
کتاب استایل
نسخه الکترونیک کتاب استایل به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب استایل
با شنیدن صدای بوق از روی مبل چرمی آبی فیروزه ای رنگ برخاستم. دو چمدان در دو سایز مختلف جلوی پاهایم آماده به یراق صف کشیده بودند. جلو رفتم و با دست راست دسته بیرون کشیده چمدان بزرگ تر را گرفتم و با دست چپ دسته چمدان کوچک تر را گرفتم و اهرمش را رها کردم و بیرون کشیدمش. دسته هر دو چمدان را محکم بین انگشتانم فشار دادم و به سختی راه افتادم سمت در. نمیدانستم کاری که میکنم درست است یا خیر! از این اخلاق خودم بی زار بودم که هیچ وقت نمیتوانستم در مورد انجام کاری یک دل باشم و صد در صد بروم جلو! همیشه شک داشتم و همین شک گند میزد به همه چیز. همیشه دو دل بودم! ویبره ای که از داخل کیفم به دستهی کیف و روی شانهام منتقل شده بود نشان میداد که گوشیام در حال زنگ خوردن است. جز یک نفر نمیتوانست کس دیگری باشد! جلوی در رسیده بودم. دسته چمدان ها را رها کردم و گوشی را از جیب خارجی کیف دستیام که روی شانهام تلو تلو میخورد و هیچ تعادلی هم نداشت بیرون کشیدم. خودش بود. عادت نداشتم گوشیام را جواب ندهم.
نظرات کاربران درباره کتاب استایل