اوایل قرن بیستم زمانی بود که اولین نشانههای اگزیستانسیالیسم و آبسوردیسم در ادبیات دیده شد. اگرچه که این عنوانها بعداً به نویسندگان و آثارشان تعلق گرفت اما آثار ابسورد و اگزیستانسیال از همان زمان به وجود آمدند. شاید کتاب بیگانه اثر آلبر کامو را بتوان نخستین کتاب در این سبک دانست اما بدون شک ساموئل بکت یکی از مهمترین نویسندگان سبک آبسوردیسم شناخته میشود.
آثار ساموئل بکت یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم است. عدهای آثار او را پستمدرن میدانند اما حقیقت امر این است که آثار ساموئل بکت در دستهی آبسورد قرار میگیرند. اما ممکن است از خود بپرسید که آبسوردیسم چیست و چه تفاوتهایی با اگزیستانسیالیسم دارد؟
اگزیستانسیالیسم فلسفهای است که در اواخر قرن نوزدهم مطرح شد. فیلسوفان مکتب اگزیستانسیالیسم بر این باورند که هیچ معنای بهتر یا والاتری در دنیا وجود ندارد و جهان از هیچ نظم مشخص و منطقیای پیروی نمیکند. درحالیکه فلسفهی آبسورد (absurd) میگوید تلاش انسان برای پیدا کردن معنی در جهان بیهوده خواهد بود زیرا دنیا معنی یگانهای ندارد. اگرچه این دو مکتب فکری به هم شبیه هستند اما آبسوردیسم معتقد است که هرگونه تلاش برای پیدا کردن معنا هم کاری عبث و بیهوده است.
کتاب متنهایی برای هیچ، یکی از کتابهای کمتر دیدهشدهی ساموئل بکت است. او این کتاب را همراه با سه داستان کوتاه در مجموعهای به نام «متنهایی برای هیچ و دیگر داستانها» منتشر کرده است. مجموعهی این داستانها بین سالهای 1950 تا 1952 منتشر شد.
متنهایی برای هیچ شامل سیزده متن است. هر متن را یک راوی جداگانه روایت میکند. منتقدین ادبی بر این باورند که کتاب متنهایی برای هیچ درواقع پلی است که نوشتار بکت را از متن مدرن به متن پستمدرن تبدیل میکند. این متنها همانطور که از نامشان پیداست، داستان نیستند بلکه متنهایی پراکنده هستند که هرگز کامل نخواهند شد.
اگر میتوانستم بروم،کجا میرفتم، اگر میتوانستم باشم، که میبودم، اگر صدایی داشتم، چه میگفتم، کی این را میگوید، که میگوید که منم؟ بهسادگی جواب بدهید، یکی بهسادگی جواب بدهد. همان غریبه همیشگی است، که تنها برای اوست که هستم، در قعر نیستیام، نیستیاش، نیستیمان، این هم یک جواب ساده. بافکر کردن نیست که مییابدم، پس چه باید بکند، زنده و سردرگم، آری، زنده، هر چه میخواهد بگوید. فراموشم کن، نادیدهام بگیر، آری، عاقلانهترین کار همین است، راهش را خوب بلد است. این چه صمیمیت نامنتظرهای است بعدازآن چنان تنهایی، فهمیدنش آسان است، این چیزی است که او میگوید. اما نمیفهمد، من در سر او نیستم، در هیچ جای تن فرسودهاش نیستم و بااینحال من آنجا هستم، برای او آنجا هستم با او، و آشفتگیها همه از همینجاست. همین باید برایش کافی میبود، که بازهم دید غایبم، اما نیست، میخواهد آنجا باشم، شکلی داشته باشم و دنیایی، مثل او، بهرغم او، من که همهچیز هستم، مثل او که هیچچیز نیست. و وقتی حس میکند که من از هستی تهیام، میخواهد من از هستی او تهی باشم، و برعکس، دیوانه است، دیوانه، دیوانه.
