رمان اسپرسو این چنین شروع می شود: فرزام عظیمی نیا، سرگرد کلانتری، در حالی به هوش میآید که به خاطر نمیآورد چه اتفاقی برایش افتاده است. کمی فکر میکند و یادش میآید خودش و پوپک را بیهوش کردند...
این آغاز یک داستان جنایی جذاب است که مخاطب را تا آخرین لحظه میخکوب میکند. مجموعه سه جلدی اسپرسو نوشته هما پوراصفهانی یکی از محبوبترین رمانهای جنایی ایرانی است. پروندهای حل نشده باقی مانده و تا به حال سه نفر از کارآگاهانی که روی آن کار میکردند به طرز عجیبی مفقود شدهاند و تنها دو شاخه گل ارکیده به جایشان باقی مانده است. حالا پرونده به دست سرگرد عظیمی نیا رسیده تا با همراهی سرگرد شهراد شاهد، سرگرد اردلان فانی، سرگرد روحان کاویان و دکتر آرتان تهرانی راز این پرونده را کشف و برای همیشه ماجرا را تمام کند. در ادامه کتاب شخصیت دیگری به نام هامونی نیز به داستان اضافه می شود و باید دید بالاخره سرانجام این معمای مرموز چه میشود و برنده کیست.
هماپور اصفهانی متولد اسفند 1369 در اصفهان است. او که از جوانترین رماننویسان ایرانی به شمار میرود نوشتن را از 10 سالگی شروع کرد. جالب است بدانید او ابتدا آثارش را در فضای مجازی منتشر میکرد و کم کم مخاطبین زیادی از همین طریق به دست آورد. قلم هما پور اصفهانی روان است و نوع روایتگریاش مخاطب را درگیر میکند.
سیگار شکلاتی، قرار نبود و ذهن خالی از دیگر آثار این رماننویس جوان هستند.
چه کسی برتر است؟ آیا پلیس میتواند در این پرونده پر از رعب و وحشت پیروز میدان باشد؟ چه کسی مسئول جنایتهایی است که در این پرونده رخ داده است؟ آیا او به اهداف شومش میرسد؟ اسپرسو اسم رمز این عملیات مخوف است. برای انکه بدانیم سرانجام سرگرد و همکارانش چه میشود باید پای روایت گیرا و هیجانانگیز رمان اسپرسو بنشینیم.
این کتاب را به همه کسانی که طرفدار کتابهای معمایی هستند پیشنهاد میکنیم. رمان سه جلدی اسپرسو به قلم هما پوراصفهانی توسط انتشارات سخن به چاپ رسیده است. همچنین نسخه الکترونیکی این رمان جنایی ایرانی در دستهبندی داستان و رمان برای علاقهمندان، در فیدیبو قابل دسترس است.
چشمان فرزام تا انتها گرد شده بود و با ترس به این سمت و آن سمت نگاه میکرد. نمیفهمید چه خبر شده حتی نمی فهمید صدا از کجا به گوش میرسد. جایی که او را اسیر کرده بودند خبری از پولک نبود. صدایش هم اصلاً مشخص نبود از کجای آن ساختمان مخروبه شنیده میشد. فقط میدانست پولک در طبقه بالاست. همین!
صدای لرزان پولک لحظه به لحظه بلندتر میشد. انگار ترس زیاد به صدایش قدرت میداد. مشخص بود از دیدن اسلحه ترسیده و فرزام از این که دست بسته مانده و کاری از دستش برنمیآمد داشت جان میداد. پولک این بار عربده کشید
و بلافاصله صدای شلیک به گوش رسید. شلیکی در همان نزدیکی! اما برای فرزام که حس میکرد حتی گوشهایش کر شده، انگار صدا در دور دست شنیده شده بود. شلیکی که صدای فریادهای وحشت زده پولک را خاموش کرد. نه یک بار که سه بار... ممتد و پی درپی فرزام دیگر نتوانست نعره ای بزند وحشت زده و نفس بریده در حالی که سعی می کرد به هر زحمتی شده نفس بکشد، هوار کشید
داستانهای پلیسی و رمانهای جنایی هم برای کتابخوانان حرفهای و هم برای کسانی که زیاد اهل مطالعه نیستند جذاب است. اگر شما هم از مخاطبان این ژانر هستید کتابهای زیر را نیز به شما پیشنهاد میکنیم:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۶۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 600 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۰:۰۰:۰۰ |
نویسنده | هما پوراصفهانی |
ناشر | انتشارات سخن |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۱۱/۰۳ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خوب نبود. تنها نکته ی مثبتی که داشت موضوع هیجانیش جدای عاشقانه هاش بود. این کتاب واقعا کتاب فوق العاده زن ستیزی بود. با اینکه نویسنده سعی می کرد طرفدار زنان در کتاب باشه ولی فوق العاده کلماتی استفاده می شد که زن ستیزانه بودند. برای مثال حسادت های بیخود که اسم غیرت روش بود!!!!!! یا استفاده ی بسیاررر از کلمه ی ناموس که فوق العاده اشتباهه این کلمه یا وقتی که هارمونی قوی تر از اونها بود، مرد ها شرمشون می شدو می گفتند از زن مگه کمترم؟ این چه جمله ایههههه!!!!!!! بسیار اطناب داشت که من فقط دیالوگا رو می خوندمو صفحه صفحه رد می کردم و کاملا مشخص بود خانم نویسنده از عمد اطناب قرار داده بود. دیالوگ ها رفتار ها تماما انگار که از یک بچه ای که تازه در سن بلوغه و هورموناش بهم ریخته نوشته شده بود. و متاسفانه ژانر کتاب اصلا پلیسی نبود گول نخورید!!!! پلیسی که تمام رفتارهاش ناشی از عشق باشه و هیچی نتونه حل کنه؟ این کتاب یک کتاب تماماااااا عاشقانه بود. و متاسفانه تفسیر نویسنده از عشق چیه؟ فقط رابطه ی جنسی؟ آخرشم انقدررر سرهم بندی بود که حتی قضیه ی ارسلان خیلی راحت بسته شد!!!!
