هرمان هسه را میتوان در شمار یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم میلادی قرار داد که قلمی جادویی و الهامبخش دارد. آثار هرمان هسه پر از آرمانهای انساندوستانه کلاسیکی هستند که به خوانندگان کتابهایش حس خوبی میدهند. کتاب های هرمان هسه عموماً درباره روح و زندگی هستند. این نویسنده در دوران زندگی خود با فراز و فرودهای بیشماری روبرو شده است و میتوان گفت تاثیر تجربه زیسته او بر نوشتههایش به هیچ عنوان محدود و کوچک نیست. این نویسنده همواره تلاش دارد تا در آثارش به بحران جوامع بشری اشاره کند و به دنبال شناخت منشاء و ریشههای آن بحران باشد. به باور او، سرمایهداری تاثیر مهمی در پیدایش این بحران ها داشته است.
هرمان هسه در 2 ژوئیه سال 1877 در شهر کالو آلمان دیده به جهان گشود. پدر هسه مدیریت انتشاراتی متعلق به مبلغان مذهبی پروتستان را بر عهده داشت و مادرش فرزند هندشناس معروفی به نام دکتر هرمان گوندرت بود. نکته جالب توجه آنجاست که پدر و مادر او هر دو مدتی را در هندوستان به عنوان مبلغین مذهبی گذرانده بودند. هرمان هسه همواره با خانوادهاش از نظر فکری تفاوتهای فراوانی داشت و پدر و مادرش همیشه او را به باد انتقاد میگرفتند، او کودکی و نوجوانی سختی را متاثر از بیماری و بحران عمیق روحیاش گذراند و عموما انسان گوشه گیری بود که از اجتماع فاصله میگرفت.
هرمان هنگامیکه 14 ساله بود به مدرسه علوم دینی ماول برون فرستاده شد تا در رشته الهیات پروتستانتیسم که بورس تحصیلیاش را داشت درس بخواند، اما یک سال بعد از آن مدرسه کلیسایی ترک میکند. پس از ترک مدرسه او دچار افسردگی حاد و شدیدی شد وخانوادهاش او را تحت نظر کشیش جنگیری به نام بادبول قرار دادند، اما وضعیت هرمان بدتر شد و او اقدام به خودکشی کردبه همین خاطر خانواده تصمیم گرفتند تا فرزندشان مدتی را در آسایشگاه کودکان عقب افتاده ذهنی در شه اشتتن بگذراند. پس از بهبود نسبی هرمان، او به شهرش بازگشت و به کارآموزی در یک کارگاه ساعتسازی که مخصوص تعمیر برجهای ساعت کلیسا بود، مشغول شد. علاوه بر این به سراغ انجام کارهای دیگری نظیر تراشکاری و ریخته گری نیز رفت. اما طولانیترین شغل این نویسنده، کتابفروشی به مدت 8 سال بود. او از سال 1895 تا سال 1903 در کتابفروشیهای مختلف کار میکرد. این داستان نویس برجسته به باغبانی و نقاشی کشیدن نیز علاقه فراوانی داشت و چنین کارهایی به او آرامش میدادند.
هرمان هسه اولین کتابش را در سال 1904 و در سن 27 سالگی منتشر کرد، او پس از انتشار اولین اثر خود با ماری برنولی که دختری از خانوادهای اشرافی از شهر بازل سوئیس بود، ازدواج کرد، ماری 9 سال از هسه بزرگتر بود. این ازدواج 8 سال دوام داشت و هسه 35 ساله تصمیم گرفت که از آلمان به سوئیس مهاجرت کند، البته ازدواج اول او تا سال 1923 به صورت رسمی برقرار باقی مانده بود. هسه با حضور در سوئیس تا حدی از عواقب جنگ جهانی اول در امان ماند. هرمان هسه از همسر اول خود 3 فرزند دارشت
هرمان در هنگام میانسالی و در حالیکه 46 ساله بود، تصمیم گرفت که تابعیت کشور سوئیس را بپذبرد، او یک سال بعد با روت ونگر ازدواج کرد، این رابطه تا سال 1927 دوام داشت. او برای بار سوم با شخصی به نام نینون آوسلندر ازدواج کرد و پیوند زناشویی آنها تا هنگام مرگ هرمان هسه در 9 اوت 1962 برقرار باقی ماند. در سال 1933 هیتلر در آلمان به قدرت رسید و بسیاری از اندیشمندان آلمانی مجبور به ترک وطنشان شدند. با این حال، هسه از آزار و اذیت نازیها در امان بود و آن دوران هولناک را تجربه نکرد، چرا که مدتها پیش از آن وطنش را ترک کرده بود و تابعیت جدیدی داشت.با همه اینها تاثیرات دو جنگ جهانی ویرانگر و رکود اقتصادی هولناک آلمان در دوره جمهوری وایمار، تغییرات بنیادینی را در ذهن نویسندگان آلمانی از جمله هرمان هسه ایجاد کرده بود. این نویسنده در سال 1946 به جایزه نوبل ادبیات دست پیدا میکند و شهرتش دوچندان میشود و در همان سال جایزه ادبی گوته نیز به او داده میشود. بدون شک آثار این نویسنده به عنوان یکی از پرخواننده ترین آثار قرن بیستم به شمار میآید. هرمان هسه فعالیت حرفهای خود تا سال 1953 ادامه میدهد و یک دهه پایانی عمر خود را در آرامش میگذراند.