حقیقت این است که دنبال من میگردد تا بکشدم، تا من هم مثل او مرده باشم، مرده مثل زندگان. او همه اینها را میداند، اما دانستنش فایدهای ندارد، من اینها را نمیدانم، من هیچ نمیدانم. او با اعتراض میگوید که استدلال نمیکند ولی کاری نمیکند مگر استدلال کردن، حقهباز، انگار این کار دردی دوا میکند. خیال میکند به لکنت افتاده است، خیال میکند چون به لکنت افتاده دارد به خاموشی من دچار میشود، به خاموشی من خاموش میشود، میخواهد تقصیر من باشد که به لکنت افتاده، البته که به لکنت افتاده. پنج دقیقه به پنج دقیقه داستانش را تعریف میکند، و میگوید این داستان او نیست، به این میگویند زِبِلی. میخواهد تقصیر من باشد که داستان ندارد، البته که داستان ندارد، دلیل نمیشود که بخواهد داستانی به من بچسباند. استدلالهایش اینطور است، پرت از مرحله، قبول، ولی پرت از کدام مرحله، این چیزی است که باید فهمید. او مرا مجبور میکند حرف بزنم و میگوید این من نیستم، به این میگویند ژرفای انديشه، مرا که هیچچیز نمیگویم مجبور میکند بگویم این من
نیستم. واقعاً که همه اینها بینزاکتی است. دستکم اگر آنقدر احترام میگذاشت که برایم سوم شخص استفاده کند، مثل زاییدههای خیالی دیگرش، نه، او به کمتر از من راضی نمیشود، برای منِ او.
ساموئل بکت در تاریخ 13 آوریل 1906 در جنوب شهر دوبلین ایرلند به دنیا آمد. او بعدها گفت که خاطرات پیش از تولدش را نیز به یاد میآورد؛ «خاطراتی که از خفگی نیز خلسه آورتراند.» خاطراتی که با شخصیتها و صداهای بسیاری از آثارش پیوند خوردهاند. ساموئل بکت جوان، بیش از آنکه فردی درونگرا باشد، شخصیتی شاد، برونگرا و معاشرتی داشت. او بازی کردن را دوست داشت اما به مطالعه کردن دلبستگی فراوان داشت.
ساموئل بکت تحصیلات خود را در کالج ترینیتی تکمیل کرد و به فرانسه رفت. او در پاریس مشغول به کار شد و زمانی که در پاریس بود از طریق دوستش با جیمز جویس نویسندهی محبوب ایرلندی آشنا شد. جیمز جویس نویسندهای بود که در آن زمان به دلیل نوشتن رمانهای «چهرهی هنرمند در جوانی» و «اولیس» آوازههای بلند به دست آورده بود و بکت که پیشتر هر دو رمان را خوانده بود از این دیدار بسیار هیجانزده بود. این دو مرد به دلیل داشتن همگونیهای پرشمار، خیلی زود شیفتهی یکدیگر شدند. هر دو دارای مدارج تحصیلی در زبانهای فرانسه و ایتالیایی بودند؛ تواناییهای زبانی شگرف جویس و دامنهی گستردهی مطالعاتاش در زبانهای ایتالیایی، آلمانی، فرانسه و انگلیسی؛ گرایش به چند زبانی و پژوهش را در بکت افزایش داد. آن دو واژهها را میپرستیدند-آواها، آهنگها، شکلها، ریشهشناسی و تاریخ واژگان را گرامی میداشتند.
سالها گذشت و آوازهی ساموئل بکت و ستایش از او در دههی 1960 افزایش یافت. او در سال 1959 برای دریافت دکترای افتخاری به کالج ترینیتی و دوبلین بازگشت و دو سال بعد به همراه خورخه لوئیس بورخس برندهی جایزهی بینالمللی پریکس شد.
بکت در 23 اکتبر سال 1969 برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. هیئتداوران نوبل این جایزه را به خاطر سبک نویسندگیاش، که سبکی تازه در رمان و نمایشنامهنویسی به شمار میرود، جایگاه بلند خود را در بیمایگی انسان مدرن به دست آورده است به ساموئل بکت اختصاص دادند. او در هنگام دریافت جایزهی خود به هیئتداوران یادآور شد که جیمز جویس باید این جایزه را دریافت میکرده و سپس بخش زیادی از پولش را به موسسههای خیریه و نویسندگان نیازمند بخشید.
