هیجان، ترس، اضطراب و غافلگیری عناصری هستند که هریک میتوانند داستانی را جذاب و خوانندنی کنند. به کمک این عناصر است که خواننده با قصه تا انتها همراه میشود و موقعیتهای آنرا بهتر درک میکند. آیرا لوین در کتاب اتاق ورونیکا از تمامی عناصر استفاده کرده تا نمایشنامهای خوانندنی و پر از تعلیق و هیجان را خلق کند.
سوزان به همراه نامزد خود لاری که وکیل است به رستورانی رفتهاند. در رستوران زوج پیری نیز حضور دارند. پس از اینکه پیرمرد و پیرزن سوزان را میبینند، از او درخواست میکنند به دلیل شباهتی که به دختری مرده به نام ورونیکا دارد، به آنها کمک کند.
زوج پیر ادعا میکنند خواهر بزرگتر ورونیکا به دلیل مرگ ورونیکا دچار عذاب وجدان شده و به دلیل مشکل روانی که پیدا کرده، در گذشته زندگی میکند. آنها بر این باورند در صورتیکه ورونیکای ساختگی با خواهرش صحبت کند احتمالا وضع روحی و بیماری او بهتر میشود.
سوزان درخواست آنها را قبول میکند. زمانیکه سوزان به خانهی آنها میرود، زوج پیر لباس ورونیکا را به او میدهند تا بپوشد و خودشان نیز به مانند لوید و ندرا لباس میپوشند. لوید و ندرا در حقیقت والدین ورونیکا هستند و ورونیکا را به کشتن خواهرش به دلیل افشا کردن رابطه او با برادرش کوچکترش کنراد متهم میکنند. پس از مدتی دکتر خانوادگی آنها نیز برای بررسی مشکل ورونیکا وارد داستان میشود. با آمدن پزشک داستان اصلی شروع میشود، نقابها کنار میرود و جنایت آشکار میشود ...
کتاب اتاق ورونیکا نمایشنامهای برجسته اثر آیرا لوین است در سال 1973 منتشر شد. اثری هولناک که بعد از انتشار اول تحسین همگان را برانگیخت. نمایشنامه از دو پرده تشکیل شده است. پردهی اول در سال 1973 رخ میدهد در حالیکه پردهی دوم داستان در سال 1935 روایت میشود. لوین با هنرمندی تمام داستان را پیش میبرد و با استفاده از جزییات بههمراه صحنهپردازی دقیق خود، خواننده را در فضایی وهمآلود قرار میدهد. شخصیت توامان ورونیکا و سوزان بهگونهای روایت شده که در بسیاری از قسمتهای داستان، مخاطب از درک واقعیت عاجز میماند. از دیگر جذابیتهای داستان پایان غافلگیرکننده و غیرقابل پیشبینی آن است.
«آلن والاچ» منتقد «نیوزدی»، دربارهی متن نمایشنامه اتاق ورونیکا نوشته است: «مجموعهای از ترفندها و تمهیدها برای عاشقان تریلرهای صحنهای؛ ترفند آیرا لوین در سنجیدن همه جانبهی پیچشهای هولناک و گرایشهای هراسانگیز و تمهیدات لذتبخش، شیوهی بینظیر و شکوهمند او در غرق کردن چهار شخصیت بازی در یک حکایت ترسناک از نوع گوتیک» همچنین «داگلاس وات» در روزنامهی «نیوز دیلی نیویورک»، اتاق ورونیکا را اینگونه توصیف میکند: «خود را برای انجماد قلب، خرد شدن اعصاب و فلجشدن ذهن آماده کنید؛ اتاق ورونیکا ملودرامیست هولناک که سیخ شدن موهای پشت گردنتان را تضمین میکند.»
ساختار ملودرام نمایشنامهی اتاق ورونیکا با تعلیقهای روانیاش همچون رمانهای معمایی نویسندگانی مثل «آگاتا کریستی» و «ادگار آلن پو» است.
