قرن نوزدهم و بیستم میلادی دوران تحولات بزرگ در روسیه است. این دوران را میتوان دوران شکوفایی ادبیات این کشور نیز دانست. نویسندگان روس در این دوران آثار کمنظیری را تقدیم ادبیات جهان کردند. ابله یکی از این آثار ارزشمند است که به عقیدهی بسیاری از منتقدان در ردیف شاهکارهای ادبی تاریخ قرار میگیرد. خواندن رمان ابله مانند نگاه کردن به دنیا با یک فیلتر خاص و استثنایی است.
فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی نویسندهی سرشناس روس در قرن نوزدهم است. او در 11 نوامبر 1821 در «مسکو» پایتخت روسیه به دنیا آمد. نام او را در فارسی به شکلهای مختلفی نوشتهاند. «داستایوفسکی»، «داستایوسکی» و «داستایفسکی» ترجمههایی از نام اوست که میتوانید در برگردانهای مختلف کتابهایش ببینید. نام کوچکش را نیز گاهی «فیودور» نوشتهاند. داستایوفسکی در دانشکدهی نظامی تحصیل کرد و مدتی در وزارت جنگ مشغول به کار بود و در همان زمان فعالیت در زمینهی ادبیات را آغاز کرد. او کتاب «اوژنی گرانده» اثر «اونوره دوبالزاکِ» فرانسوی را به روسی برگرداند.
اولین کتاب داستا یوفسكی، «بیچارگان» در سال 1846 منتشر شد و نامش را بر سر زبانها انداخت. سال 1849 داستایوفسکی به جرم اقدام برای براندازی حکومت دستگیر شد و پس از کشوقوسهای بسیار به چهار سال زندان در سیبری و پس از آن خدمت در لباس سرباز محکوم شد. او چند سال پس از آزادی از خدمت در ارتش استعفا داد و پس از آن وقتش را صرف نوشتن کرد.
فیودور داستایفسکی نویسندهی بسیار پرکاری بود و بیش از 30 اثر در حوزهی ترجمه، داستان کوتاه، رمان بلند و مجموعه مقاله تالیف کرد. کتابهای «برادران کارامازوف»، «جنایت و مکافات» و داستان کوتاه «قمار باز» از مشهورترین آثار این نویسنده بهشمار میروند. آثار داستایوفسکی به 170 زبان مختلف ترجمه شده است.
مشخصهی بارز رمانهای داستایوفسکی پرداختن گستردهاش به جنبههای روانی شخصیتهای داستان است. اکثر شخصیت ها در رمانهای داستایوسکی ذهن پریشان و درگیریهای درونی بسیاری دارند که در مسیر داستان تاثیرات خود را نشان میدهند.
داستایوفسکی تنها 60 سال زندگی کرد. این نویسندهی برجسته در نهم فوریه 1881 در سنتپترزبوگ درگذشت و در قبرستان «تیخوین» به خاک سپرده شد.
The idiot که در فارسی ابله ترجمه شده است، یکی از معروفترین داستانهای نویسندهی سرشناس روس فیودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoyevsky) است. او در رمان ابله به شکلی بسیار واقعگرایانه به موشکافی شرایط جامعه و شخصیتهای داستان پرداخته است. واقعگراییِ محض در ابله این کتاب را به یکی از خاکستریترین آثار ادبیات جهان تبدیل کرده است.
داستایوفسکی نوشتن این کتاب را زمانی شروع کرد که برای فرار از بدهیهایش همراه با همسر خود در سوئیس زندگی میکرد. آنها زندگی بسیار فقیرانهای داشتند و چندین بار به دلیل پرداخت نکردن اجاره مجبور شدند محل زندگیشان را تخلیه کنند. زمان نوشتن این کتاب داستا یوفسکی شرایط روحی مساعدی نداشت، همچنین او به قمار هم اعتیاد پیدا کرده بود و پول کمی هم که در اختیار داشت را در این راه از دست داده بود. سرانجام رمان ابله در سال 1868 منتشر شد.
رمان ابله داستایوفسکی سال 1887 به انگلیسی برگردانده شد. اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی بسیاری از کتاب وجود دارد که 150 سال پس از نوشته شدن ابله و بیش از یک قرن پس از درگذشت نویسندهاش ساخته شدهاند. آثاری اقتباسی که نشان میدهد ابله یک رمان معمولی نیست؛ شاید کسانی باشند که آن را نپسندند اما هنوز هم در سراسر جهان مورد توجه است.
