کتاب شکلات تلخ نشر انتشارات سخن

کتاب شکلات تلخ نوشته‌ی هما پوراصفهانی، رمانی معاصر است که ادامه‌ی داستان شخصیت اردلان فانی را در رمان سیگار شکلاتی ارائه می‌دهد. این کتاب به دنیای پر از راز و رمز اردلان فانی و جنگ مخفیانه درون یک باند مواد مخدر نگاهی می‌اندازد.

در شکلات تلخ، دو نفر به نام‌های نیکو و آرمان به صورت مخفیانه و ماسک‌زده به باند مواد مخدر وارد می‌شوند. هدف آن‌ها پیدا کردن سردسته‌ی این باند و فاش کردن هویتشان است. در کتاب قبلی، سیگار شکلاتی، اردلان فانی به نظر مرده آمده بود، اما حالا مشخص می‌شود که او زنده است و هویت جعلی به خود پذیرفته و در باند جدیدی فعالیت می‌کند. در میانه‌ی این ماموریت، او با دختری به نام فریال لو آشنا می‌شود و ماموریت از کشتن او به چیز دیگری تبدیل می‌شود. موضوع اصلی کتاب شکلات تلخ شامل مواردی همچون راز و رمز، جنگ مخفیانه، هویت جعلی و مبارزه با باند مواد مخدر است. این داستان پر از تنش و نقشه‌های پنهانی است که شخصیت‌های آن برای رسیدن به اهدافشان انجام می‌دهند.

یکی از پیام‌های اصلی کتاب شکلات تلخ این است که هویت و هدف‌های انسان‌ها ممکن است تغییر کند و در مواقع خاص، انسان‌ها می‌توانند به نقش‌های جدیدی پرداخته و تصمیمات غیرمنتظره‌ای بگیرند. همچنین، مبارزه با فساد و جنایت نیز به عنوان یک موضوع مهم در داستان مطرح می‌شود.

هما پوراصفهانی با نوشتن این کتاب و ادامه‌ی داستان اردلان فانی، به تبلیغ تنوع و اصالت در ادبیات معاصر ایرانی می‌پردازد. او سعی دارد با ساختار داستانی خود، خواننده را به تفکر و تأمل در مسائل اجتماعی و انسانی وادار کند.

کتاب‌های دیگر هما پوراصفهانی:

·      سیگار شکلاتی

·      ذهن خالی

·      استایل

·      توسکا

·      سجاده و صلیب

چرا باید این کتاب را بخوانیم

·      اگر علاقه‌مند به داستان‌های جنایی و رازآلود هستید، شکلات تلخ یک گزینه عالی برای شماست.

·      اگر کتاب سیگار شکلاتی را خوانده‌اید و دوست داشتید، حتماً باید شکلات تلخ که ادامه آن رمان است، را بخوانید.

·      هما پوراصفهانی با استفاده از زبان روان و جذابیت داستان‌نویسی‌اش، خواننده را به دنیایی از راز و رمز وارد می‌کند که تا آخرین صفحه جذابیت خود را حفظ می‌کند.

در بخشی از کتاب شکلات تلخ می‌خوانیم

سرم را نزدیک‌تر بردم و از زاویه کنار به انگشت‌های کشیده‌اش نگاه کردم. خیلی هم بد نشده بود ولی هنوز باید سوهان می‌خورد. سرم را عقب کشیدم و باز ماسک را روی بینی‌ام گذاشتم. با صدای پر از نازش گفت:

·      فریال هنوز با سعیدی؟

دلم می‌خواست بگویم به تو هیچ ربطی ندارد. حیف که نمی‌خواستم خودم را پیش همه خراب کنم. چون تند حرف زدن با یاسمن منجر می‌شد که خبرها به گوش همه برسد. برای همین هم لبخند مکش مرگ مایی تحویلش دادم. می‌دانستم از زیر ماسک فقط چین کنار چشم و بیرون زدن گونه‌هایم را می‌بیند. همزمان گفتم:

·      آره عزیزم. کی از سعید بهتر؟

می‌دانستم که مثل کفتار منتظر است از زندگی سعید بیرون بروم تا هوار شود سرش. اخلاقش همین بود. تفاله‌های دیگران را جمع می‌کرد. اصلا هم از این کارش نه شرم می‌کرد و نه برایش مهم بود دیگران در موردش چه‌طور قضاوت کنند. پشت چشمی برایم نازک کرد و گفت:

·      سعید تو رو خیلی دوست داره ولی من خیلی خوب می‌دونم تو هیچ علاقه‌ای به سعید نداری.

رامیلا که همان لحظه با سینی قهوه از آشپزخانه کوچک انتهای سالن بیرون آمده بود در جواب یاسمن گفت:

·      درستشم همینه یاسمن جان، با کسی بمون که دوستت داره، نه با کسی که دوستش داری.

پیشنهادهایی به دوست‌داران کتب داستانی مانند شکلات تلخ

اگر به کتب حوزه داستان و رمان جنایی و پلیسی علاقه دارید، پیشنهاد می‌کنیم خواندن آثار زیر را از دست ندهید:

·      کتاب اسپرسو جلد 3

·      کتاب اسپرسو جلد 2

·      کتاب اسپرسو جلد 1

·      کتاب بی تابوت

·      کتاب جمجمه جوان