این رمان نویس سرشناس نهایتا در 9 اوت سال 1962 در سن 85 سالگی در شهر تیچینو سوئیس فوت میکند و در همان شهر به خاک سپرده میشود. هسه را میتوان نویسندهای دانست که دردها و آلام بشری را شرح میدهد.
این نویسنده فعالیت خود در حوزه نویسندگی را در سال 1904 آغاز کرد از او آثار مهمی نظیر دمیان و سفر به شرق باقی مانده است که طرفداران زیادی دارد، اولین اثر او پیتر کامنتسیند است، شخصیت اول این داستان جوانی است که تصمیم دارد دهکده کوچک خود را ترک کند تا تمام جهان را ببیند، او شخصی علاقهمند به هنر و طبیعت است و در خلال سفر خود تلاش میکند تا نشان دهد زندگی طبیعی بر تمدن غربی برتری بیشتری دارد.
یکی دیگر از آثار جذاب و متفاوت این نویسنده، بازگشت زرتشت نام دارد، کتاب بازگشت زرتشت مجموعهای از نامههای این نویسنده در دوران حیاتش است که در آن به جنگ و ناسیونالیسم افراطی میتازد و ستیزهجویی آلمانیها را مورد نقد قرار میدهد. او در این کتاب درباره گرایش به عرفان و نوعی جهانبینی روحگرایانه صحبت میکند.
نارتسیس و گلدموند رمانی با طرحی ساده و فاقد پیچیدگیهای معمول در داستانهای این نویسنده است. برخی اعتقاد دارند که آفرینش این داستان تحت تاثیر حضور نویسنده در مدرسه ماول برون است. در این داستان، نوجوانی به نام گلدموند به دیری مذهبی سپرده میشود تا کشیش شود، او در زندگی خود سختی فراوانی را تحمل کرده است و هیچگاه محبت مادری را تجربه نکرده است.
بازی مهره شیشهای ( بازی تیلههای شیشهای) در سال 1943 نوشته شده است. این کتاب در دو جلد انتشار پیدا کرد. کتاب فوق معطوف به آینده نوشته شده و به رویدادهای قرن 23 میلادی تعلق دارد. در این سرزمین ما شاهد آشتی میان فلسفه غرب با عرفان شرق هستیم.
داستان سلوک به سوی صبح یکی از مهمترین داستانهای کوتاه هرمان هسه است. او در این کتاب درباره سفر معنوی خود صحبت میکند. در سلوک به سوی صبح، حلقههای معرفتی مختلفی وجود دارد و خود نویسنده نیز در یکی از آنها عضویت دارد. اما فکر میکند که این حلقه فروپاشیده است. در خلال این داستان، اتفاقات جالبی میافتد و دیگر شخصیتهای رمانهای آن نیز در این اثر وجود دارند.
رمان گرگ بیابان یکی دیگر از آثار مهم هران هسه است. او در این کتاب به شکلی استعاری روح آسیب دیده مردم آلمان پس از جنگ جهانی اول را به تصویر میکشد. شخصیت اصلی این داستان، فردی است که خود را با مظاهر تمدن بیگانه میداند و مدام به دنبال آن است که زندگیاش را در خوشی و شادی بگذراند. در کتاب گرگ بیابان، نویسنده تلاش میکند تا بنیانهای سرمایهداری و سبک زندگی بورژوآیی را به چالش بکشد.
سیذارتا رمانی است که نویسنده آن را در سال 1922 خلق کرد، هسه به طور کلی به فلسفه شرقی و به خصوص فلسفه هندی علاقه زیادی داشت، حضور خانواده او در هند و اینکه پدربزرگ مادریاش یک هندشناس معروف بود نیز به شناخت او نسبت به سرزمین کمک قابل توجهی میکرد. در این داستان، روح نهایتا به آرامش دست پیدا میکند و با خود فرد به آشتی و صلح میرسد.