
کتاب سجاده و صلیب
نسخه الکترونیک کتاب سجاده و صلیب به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب سجاده و صلیب
توی تخت خواب وول میزدم، اما همه حواسم اون پایین وسط حیاط بود. میدونستم باید کپه مرگمو بذارم تا بتونم زود بیدار شم و به کارام برسم، اما کو خواب؟ چیزی که از چشمام فراری شده بود و اصلاً هم قصد نداشت خودشو به پلکای من تسلیم کنه. بی اراده از جا بلند شدم و برای هزارمین بار خیز گرفتم سمت پنجره، میخواستم مطمئن بشم سر جاشه. ماشین اسپرت سفید رنگ پارک شده وسط حیاط، هدیه ای بود برای اون همه خر خونی که کرده بودم. دلم ضعف میرفت براش! دوست داشتم شیرجه برم پشت فرمونش. سوئچیش رو یک ساعت پیش گرفته بودم، ساعت دوزاده شب و پاپا اجازه نداد باهاش حتی یه بوق بزنم. اونم به بهونه اینکه همسایه ها ممکنه شاکی بشن، اما میدونستم که میترسه گازشو بگیرم و بزنم از خونه بیرون. در هر صورت دلیلش هر چی که بود، منو حسرت به دل گذاشت. آهی از سر ناچاری کشیدم و دوباره رفتم سمت تخت خوابم. تا خود صبح از هیجان خوابم نمی برد، دم دمای صبح بود که خواب چشمامو خمار کرد و تونست ببندتشون وگرنه من دل از پنجره و زل زدن به ماشین عروسکم نمی کندم! جالبی کار اینجا بود که از دست خودم هم حرص میخوردم و هی زیر لب غر میزدم: - ندید بدید بدبخت! بگیر بکپ دیگه! چه ذوقی در میکنه برای یه ماشین!
نظرات کاربران درباره کتاب سجاده و صلیب