در انتظار گودو یکی از مشهور ترین آثار ادبیات نمایشی جهان است. نمایشنامهای که موضوعی انتظاری تباه بیچارگی و نسل بشر امروز را به زیبایی نمایش میدهد. یک شاهکار تراژدی-کمدی در دو پرده به قلم ساموئل بکت. در انتظار گودو بکت را میتوان یکی از پرچمداران سبک ابزورد دانست. بر اساس این نمایشنامه اجراهای متعددی در ایران و جهان به روی صحنه رفته است. این کتاب که در سال 1959 منتشر شده یکی از مهمترین آثار قرن بیستم است.
در انتظار گودو در ایران با ترجمههای متعددی منتشر و چاپ شده است. اما نسخهی پیش رو با ترجمهی علیاکبر علیزاد که توسط نشر بیدگل منتشر شده است. این کتاب دارای یک مقدمه از مترجم درباره تاثیر این نمایشنامه بر درام مدرن و یک موخره از کلود شوماخر دربارهی تئاتر ابزورد دارد. نسخه الکترونیک ویراست جدید در انتظار گودو را میتوانید از فیدیبو بخوانید.
دو ولگرد یعنی ولادیمیر و استراگون دارند روزهای آخر زندگی خود را میگذرانند. آنها در انتظار فردی به نام گودو هستند. هر شب در ساعتی جایی به انتظار میایستند و گودو نمیآید؛ اما صبر و انتظار این دو نفر تمامی ندارد. مدت گذراندن این انتظار آنها به درون خود رجوع میکنند و هرچه در دل دارند به هم میگویند. هرچه جلوتر میرویم دعوا و جدال این دو بیشتر میشود و کار حتی به ناسزا و بد و بیراه گفتن نیز میرسد. ما از جایی به بعد متوجه میشویم این دو حتی گودو را نمیشناسند. آنها در انتظار گودو هستند تا زندگی پوچ و بیمعنای خود را تداوم بخشند. ما هم مثل این دو بیخانمان نمیدانیم گودو میآید یا نه؛ حتی بعد از پایان هم نمیتوانیم با هیچ اطمینانی بگوییم گودو میآید یا نه. در انتظار گودو استعارهای از جامعهی جهانی ماست. جامعهای که از فرط پوچی و بیمعنایی مجبور میشیم در انتظار یک منجی بمونیم. مجنیای که حتی نمیشناسیم. همه منتظر گودو هستیم و همه نمیدونیم که آیا گودو میآد یا نه. گودو میآید؟
تراژدی-کمدی بکت از مهمترین آثار ادبیات نمایشی تاریخ جهان است و بکت با این کتاب در ادبیات نمایشی و تئاتر ابزورد مشهور است و حتی در مقاطع دانشگاهی بر اساس این کتاب درام مدرن و ابزورد روایت میشود.
ساموئل بارکلی بکت در دوبلین ایرلند 13 آوریل 1906 به دنیا آمد و 22 دسامبر 1989 درگذشت. او به واسطه علاقهاش به زبان و ادبیات فرانسه در رشته ادبیات فرانسه ادامه تحصیل داد و سال 1928 بعد از فارغالتحصیل شدن به پاریس رفت و مشغول تدریس شد. او در فرانسه با جیمز جویس آشنا شد و رفاقت کرد و از این رفاقت در شکلگیری استعدادش تاثیرات چشمگیری داشته است. اولین نمایشنامه او آثار متعددی در قالب نمایشنامه و روایت نوشته و منتشر شده است. از آثار او به موارد زیر میتوان اشاره کرد.
خواندن این نمایشنامه برای دانشجویان، هنرجویان و علاقهمندان هنرهای نمایشی و ادبیات نمایشی ضروری و واجب است. اما دیگر مخاطبین را به خواندن دعوت میکنیم تا از طریق درام بکت و زبان سادهاش با خودمان مواجه شویم. مایی که منتظر گودو ذهنی خودمان ماندهایم تا جواب یا راهکاری برای پوچی و بیمعنایی زندگیمان پیدا کنیم. در انتظار گودو نمیتوان دوست نداشت؛ ما همه میتوانیم خودمان در این اثر ببینیم و به فکر فرو برویم.
