کتاب صوتی «یادداشتهای یک دیوانه» توسط «نیکولای گوگول»؛ نویسنده بزرگ روس نوشته شده است. این کتاب شامل هشت داستان مجزا است که با زبانی ساده و بسیار شیرین و خواندنی نگاشته شده است. داستانهای این کتاب صوتی به ترتیب عبارتاند از: ۱- یادداشتهای یک دیوانه، ۲- بلوار نیفسکی، ۳- شنل، ۴- دماغ، ۵- کالسکه، ۶- مالکین قدیمی، ۷- ماجرای نزاع ایوان ایوانوویچ و ایوان نیکیفوروویچ، ۸- ایوان فیودوروویچ اشپونکا و خالهاش.
قابل ذکر است که شخصیتهای کتاب صوتی یادداشتهای یک دیوانه از افراد معمولی و عادی جامعه انتخاب شدهاند، اما هر یک از این شخصیتها روایتگر حوادث و بحرانهای پنهانی هستند.
- محتوای کتاب صوتی یادداشتهای یک دیوانه:
کتاب صوتی یادداشتهای یک دیوانه با زبانی طنزآلود، اما تلخ نوشته شده است، به گونهای که شاید در نگاه اول خواننده به مطالب کتاب لبخندی بزند، اما در نهایت این لبخند به یک حس تلخ و دردآور در ذهن خواننده ختم میشود.
از جمله موضوعاتی که در کتاب صوتی یادداشتهای یک دیوانه به آنها اشاره و تاکید شده است میتوان به روایت برخی از ناهنجاریهای فردی و اجتماعی، بررسی و تحلیل شخصیتی افراد بالادست و زیردست، بیان تضاد و تفاوتهایی که میان واقعیت و رویای یک امر وجود دارد، نقد نظام اداری و بیان انحرافات و کج رویهایی که در این نظامها به چشم میخورد و... اشاره نمود.
- قسمتی از کتاب یادداشتهای یک دیوانه:
«لعنت! بیش از این دیگر نمیتوانم تحمل کنم... همیشه اشرافزادهها یا ژنرالها. تمام چیزهای خوب این دنیا همیشه نصیب اشرافزادهها یا ژنرالها میشود. مردم طبقهی ما به زحمت مایه دلخوشی کوچکی فراهم میکنند و درست هنگامیکه میخواهند از این شادی نصیب ببرند، یک اشرافزاده یا ژنرال از راه میرسد و این شادی کوچک را هم از دستشان میقاپد. به جهنم! دوست داشتم یک ژنرال بودم، نه فقط به خاطر تصاحب سوفی و بقیه قضایا، بلکه دوست دارم ببینم که این آقایان با تمام لطیفههای درباریشان دنبال من چهار دستوپا میخزند.»
«سرگرد کاوالیوف برای گرفتن پستی مناسب شانش به پترزبورگ آمده بود. اگر خوششانسی میآورد میتوانست معاونت یک اداره دولتی را به دست آورد، اما اگر چنین توفیقی نصیبش نمیشد، شغلی نظیر منشی وزارتخانه در یکی از ادارات مهم دولتی به او واگذار میشد. سرگرد کاوالیوف بیمیل نبود ازدواج کند، اما فقط با کسی که حداقل ۲۰۰۰۰۰روبل جهیزیه داشته باشد. حال خواننده میتواند تصور کند که احساس این مرد، وقتی به جای دماغی زیبا و با اندازه کاملا طبیعی چیزی جز سطحی صاف و غیرطبیعی ندید، چه بود».
«وقتی دم دروازهی حیاط رسیدم، خانه به نظرم چندین بار شکستنیتر از پیش آمد: کلبههای رعیتها کج و معوج شده بودند و بلاتردید صاحبانشان هم وضع بهتری نداشتند؛ چپر و حصار حصیری دور حیاط کاملا در هم شکسته بود و من به چشم خودم دیدم که آشپز چوبهایش را بیرون میکشید تا توی اجاق بسوزاند، درحالیکه کافی بود دو قدم جلوتر برود تا به تودهی انبوهی بتهی آماده دست پیدا کند».