و باز شاهکاری دیگر کی بهتر از تو بلدا انقد حرفه ای بنویسه؟ کی میتونه پشت هر شخصیت و دیالوگ و رفتار فکر کنه و دلیل علمی داشته باشه کی بهتر از تو میتونه پایان خوب و خوش برای شخصیت های سیاه و سفیدش بنویسه؟ هما بهت افتخار میکنم که قلمت انقدر قوی شده هما بهت افتخار میکنم و خوشحالم که هستی با تک تک لحظه هاش زندگی کردم درکش کردم و اگه نخوام اسپویل کنم چقدر برای ک اشک ریختم و چقدر با پایانی که براش ساختی اشک شوقم رو دراوردی و خوشحالم کردی هما تو خیلی خوب میدونی چطور باید بنویسی و بسازی شخصیت های تو فقط داستانی نیستن دقیقا انگار زنده ان من شهراد و اردلان و آرتان و زنده میدونم تک تک شخصیت هات برام جون دارن و انگار دارن کنار ما زندگی میکنن هما میدونی چقدر دعات کردم سر این رمان که انقدر خوب نوشتیش؟ دوست دارم و ازت ممنونم❤
رمان هاى اين نويسنده معمولا سطحى و مناسب سن نوجوانان هست ، اما به اين سه جلد اسپرسو به شدت آب بسته شده بود كه الكى سه جلد بشه ، محتواهاى اضافى خيلى زيادى توش بود مخصوصا جلد آخر كه نهايت ٢٠٠ صفحه مفيد داشت ، متاسفانه خيلى در حق خواننده بى انصافى كردن كه كتاب رو الكى طولانى كردن
من همه ی کتاب های این مجموعه رو خوندم و به نظرم همشون خوب بودن ولی این کتاب خیلی نوجوان پسندانه بود و قسمت های عاشقانه اش بسیار بچگانه بود و قسمت های پلیسیش گاهی خیلی غیر معقول و غیر قابل باور بود ولی ایده اصلی داستان واقعا قوی بود و اونو تبدیل به کتابی کرده که یکبار ارزش خوندن رو داشته باشه
در واقع بیشتر یه رمان نوجوان پسنده، چرا که تو پردازش شخصیت هایش اغراق شده، یه جورایی انگار میخواد از این همه توانایی و قابلیتی که هر کدوم از قهرمان های داستان دارن، خواننده رو به هیجان بیارن که خب این اتفاق برای خواننده بزرگسال نمی افته
وای خدااارمان های ایشون سرازاینجاهم درآورده😓🙄فقط به دردتینجرامیخوره.کاش یه کم ایشون توی سوژه هاشون وقلمشون پیشرفت داشته باشن
من هم، چون هما دلم برای شخصیت های این رمان تنگ میشه..خیلی وقت بود ک دنبال ی وقت آزاد بودم ک بشینمو این داستان ناتمام ک در جلدهای قبل در ذهنم مانده بود کامل کنم بسیار عالی، دمت گرم خانوم نویسنده هما بانو با آرزوی موفقیت.
عاشقانه بود با آدمهای معمولی بهتر بود چون نه پلیسی بود نه شخصیت ها مثل پلیسها بودن خیلی طولانی شده بود در کل برای سن نوجوان به درد میخوره
همه چی عااالی و به زیبایی به تصویر کشیده شده خیلی منتظرش بودم😍
خیلییی زیبا و عالی بود کاش ب این زودی تموم نمیشدن🥲🥲🥲