درباره مجموعه جونی بی جونز، فضولی های یواشکی جلد 4
مجموعه «جونی بی جونز» نوشته باربارا پارک نویسنده معروف کودک و نوجوان است.
اسم قهرمان این کتاب، جونی بی جونز است. «بی» اول اسم «بئاتریس» است ولی او از بئاتریس خوشش نمیآید و فقط از بی خوشش میآید. او دخترک کودکستانی و بسیار شیطان است و همیشه ماجراهای جدید درست میکند. زمانی میخواهد با عکس بدریخت خودش، لولوی زیرتخت را بترساند، یا نشان دهد که چگونه موهایش را کوتاه میکند یا این که میخواهد ثابت کند دزد نیست.
پدربزرگ یک دستکش پوست سیاه به او هدیه داده است. او هنگام بازی آن را زیر درخت میگذارد. پس از بازی آن را پیدا نمیکند به دنبالش همه جا از جمله جعبه امانت و وسایل گم شده را جستجو میکند. او در جعبه دستکش را پیدا نمیکند ولی یک کوله پشتی خوشگل دل او را میبرد ولی او اجازه ندارد آن را بردارد. پس از آن جونی یک خودکار چند رنگ پیدا میکند با وجود کشمکش درونی آن را برمی دارد پدربزرگ با شنیدن ماجرای دستکش، داستانی را درباره کیف پولش میگوید و او تصمیم میگیرد که دزد نباشد. او دستکش را دست دختر لباس پفکی صورتی میبیند وآن را پس میگیرد وخ ودش هم خودکار رادرون جعبه امانت میاندازد.
مجموعه کتابهای جونی بی جونز موضوعهای مختلفی دارد و این دختر شیطان هر بار دسته گلی به آب میدهد. داستانها علاوه بر طرح مسائل اخلاقی و تربیتی در قالب طنز که جونی آن را تجربه میکند و نمایش شیطنتهای کودکان در این سن به چگونگی رفتار والدین با کودکان هم اشاره دارد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«جونی هر کاری میکند نمیتواند جلوی دهن گشادش را بگیرد و همه حرفهایی که نباید بگوید بی اجازه از نوک زبانش میپرند بیرون. تازه این که چیزی نیست. جونی یک مشکل دیگر هم دارد. او باید برای روز شغل ها یک شغل انتخاب کند.
اما جونی! این کلیدهای جلینگجلینگی چیست که از شلوارت آویزان کردهای؟ چی؟ حرف نمیزنی؟! عجب دختر رازداری!»