کتاب دو دنیا از گلی ترقی در واقع دنباله بخشی از کتاب خاطرههای پراکنده است. این کتاب از مجموعه هفت داستان کوتاه شکل گرفته است. به گفتهی گلی ترقی داستانهای «اتوبوس شمیران»، «خانه مادربزرگ» و «دوست کوچک» که در خاطرات پراکنده منتشرشدهاند در واقع متعلق به این کتاب است. و داستان «پدر» که در کتاب خاطرات پراکنده منتشر شده بود را بازنویسی و تکمیل کرده است و دوباره منتشر شده است. خود او معتقد است که تمامی این داستان کوتاهها را میتوان در یک مجموعه کامل کنار هم گذاشتن و هر داستان را یک فصل از یک رمان شمرد.
نسخه الکترونیک کتاب دو دنیا را میتوانید از فیدیبو بخوانید و لذت ببرید.
کتاب دو دنیا با هشت داستانِ «اولین روز»، «خانمها»، «آنسوی دیوار»، «گلهای شیراز» «فرشتهها»، «پدر»و «آخرین روز» شکل گرفته است. در تمامی داستان ها از روایت اول شخص استفاده شده است و انگار نویسنده دارد از کودکی تا بزرگسالیاش را مرور میکند و خاطراتش را برای ما نقل میکند. در این مرور خاطرات ما تصویری دقیق از تهران دهه بیست تا دهه شصت میبینیم تا آسایشگاهی در حومه پاریس. گلی ترقی در تصویرسازی و فضاسازی یکی از بهترین نویسندههای معاصر ایرانیست. از همین مجموعه، داستان های گلهای شیراز و آن سوی دیوار موفق به کسب جایزهی داستانهای منتخب دوره سوم هوشنگ گلشیری شدهاند. همچنین داستان درخت گلابی او نیز توسط داریوش مهرجویی به فیلم تبدیل شده است که یکی از فیلمهای محبوب کارنامه او محسوب میشود. مهمترین ویژگی داستانهای گلی ترقی نقش پررنگ زنان در داستانهایش است. با شروع جنگ تحمیلی گلی ترقی همراه فرزندانش ایران را به مقصد فرانسه ترک کرد و از همان زمان تا امروز در آنجا زندگی میکند و آثاری به فارسی برای خوانندگانش مینویسند.
از آثار او به بازگشت، فرصت دوباره و اتفاق میتوان اشاره کرد.
گلی ترقی متولد هفدهم مهر ماه 1318 در تهران نویسندهی مشهور ایرانیست. پدر او، لطفالله ترقی در دهه چهل سردبیر مجلهی ترقی که در ایران منتشر میشد بود. گلی ترقی تحصیلاتش را در دبیرستان دادگر تهران به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. او شش سال در آمریکا اقامت داشت و در رشتهی فلسفه تحصیل خود را ادامه داد. گلی ترقی که عاشق ایران بود و دوری از وطن برایش سخت بود به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس شناخت اساطیر و نمادهای آغازین مشغول شد.
گلی ترقی یکی از مهمترین نویسندگان معاصر ایران است که خواندن آثار او پر از لذت است. او در آثارش زندگی مردم و جامعه را به تصویر میکشد و از زنان و دغدغههایشان میگوید. داستانهایش به زندگی مردم جامعهی ایران نزدیک است و خواننده با شخصیتهای قصههایش همذاتپنداری میکنند. سرگشتگی و خلأ احساس تعلق از جمله ویژگی شخصیتهای قصههای اوست که در جامعهی امروز ایران زیاد دیده میشود. داستانهای او از دل مردم جامعه بیرون آمده و به دل مخاطبینش مینشیند. او توجه سینماگران را نیز به خود جلب کرده است. «داریوش مهرجویی»، از کارگردانان به نام ایران سال 1376 بر اساس داستان «جایی دیگر» فیلم ماندگار «درخت گلابی» را ساخت.
چهاردهسالگی مثل سفر به سرزمینی ناشناخته است و قوانین خودش را دارد. دوچرخهسواری در کوچههای
خلوت، پابرهنه گشتن توی باغ، پرسه زدن در خیابانهای مشکوک و شوخی با خدمتکارهای جوان خانه قدغن شده است. در عوض، لباسی دخترانه با آستینهای پفی و یقهی توری سفید برایم خریدهاند و در این لباس ناراحت بدن جدیدم را کشف میکنم و با آن غریبهام.
نمیخواهم بزرگ شوم و کسی این را نمیفهمد. تا دیروز بدنم نامرئی بود و از زشتی و زیباییاش بیخبر بودم. حالا دستپاچه و شرمگین، دگمههای بلوزم را میبندم و از برهنگی گردن و بازوهای لاغرم خجالت میکشم. خانم ناز برایم چادرنماز سیاه آورده و به من میگوید که باید از بدنم مثل گنجی مقدس محافظت کنم. خودم را بپوشانم و بدانم که بکارت دخترهای جوان بزرگترین سرمایه زندگیشان است.
پنجشنبهها بعدازظهر درس پیانو دارم (با زور و اکراه) و مادر این بار اسمم را در کلاس خانمی ارمنی نوشته است. این کلاس- کلاس بدبختی - خانهای متروک در انتهای کوچهای بنبست است. راهپلهها بوی مستراح و دوای ضدعفونی میدهند. بوی بیمارستان و چیزهای پوسیده و پیر، اتاقها نیمهتاریک و خاک گرفتهاند و پنجرهها هميشه بسته است. خانم معلم پیرزنی زشت است که از شدت اندوه و خشم ناخنهایش را میجود وبا چوبی بلند به لبه پیانو میکوبد. زیر چشمهایش سیاه است و دماغ تیزش مدام میجنبد. انگار میخواهد عطسه کند یا بویی مشکوک به مشامش خورده است. چشمش که به من میافتد. حالش بد میشود. تابهحال دو بار از شدت عصبانیت به پشت دستم کوبیده و اشکم را درآورده است.
اگر به کتاب دو دنیا و آثار گلی ترقی علاقهمند هستید شما را به خواندن چند داستان و رمان دیگر از نویسندگان زن معاصر ایران دعوت میکنیم.