زندگی نامه و دانلود کتاب های اکهارت تول
اکهارت تول کیست؟
اکهارت تول نویسنده و استاد معنوی آلمانی است. شهرت اکهارت تول در ایران به دلیل کتابهای خوشناسی و معنوی او است. این کتابها همیشه در فهرست پرفروشترین کتابهای حوزهی روانشناسی و خودشناسی معنوی هستند. او برای رسیدن به موفقیت مسیر پر پیچ و خمی را طی کرده است و به همین دلیل است که حرفهایش بسیار قابل اطمینان هستند.
زندگینامه اکهارت تول
اکهارت تول (Eckhart Tolle) نویسنده و استاد معنوی در 16 فوریه سال 1948 در آلمان به دنیا آمد. نام این نویسنده به سبب تلفظ سختی که دارد در ایران به روشهای مختلف نوشته و خوانده میشود؛ اکهارت تُله، اکهارت تُل و اکهارت تُلی تعدادی از این نگارشها هستند.
اکهارت تول در شهر دورتموند آلمان به دنیا آمدو او دوران کودکی خود را در آلمان گذراند، آلمانی که اکهارت در آن متولد شد و دوران کودکی خودش را سپری کرد بسیار متفاوت تر از آلمانی است که امروز میشناسیم. تاریخ تولد تول دقیقا سه سال بعد از جنگ جهانی دوم است. این دوران دقیقا مصادف با جدا شدن آلمان شرقی و غربی از هم بود و تنشهای بسیاری را برای افراد متولد در آنجا ایجاد میکرد. در همان سالها بود که والدین اکهارت از یکدیگر طلاق گرفتند و در نتیجهی این جدایی فشار عصبی زیادی بود که به اکهارت وارد میشد. او در مدرسه به شدت منزوی و گوشهگیر بود و هنگامی که تنها سیزده سال داشت تصمیم گرفت به اسپانیا برود و در آنجا کنار پدرش زندگی کند.
بعد از مهاجرت به اسپانیا اکهارت با ادبیات و نجوم و زبانهای مختلف آشنا شد و این امر باعث شد که مطالعاتش را در خانه آغاز کند زیرا پدرش اصراری به دبیرستان رفتن اکهارت نداشت. اکهارت در نوزده سالگی به انگلستان مهاجرت کرد و در مدرسهای در لندن به مطالعهی زبانهای آلمانی و اسپانیایی پرداخت. دوران کودکی سختی که اکهارت تول پشت سر گذاشته بود او را بدن آسیب رها نکرد و اکهارت تنها نوزده سال داشت که متوجه شد به افسردگی، ترس و اضطراب شدید دچار شده است. او برای ادامه تحصیلاتش به دانشگاه لندن رفت و از آنجا فارغ التحصیل شد. اکهارت برای تحصیلات تکمیلی دانشگاه کمبریج را انتخاب کرد اما بعد از مدت کوتاهی از این دانشگاه استعفا داد.
دگرگونی درونی و شغل اکهارت تول
اکهارت تول در سال 1977 یعنی زمانی که تنها بیست و نه سال داشت و در مرز خودکشی قرار داشت، ناگهان به شهودی رسید که زندگی خود را برای همیشه تغییر داد. او این شهود را به این شکل توضیح میدهد: «یک شب از خواب پریدم. فضای اتاقم چنان مبهم و ناراحت کننده بود، که آرزوی مرگ میکردم. آن شب دائم به خود میگفتم که چرا باید این زندگی نکبت بار را تحمل کنم؟ در این تفکرات بودم که جرقهای در ذهنم ایجاد شد. با خود گفتم این زندگی نکبت بار حاصل تفکرات من است! کافی است تا دیدگاهم را نسبت به زندگی عوض کنم.»
زندگی اکهارت تول از آن روز به بعد برای همیشه تغییر کرد و او را تبدیل به یکی از مشهورترین افراد دوران ما تبدیل کرده است. این نویسنده در سال 2011 به عنوان تاثیرگذارترین استاد معنوی جهان انتخاب شد.
اکهارت تول بعد از تجربهی این شهود شغلی جذاب را آغاز کرد. این شغل چیزی نبود جز اینکه به دوستان و آشنایانش مشاوره معنوی میداد. او مشاورههایش را برای پنج سال ادامه داد و در سال 1995 بعد از چندین سفر به بخشهای مختلف دنیا تصمیم گرفت در شهر ونکوور کانادا زندگی کند.
آثار اکهارت تول
در سال 1997 اکهارت تول نخستین کتابش را به نام نیروی حال منتشر شد. این کتاب به چنان موفقیتی دست یافت که تا سال 2008 به بیش از 33 زبان دنیا ترجمه شد. آثار پرفروش اکهارت تول عبارتاند از:
- نیروی حال
- زمینی نو
- سرزمین جدید
کتابهای اکهارت تول در ایران با ترجمههای مختلفی منتشر شدهاند؛ ، هنگامه آذرمی، فرناز فرود دو مترجم آثار این نویسنده مشهور هستند. مسیحا برزگر گویندهی آثار صوتی اکهارت تول است، او دو کتاب زمینی نو و نیروی حال را با همکاری موسسهی نوین کتاب گویا منتشر کرده است.
شناخت واژهها در آثار اکهارت تول
اکهارت تول به دلیل تجربههای معنویای که داشته است، در نوشتن کتابهایش از جملات و واژههایی خاص استفاده میکند، اما اصلا جای نگرانی نیست چرا که خود او در کتاب همهی این واژهها و عبارتها را توضیح میدهد.
جملات زیبای اکهارت تول
- به اکنون توجه کنید؛ به رفتار، واکنشها، حالها، فکرها، احساسها، ترسها و آرزوهایتان که در حال حاضر آشکار میشوند، بپردازید. اینها گذشته موجود در شما هستند. اگر بتوانید به اندازه کافی «حضور» داشته باشید و همه این موارد را تماشا کنید، نه با دیده انتقاد و تجزیه و تحلیل، بلکه بدون داوری، آنگاه با گذشته رو به رو میشوید و از طریق نیروی حضور خود آن را میزدایید.
- هنگامی که هدفی برای خود تعیین میکنید و در راه رسیدن به آن میکوشید، از «زمان ساعتی» بهره میبرید. در این وضعیت افزون بر آن که به مقصد خود آگاه هستید، به گامی که در این لحظه برمیدارید احترام میگذارید و بیشترین توجه خود را به آن معطوف میدارید. اما اگر به هر دلیلی از جمله دست یابی به شادمانی، خشنودی خاطر یا احساس کامل تری از خود بیش از اندازه بر هدف متمرکز شوید، دیگر حال گرامی شمرده نمیشود. در این حالت حال صرفاً به یک سکوی پرتاب به آینده مبدل میشود که به خودی خود هیچ ارزشی ندارد. آنگاه زمان ساعتی به زمان روانی تبدیل میگردد. از آن پس سفر زندگی یک ماجرا نیست، بلکه نیاز مفرط به رسیدن، دست یابی و موفق شدن است. شما دیگر گلهای اطراف را نمیبینید و نمیبویید و نسبت به زیبایی و اعجاز زندگی که با حضور حال پیرامون شما میشکفد، آگاه نخواهید بود.