استفن کینگ، نویسندهی مشهور آمریکایی سبک نگارش آیرا لوین را اینگونه تشبیه میکند:«توانایی آیرا لوین در نوشتن آثار دلهرهآور به ظرافت ساعتسازان سوئیسیست و کارهای ما در مقایسه با آثار او مثل ساعتهای ارزان قیمت خرازیها».
آیرا لوین نویسنده و نمایشنامهنویس آمریکایی در سال 1929 متولد شد. عمدهی شهرت لوین به دلیل خلق آثار معمایی، تخیلی و هیجانانگیز است. لوین کار خود را با نویسندگی شروع کرد و پس از آن بود که به نمایشنامهنویسی روی آورد. لوین تا 40 سال نویسندگیاش تنها 7 رمان منتشر کرد. «بوسهای پیش از مرگ»، «بچهی رزماری» و «پسران برزبل» از مشهورترین رمانهای او هستند.
«بچهی رزماری» مشهورترین اثر لوین است که «رومن پولانسکی» کارگردان برجستهی فرانسوی، در سال 1968 فیلمی براساس داستان آن ساخت. فیلم منجر به شهرت دو چندان اثر شد هرچند که لوین از این قضیه راضی نبود. او دربارهی فیلم «بچهی رزماری» میگوید: «از اینکه بچه رزماری منجر به جنگیر و طالع نحس شد احساس گناه میکنم یک نسل کامل با آنها رو در رو شدهاند و اعتقاد بیشتری به شیطان دارند. من شیطان را باور ندارم و فکر میکنم اگر اینهمه از این قبیل کتابها نبود، بنیادگرایی شدیدی که الان میبینیم به این شدت نبود.»
پس از داستاننویسی، لوین به نوشتن نمایشنامه روی آورد. او دربارهی گرایش خود به نمایشنامهنویسی مینویسد: «پدر و مادرم مرا به نیویورک بردند تا نمایشنامه 10 سرخپوست کوچک را ببینم. از همان موقع که مجسمهها یکی یکی از روی پیشبخاریها و بازیگران تکتک از روی صحنه غیب میشدند، من احساس کردم عاشق تئاتر شدهام که گیرا بود، میدرخشید و به حیرت وا میداشت. البته من کارم را به عنوان رماننویس شروع کرده بودم و حالا میخواستم نمایشنامه نویس باشم.»
آیرا لوین نمایشنامههایی هیجانانگیز، معمایی، کمدی و موزیکال را خلق کرده است. نمایشنامهی «دام مرگ» که در سال 1978 نوشته شد، به موفقیتی چشمگیر دست یافت و در بین نمایشنامههای معمایی رکوردار اجرا شد. اما برخلاف «دام مرگ»، نمایشنامهی دیگر لوپن به نام «گربهی لعنتی» تنها 8 بار اجرا شد درحالیکه نوشتن آن 10 سال طول کشید. از نمایشنامههای دیگر لوین میتوان به «زمانی برای سرهنگها نیست»، «انتخاب منتقدان» و «باغ دکتر کوک» اشاره کرد.
اولین اجرای رسمی نمایشنامهی اتاق ورونیکا در سال 1973 در «برادوی نیویورک» اتفاق افتاد که در آن «ایلین هِکارت» در نقش زن، «آرتور کندی» در نقش مرد، «رجینا باف» در نقش دختر و «کیپ آزبورن» در نقش پسر ایفای نقش کردند.
رضا ثروتی نمایشنامهی اتاق ورونیکا را با حضور «ایمان افشاریان»، «مرتضی اسماعیل کاشی»، «ستاره پسیانی» و «بهناز جعفری» در ایران روی صحنه برده است. منتقدان تئاتر معتقدند با توجه به نوع روایت آثار آیرا لوین که فضاها پر از تعلیق و هیجان است اجرای آن کاری دشوار است چون فضاهای تعلیق در اجرای آثار لوین نباید به یکباره رخ دهند بلکه باید به آرامی و در جای مناسب خود اتفاق بیفتند. در این حالت اجرا بهگونهای پیش میرود که بیننده در فضایی ترسناک به صندلی خود بچسبد. رضا ثروتی در اجرای اتاق ورونیکا بهخوبی از نور و موسیقی در کنار طراحی دقیق صحنه استفاده کرد تا توانست فضای ترسناک داستان را روی صحنه تئاتر به تماشاگران منتقل کند.
