کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات می کنید نشر روزگار

این داستان درباره مردی به نام ادی است و از پایان آغاز می‌شود، آن هم با مرگ ادی در زیر آفتاب. شاید شروع یک داستان از پایان عجیب باشد. اما هر پایانی، خود می‌تواند آغازی باشد. تنها در آن لحظه متوجه این موضوع نمی شویم. آخرین ساعت زندگی ادی، مانند خیلی‌های دیگر، در روبی پیر، یک پارک تفریحی در کنار اقیانوسی خاکستری، سپری شد. پارک جذابیت‌های معمول را داشت، گردشگاه، یک چرخ و فلک، قطارهای هوایی، دکه‌ی شکلات فروشی، و دالانی که در آنجا می‌شد به دهان یک دلقک آب شلیک کنی. همچنین سواری تفریحی بزرگ و جدیدی به نام سقوط آزاد داشت، جایی که قرار بود ادی کنار آن کشته شود، در حادثه‌ای که خبرش در روزنامه‌های سراسر ایالت پخش می‌شد.