«فریبا کلهر» نویسندهی معروف رمانهای فارسی عشق را با سایر مفاهیم اجتماعی و سیاسی درآمیخته است و کتاب «شوهر عزیز من» را به نگارش درآورده است. این نویسنده در این اثر بارقههای امید، هیجان و مهر را در دههی پنجاه و شصت که با مسائل و موضوعات اجتماعی و سیاسی گره خوردهاند، را به تصویر کشیده است.
کتاب «شوهر عزیز من» نوشتهی «فریبا کلهر» در سال 1390 منتشر شده است. این اثر یک داستان عاشقانه در بستر اتفاقهای سیاسی و اجتماعی دههی پنجاه و شصت است. شخصیتهای این داستان جوانهای انقلابی هستند که امید به تغییر و بهبود دارند و زندگیشان را وقف تلاش برای وطن و کشورشان کردهاند. «فریبا کلهر» در این اثر عشق را با اتفاقهای انقلابی گره زده و داستانی خواندنی و شیرین خلق کرده است. او نویسندهای توانا در حوزهی ادبیات داستانی فارسی است که رمانهای عاشقانه و دلنشین مینویسد و از تجربهی خودش از چندین دههی پیش استفاده میکند. او در مورد این داستان گفته است: «در کتاب شوهر عزیز من سعی کردهام که موضوعاتی همچون حال و هوای ازدواجهای آن زمان و همچنین مسائل مربوط به جنگ از قبيل نحوه جبهه رفتنها و يا سو استفادههای اجتماعی برخی از افراد در پست خود و درنهایت تأثیر كلی برخی رويدادها بر روابط و مناسبات انسانی در قالب قصه را بیان کنم.»
داستان کتاب صوتی «شوهر عزیز من» اثر «فریبا کلهر» دربارهی دختری جوان به نام «سیما» است که به پیروی از دوستانش و حس کنجکاوی خودش وارد حزبی سیاسی و با فردی به نام «آقای وارسته» آشنا میشود. آشنایی آنها و نوع برخوردشان داستان این کتاب را شکل میدهد و خواننده را در فرازوفرودهای جدیدی قرار میدهد. کتاب «شوهر عزیز من» با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. این کتاب میان علاقهمندان به رمانهای فارسی پرمخاطب است و سال 1392 جزو لیست پرفروشها قرار گرفت. نسخهی صوتی این اثر را ناشر صوتی آوا نامه با صدای «بهنوش فرهودی» منتشر کرده است که در همین صفحه برای دانلود و شنیدن وجود دارد. همچنین نسخهی الکترونیک این اثر هم از سوی انتشارات آموت در سال 1390 به چاپ رسیده است که در فیدیبو برای دانلود است.
«فریبا کلهر» نویسندهی فعال ایرانی در سال 1340 در تهران به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در رشتههای علوم تربیتی دانشگاه تهران و زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد دنبال کرد و از جوانی نوشتن را آغاز کرد و وارد دنیای مطبوعات شد. او از دههی شصت همکاری با مجلهی رشد را آغاز و استعدادش در نوشتن را دنبال کرد. او بیش از ده سال سردبیری ماهنامه سروش کودکان بود و کتابهای زیادی در حوزهی ادبیات کودک منتشر کرد. او سال 1369 کتاب «سوت فرمانروا» را نوشت که بهعنوان کتاب سال جمهوری اسلامی انتخاب شد. او پس از انتشار این اثر نوشتن را دنبال کرد و لقب «بانوی هزار قصه» را گرفت و بهعنوان یکی از پرکارترین نویسندگان زن ایران شناخته شد.
«فریبا کلهر» علاوه بر نوشتن رمان، اسطورههای گیلگمش، اینانا و گرشاسب که از آثار مهم گنجینهی ادبیات کهن هستند را بازنویسی کرد و سال 1376 برای بازنویسی اسطوره گیلگمش لوح تقدیر از سومین دوره کتاب سال ماهنامه سلام بچهها و پوپک را دریافت کرد. «فریبا کلهر» طی سالها فعالیتش موفق به دریافت جوایز و افتخارات متعددی شده است. کتابهایش در جشنوارههای کتابهای تصویری دانشگاه شیراز، یازدهمین دوره کتاب سال رضوی، جایزه پروین اعتصامی، کتاب برتر انجمن فرهنگی ناشران و پنجمین دوره کتاب سال ولایت تقدیر و تحسین شدند و نام او را بیشازپیش مشهور کردند. این نویسندهی پرکار آثار متعددی تا امروز به نگارش درآورده است؛ «من و درخت پنیر» و «یک پرش و دو پرش و سه پرش» ازجمله آثار این نویسنده درزمینهی کودک و نوجوان است که نسخهی الکترونیک آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. همچنین «در کنار او فقط تو بودهای»، «ماه تنها در آسمان میگردد»، «شروع یک زن» و «عاشقانه» ازجمله رمانهای این نویسنده درزمینهی بزرگسالان هستند.