نشر بیدگل در سال 1393 کتاب نمایشنامه اتاق ورونیکا را با ترجمهی شهرام زرگر روانهی بازار کتاب ایران کرد. نشر بیدگل در راستای نیاز به انتشار نمایشنامههایی با بار اجرایی بالاتر، مجموعهای منحصر به فرد از بهترین نمایشنامههایی که تاکنون چاپ نشدهاند یا نیاز به ترجمهی مجدد دارند را جمعآوری و منتشر میکند. یکی از نمایشنامههای این مجموعه کتاب اتاق ورونیکا است که علاوه بر نسخهی چاپی، نسخهی الکتریکی نمایشنامه در سایت و اپلیکیشن فیدیبو قابل خرید و دانلود است.
زن و مردی وارد اتاقی نیمه تاریک و پوشیده در ملحفه میشوند. در روشنایی آستانهی در دختری منتظر ایستاده است. مردی جوان پشت سر اوست. زن و مرد با آشنایی قبلی از بین حجمهای پوشیده شده در ملحفه حرکت میکنند. زن چراغ اتاق و چراغ دیوارکوب را روشن میکند. مرد بدون آنکه پردهی خاک گرفتهی پنجره را کنار بزند، پنجره را نیمهباز میکند. دختر به درون اتاق قدم میگذارد و در همان حال که زن چراغ دیگری را روشن میکند و ملحفهها را پس میزند، با علاقه به اطراف نگاه میکند. مرد جوان به دنبال دختر وارد اتاق میشود. او نیز به دور و بر نگاه میکند، ولی با حالتی از بیاعتمادی. مرد دیوارکوب دیگری را روشن میکند. زن چراغ حبابداری را که روی میز است روشن میکند.
مکان، اتاقی است افراز شده از عمارتی ویکتوریایی، پر زرق و برق و تا حدی ترسناک. در بزرگ و مستحکم است. تختخواب تک نفره است و در سه کنج قرار دارد. پنجرهی آن سوی تختخواب، همچون پنجرهی دیگر با بیتوجهی پوشانده شده است. درهای دیگر به توالت و حمام باز میشود. کمی بعد زنانگی و جذابیت محصور در ساختار این معماری حجیم را مشاهده خواهیم کرد. دکوراسیون خانه مد سالهای 1930 است؛ با این حال بیشتر مبلمان اتاق مربوط به یک نسل قبلتر از آن است. یک صندلی راحتی، یک میز بازی دایرهای شکل، یک میز تحریر کنار پنجره، یک گرامافون کنار میز تحریر، یک سه پایهی نقاشی، یک کمد آیینهدار، تعداد صندلی، قفسههای کتاب و غیره، همه در حال حاضر زیر ملحفه قرار دارند.
زن و مرد با چهرهای دوستداشتنی، در سالهای آغازین یا میانی شصت سالگیاند. زن لباسی ساده و مرتب به تن دارد و مرد کت و شلوار آبی رنگ مندرس و چروک خوردهای پوشیده است. دختر بیست ساله است، ترکه جذاب با موهای صاف و بلند. او شلواری پاچه گشاد به پا، پلیور یقه اسکی گل و گشاد به تن و چند گردنبند به گردن دارد. مرد جوان، کوتاه و قوی جثه است و کمتر از سی سال دارد، با سبیلی پرپشت و لباسهایی اسپرت و کهنه بر تن.
زن با احتیاط روکش روی میز بازی را بلند میکند. بر روی پازل چوبی نیمه تکمیل شدهای قرار دارد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 590.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 113 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۴۶:۰۰ |
نویسنده | آیرا لوین |
مترجم |