ولادیمیر: فرض کن توبه کردیم
استراگون توبه از چی؟
ولادیمیر: آ... [ فکر میکند.] نباید وارد جزئیات بشیم..
استراگون: از تولدمون؟
[ولادیمیر ناگهان با حرارت شروع به خنده میکند اما فورا آن را فرو مینشاند. دستهایش را به استخوان شرمگاهش فشار میدهد، چهرهاش در هم فرو میرود.]
ولادیمیر: آدم دیگه حتی جرات نمیکنه بخنده.
استراگون: محرومیت وحشتناک.
ولاديمير: فقط لبخند. [ناگهان نیشش تا بناگوش باز میشود، لحظهای آن را حفظ میکند، بعد همان،طور ناگهانی نیشش را میبندد.] تازه همون هم نمیشه. هیچ کاری نمیشه کرد. [ مکث] گوگو!
استراگون:[ با تندخویی] چیه؟
ولادیمیر: هیچوقت کتاب مقدس رو خووندی
استراگون: کتاب مقدس... [ فکر میکند.] باید یه نگاهی بهش انداخته باشم.
ولادیمیر: اناجیل رو یادت هست؟
استراگون: نقشههای ارض مقدس رو یادم هست. اونها آبی بودند. خیلی قشنگ. بحرالمیت آبی کمرنگ بود. یه نگاه بهش کافی بود تا تشنهم بشه. به خودم میگفتم این همون جایییه که میریم، جایی که برای ماهعسلمان میریم شنا میکنیم. خوش هستیم.
ولادیمیر: تو باید شاعر میشدی.
استراگون: بودم. [به لباسهای کهنه اش اشاره میکند.]معلوم نیست؟
اگر به نمایشنامه در انتظار گودو علاقه داشتین شما را به خواندن چند نمایشنامه دیگر در بخش هنر دعوت میکنیم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 698.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 155 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۱۶:۰۰ |
نویسنده | ساموئل بکت |
مترجم | علیاکبر علیزاد |
ناشر | نشر بیدگل |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | En attendant godot |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۸/۰۸ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
حرف و هدف کلی نمایشنامه رو متوجه شدم اما بطور کامل وقتی داشتم میخوندمش نمیدونستم چی به چیه فکر میکنم بخاطر ترجمش باشه احتمالا ترجمه های بهتری هم وجود داشته باشه مورد دیگه اینکه نمایشنامه هارو اگر بصورت کتاب فیزیکی تهیه کنیم و بخونیم احتمالا خیلی درکش برامون راحت تره چرا چونکه یه سری چیزا داخل پرانتز نوشته میشه جدای از متن که به حالات صحنه و گوینده میپردازه این داخل کتاب چاپی کاملا مشخصه و با فونت ریزتر جدا میشه اما در این فرمت این تمایز ایجاد نشده و برای من خوندن و فهمیدنش مشکل بود .
یه جا تو توضی حات این نمایشنامه خوندم که این نمایشنامه رو به افسانه ی سیزیف کامو تشبیه کردن و به طور خلاصه میگه که این جهان پوچه و باید ناچارا براش معنا پیدا کنیم و ۳تا راه حل براش میده. خودکشی، انکار و پذیرفتن تنهایی آدم تو این جهان که این دو شخص یعنی ولادیمیر و استراگون تا مرحله ی انکار پیش رفتن ولی ظاهرا به پذیرش نرسیدن. گودو در این نمایشنامه استعاره از منجی هستش که هیچ وقت قرار نیست بیاد به نظرم نمایشنامه ی قشنگیه و جا داره که صوتیش تولید بشه
اینهمه کتاب خوب داریم که صوتی نشدند هنوز و یکیش هم همین کتاب و در عوض متأسفانه هر روز شاهد این هستیم که حجم زیادی از کتابهای به اصطلاح زرد دارن بصورت صوتی منتشر میشن با دید مثلا تجاری اما از ریتینگ و امتیازدهی و تعداد ثبت نظرات کاملا مشخصه که اتفاقا از فروش بالایی هم برخوردار نمیشن!
این کتاب جز ادبیات نهیلیسم اگزیستانسیالیست هست،و جز سخت ترین ها،و دقیقاً داره همه چیز رو به سخره میگیره.
خیلی ناامیدکننده و پوچ و بیمعنا بود.
جالب نیست اصلا .