رفتیم سینما کارون دیدیم. نمی‌دانم آن موقع معشوقه‌ی شاه شده بود یا نه؟»

عبدالحسین‌خان لابه‌لای کتاب‌های تاریخ معاصر، ترجمه‌هایی از ذبیح‌الله منصوری پیدا کرد. ترجمه‌های او به دلش نشست. کتاب دلاور زند را یک نفس و گاه یک صفحه در میان خواند و حتی برای رفتن به دستشویی آن را کنار نگذاشت. کتاب که تمام شد از درد مثانه به توالت دوید و ادرارش با چنان فشاری خارج شد گویی که کاسه‌ی چینی توالت ترک برداشت و عبدالحسین‌خان گفت: «چه کتابی بود!»

عبدالحسین‌خان هر چه پا به سن می‌گذاشت، منزوی‌تر می‌شد. آقا‌جونش آخرین روزهای زندگی‌اش را با سگ گله‌ی یغوری در روستایی دورافتاده در اطراف تهران گذرانده بود. همسرش هنوز زنده بود اما آقاجون دیگر می‌خواست تنها باشد و در انزوا بمیرد.

پیشنهادهایی برای علاقمندان کتاب پایان یک مرد

·      کتاب عاشقانه

·      کتاب سفرنامه ای که گم شد!

·      کتاب هوشمندان سیاره ی اوراک