بیشتر آثار ساموئل بکت به فارسی برگردانده شدهاند. آوازهی آثار او آنقدر زیاد است که کتابهایش از همان سال انتشار تا اکنون پرفروش بودهاند. مترجمان زیادی در طول این سالها آثار یکت را به فارسی برگرداندهاند. مترجمانی مانند احمد گلشیری، سهیل سمی، مهدی نوید، عطاالله نوریان، علیرضا طاهری عراقی.
علیرضا طاهری عراقی داستاننویس، مترجم و مدرس زبان انگلیسی است. او که بهتازگی وارد دنیای ترجمهشده است، ترجمههای ماندگاری را از خود بهجا گذاشته است. کتابهای متنهایی برای هیچ، اتوبوس پیر دو نمونه از کتابهای ترجمهشده توسط او و کتاب من یک چرتکه قدیمیام، نخستین داستان نوشتهی او است که این آثار را نشر نی منتشر کرده است.
این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنیم که از خواندن آثار پستمدرن لذت میبرند. خواندن این کتاب شما را با آثار ساموئل بکت آشنا میکند و به خواننده طرز فکر این نویسندهی بزرگ را آموزش میدهد. در آثار ساموئل بکت نباید هرگز دنبال معنی گشت بلکه باید معنی را از میان حجم عظیم بیمعنی پیدا کرد.
آنچه در بالا خواندید نقد و بررسی کتاب متنهایی برای هیچ اثر ساموئل بکت با ترجمهی علیرضا طاهری عراقی بود. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این اثر در همین صفحهی فیدیبو امکانپذیر است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 84 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۴۸:۰۰ |
نویسنده | ساموئل بکت |
مترجم | علی رضا طاهری عراقی |
ناشر | نشر نی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۴/۱۴ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 18,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بکت هیچوقت مغز و افکارتونو محدود نمیکنه،میذاره از متن هاش هر برداشتی میخواین بکنین و شاید از دو جمله از این کتاب بتونین چندین نتیجه بگیرین ،این کتاب شما رو واقعا وادار به فکر کردن میکنه و این خیلی لذت بخشه. :))
کتاب متن سختی داره و نیاز به ترجمه روان تری بود، این ترجمه اصلا راضی کننده و روون نیست من قسمت هایی ازین کتاب رو با ترجمه دیگه ای خونده بودم و چقدر ترجمه در دلنشین شدن یا سخت کردن مفهوم متن تاثیر داره
ساموئل بکتِ همیشه فوقالعاده. اگر دوست دارید با دیالوگ نویسی آشنا بشید و ذهنیت روشنی پیدا کنید این کتاب رو از دست ندید
کتاب جالبی نبود سپاس از مترجم برای ترجمه کتاب به این سختی با ادبیات خاص منو به یاد فلسفه کانت و هگل انداخت سخت و عجیب که خیلی فکر رو درگیر میکنه
نمیشه نظر جامعی برای همه خوانندگان داد. برای بعضی ها میتونه جذاب و در عین حال برای برخی دیگه به شدت کسل کننده باشه...
به نظرم حتما با متن های این نویسنده آشنایی داشته باشید بعد کتاب رو بخرید. ممکنه نوع نگارش متن برای همه دلپذیر نباشه
بکت، زندگی مدرن ما را در سه کتاب، خلاصهوار، کنایهدار و واضح تصویر میکند: در انتظار گودو، ننامیدنی، و متنهایی برای هیچ.
دوستان ترجمش همینه کلا ادبیات بکنت به همین گنگ و پیچیده بودنش معروفه
خیلی بی سر و ته و در هم بر هم. فقط چند تا تک جمله اینستاگرامی خوب میشد ازش درآورد.
افسوس، میترسم مورد خوشایندترین خشونتها قرار گرفته باشم.