روزی که سفارت امریکا مثل مویی تابدار از ایران بعد از انقلاب بیرون کشیده شد من هنوز مربی فرهنگی نشده بودم. درنتیجه هنوز نمیدانستم اخراج شدن از کار چقدر میتواند آدم را شکننده و کینهای کند و تغییری ملموس در زندگی به وجود بیاورد. آن روزها من از تلویزیون اخبار اشغال سفارت امریکا را دنبال میکردم، به حرف سخنگوهای دانشجویان که به همان زودی دانشجویان خط امام نامیده میشدند گوش میدادم و به تصاویر آنها که بیشترشان جوانهایی جذاب بودند نگاه میکردم.
بعد که مربی فرهنگی شدم و خودم را زورکی بین نسرین و محبوبه جا دادم و سر از حزب درآوردم وقتی برای اولین بار نگاهم به برادر وارسته افتاد دیدم برایم آشناست و قبلاً جایی او را دیدهام. او را کجا میتوانستم دیده باشم جز در تلویزیون و در بین دانشجوهای خط امام. یادم هست که هميشه آن دور دورهای صحنه شمایی از پسری جذاب میدیدم که مثل خوابگردها میرفت و میآمد و هی اسناد رشتهرشته شدهی جاسوسی را زیرورو میکرد.
آن شب نمیدانم چی شده بود که باز هم سروکلهی دانشجوهای خط امام توی تلویزیون پیدا شده بود. باز هم برادر وارسته با کلاه کشباف سیاه به روی موهایی که نسبت به نژاد آریاییاش سیاه که نبود هیچ زیادی روشن و طلایی بود آن دورها مثل شبح میرفت و میآمد. موهایی با تارهایی طلایی و فری که مثل باریکههای نوری که قری هم به مسیح بود که هميشه میشد چندتاییاش را وسط کتابهایم پیدا کرد.
جلو تلویزیون نشسته بودم. کرخت و بیحس و حال با سایهای از احساس یاس که اطرافم را تیرهوتار کرده بود. نشسته بودم و دنبال سایهی برادر وارسته میگشتم که از درسهایش جبری به یادم نمانده بود. میخواهم بگویم ظلمی که به من شده بود اولین اثر مخریش را روی سیستم یادآوری و بازشناسی مغزم گذاشته بود. دچار فراموشی شده بودم و هر چه سعی میکردم به یاد بیاورم که در هشت نه ماه رفتن به دفتر مرکزی حزب چه چیزهایی یاد گرفتهام چیزی به یاد نمیآوردم.
چیزی به یادم نمیآمد جون پر بودم از احساس کسی که دزد به اش زده. احساس دختری که به عقد نرسیده نامزدیاش بههمخورده. احساس شیرینیپزی که از شیرینیهایش نچشیده. گیجوویج بودم انگار. منگ بودم. ساعتها مینشستم و به همان مقدار صورت نسرین ماجدی که اجازه داشتم ببینم فکر میکردم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 565.۷۵ مگابایت |
مدت زمان | ۱۰:۱۶:۴۵ |
نویسنده | فریبا کلهر |
راوی | بهنوش فرهودی |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۱۴ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
هر کتابی به درد افراد خاصی میخوره مثلا این کتاب به درد متاهلها میخوره و جذبش میشن، بیشتر دیالوگ ها فضاسازی های رمان رو دوست داشتم تا کلیت داستان. خانم کلهر به زیبایی میتونن جززیات رو توصیف کنن راوی هم خیلی گیرا خوانش کتابو انجام دادن
داستان زیبا و صوتی زیبا دارد اما داستان خیلی جسته گریخته به موضوعات می پردازد پرش زمانی در بین داستانی مثل مردی به نام اوه زیبا رعایت شده اما در این کتاب باید کلی توجه کرد تا متوجه شویم در کدام بخش زمانی داستان هستیم
خیلی کتاب و دوست داشتم ،بخصوص که مرتب با ادم های جدیدی مواجه میشدم ،داستان زیبا بود و روان و صدای راوی هم ارام بخش. روی هم رفته جالب و شنیدنی بود
من اصلا این کتاب رو دوست نداشتم و تمام مدت دلم میخواست شوهر عزیزش رو خفه کنم?
داستان خوبی نبود ولی گویش راوی زیبا وعالی بود
اصلا کتاب جذبم نکرد و کامل گوش ندادم.
نتونستم کامل کوش کنم، اصلا جذبم نکرد
صدای راوی بینظیره، همینطور داستان بسیار جذابه
متاسفانه خیلی خسته کننده بود