- خلاصهای از کتاب صوتی یادداشتهای یک دیوانه:
در این قسمت از مقاله قصد داریم تا به اختصار به موضوع هر یک از داستانهای هشتگانه این کتاب صوتی بپردازیم:
یادداشتهای یک دیوانه: اولین داستان این کتاب در خصوص کارمندی است که رئیسش او را همچون دیوانهای میپندارد که نامههای اداری را به صورت درهم و غیرقابل فهم مینویسد. این کارمند مدتی است شیفته دختر مدیرکل شده است....
بلوار نیفسکی: دومین داستان این کتاب صوتی با شرح و توصیف یک بلوار در شهر پترزبورگ آغاز میگردد. شخصیتهای اصلی این داستان عبارتاند از یک نقاش سادهدل و یک ستوان مغرور و خودخواه. داستان از جایی آغاز میگردد که این دو شخصیت در حال قدم زدن در بلواری هستند که ستوان در مورد زن زیبایی که از کنارشان میگذرد، شروع به صحبت کردن با نقاش میکند....
شنل: روایتگر داستان کارمندی ساده و البته دقیق و درست در انجام دادن وظایفش است. وظیفه این کارمند پاکنویس کردن نامههای اداری است. این کارمند از شخصیتی منزوی برخوردار است. داستان اصلی از جایی شروع میشود که با آغاز فصل سرما، این کارمند متوجه میشود که شنل قدیمیش دیگر قابل رفو کردن نیست و به همین دلیل نیز سفارش یک شنل جدید میدهد. با آماده شدن شنل جدید تحولات زیادی در زندگی او رخ میدهد....
دماغ: این داستان در خصوص یک شاگرد سلمانی است. داستان از صبحی آغاز میشود که این شاگرد سلمانی در حین بریدن نان به یک دماغ برمیخورد. این دماغ برای او آشناست، این دماغ متعلق به یک سرگرد است. از طرفی این سرگرد نیز حین بیدار شدن از خواب متوجه میشود که دماغش سر جایش نیست....
کالسکه: داستان کالسکه در شهر کوچکی روایت میشود که با ورود یک سوارهنظام دچار تغییر و تحولات بزرگی میشود.
مالکین قدیمی: این داستان در خصوص زندگی یک زوج دوستداشتنی و سادهای است که در یک روستا زندگی میکنند.
ماجرای نزاع ایوان ایوانوویچ و ایوان نیکیفوروویچ: داستان در خصوص دو دوست قدیمی و از افراد خوشنام یک شهر است. این دو دوست در پی اختلافاتی که میان آنها رخ میدهد دچار یک درگیری میشوند.
ایوان فیودوروویچ اشپونکا و خالهاش: ایوان فیودوروویچ یکی از شخصیتهای اصلی داستان است. او فردی کم رو و خجالتی است. داستان از زمان کودکی وی آغاز میگردد تا جایی که خاله وی درحالیکه سن ۳۷ سالگی خود را میگذراند تصمیم میگیرد که برای او زن بگیرد، اما ایوان حتی از فکر به این موضوع نیز دچار استرس میشود.
درباره نیکولای گوگول:
نیکولای گوگول؛ بنیانگذار سبک رئالیسم انتقادی، یکی از طنزپردازان بزرگ جهان و نویسنده بزرگ روس در ۱ آوریل ۱۸۰۹ در ایالت پولتاوا چشم به جهان گشود.
نیکولای گوگول در بیستسالگی کتابی تحت عنوان منظومه هانس کوشل گارتن را به چاپ رساند، اما این کتاب با موفقیتی روبرو نشد و در نهایت گوگول تمام نسخههای چاپی را خریداری کرده و آنها را به آتش کشید. وی دو سال بعد در سال ۱۸۳۱ شروع به انتشار منثور شبهای کنار دهکده دیانکا نمود که با تحسین الکساندر پوشکین روبرو شد.
غالبا داستانهای گوگول کمدیهای سرگرمکنندهای هستند که با هیچ و پوچ شروع شده، با هیچ و پوچ ادامه مییابد و در نهایت با داستانی غمانگیز به پایان میرسد. تورگنیف در وصف نیکولای گوگول این گونه گفته است: «همه ما از زیر شنل گوگل بیرون آمدهایم.» بهطور حتم این جمله به تنهایی میتواند تاثیرگذاری گوگول را در ادبیات جهان به تصویر بکشاند.
از جمله دیگر آثار این نویسنده عبارتاند از: پرتره، نمایشنامه عروسی، نمایشنامه قمارباز، روحهای مرده، نمایشنامه بازرس و....