ابله بلافاصله بعد از انتشار چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ بسیاری از خوانندگان و منتقدین معتقد بودند ابله از ساختار و یکپارچگیِ خوبی برخوردار نیست. خود فئودور داستایفسکی هم این ویژگی کتاب را انکار نکرده است. او بدون طرح و پرداخت قبلی رمان را نوشت و به آن بال و پر داد تا ببیند به کجا خواهد رسید. داستایوفسکی در نامهای که به «نیکلای استراخف»، منتقد ادبی روس نوشت گفت: «بسیاری از بخشهای رمان عجولانه نوشته شده است. بخشی از آن خیلی پخش و پلاست و خوب پرداخت نشده است. اما بخشهایی از آن خوب در آمده است. من پشت رمانم نمیایستم، اما پشت ایدهام برای اینگونه نوشتن ایستادهام.»
«گری سال مورسون» نویسنده و منتقد ادبی آمریکایی دربارهی کتاب ابله گفته است: «ابله همهی استانداردهای نقد ادبی را نقض کرده، اما بهگونهای به عظمت واقعی دست یافته است.»
ابله داستان جوانی به نام پرنس مشکین، پسر یک خانوادهی اصیل و ثروتنمد است که ورشکست شدهاند. مشکین که به بیماری صرع مبتلا است، پس از گذراندن اقامت طولانیاش در سوئیس برای معالجه در حال بازگشت به کشور است. او قصد دارد نزد تنها حامیان و آشنایانی که در روسیه دارد، یعنی ژنرال اپانچین و همسرش برود. بیماری او باعث شده است مشکین به لحاظ روانی دچار عدم ثبات شود و رفتاری نسبتا جنونآمیز داشته باشد. او در قطاری که در آن سوار است با راگوژین آشنا میشود. راگوژین از عشق خود نسبت به زنی به نام ناستازیا فیلیپوونا، زنی بسیار زیبا و عجیب که در ادامه داستان ماجراهای عشقی زیادی را رقم میزند، میگوید.
استایوفسکی شخصیت پرنس مشکین را به گونهای ترسیم کرده است که انگار قصد داشته تا مسیح را در زمانهای پر از آلودگی زنده کند. قهرمان داستان با همهی سادگیاش وارد فضای عجیب و آلودهی سنتپترزبورگ میشود؛ شهری که چالشهای بزرگی برایش ایجاد میکند.
فیلمسازهای زیادی در سراسر دنیا رمان فئودور داستایوفسكی را به عنوان سوژه انتخاب کردهاند و آثار اقتباسی زیادی در کشورهای مختلف و به زبانهای گوناگون از روی آن ساخته شده است.
اولین اقتباس از رمان ابله فیلم درام صامتی به نام «ارواح سرگردان» بود که سال 1921 در آلمان ساخته شد. «کارل فئولیش» این فیلم را کارگردانی کرده است. «ژرژ لامپن»، کارگردان فرانسوی در سال 1946 فیلمی درام از روی رمان ابله به همین نام ساخت. سال 1951 «آکیرا کوروساوا» کارگردان ژاپنی صاحبنام، اقتباس دیگری از این کتاب را روی پردهی سینما برد که در سال 1385 در ایران دوبله و پخش شد. رمان ابله در شوروی سابق و هندوستان و استونی نیز به فیلم تبدیل شده است.
سال 1985 در فرانسه فیلم عشق جنون آمیز (L'Amour braque) ساخته شد که فیلمنامهاش برداشتی آزاد از ابله بود. این فیلم در سال 1986 نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم در جشنوارهی بین المللی «فانتاسپورتو»ی پرتقال شد. فیلم لهستانی – ژاپنی «ناستازیا» در سال 1994 بر اساس فصل آخر رمان ابله ساخته شد.
در روسیه هم آثار مختلفی با الهام از کتاب ابله ساخته شده است. یکی از این آثار، فیلم کمدی «داون هاوس» است که سال 2001 توانست جایزهی ویژهی هیئت داوران را در جشنوارهی فیلمِ بازِ روسیه از آن خود کند.
اقتباس موفق دیگری که در روسیه ساخته شد، سریال تلوزیونی ابله (The Idiot) است که سال 2003 در 10 قسمتِ پنجاه دقیقهای از شبکهی راشیا-1 پخش شد. این سریال که به متن کتاب بسیار وفادار است، مورد توجه مخاطبین قرار گرفت.
کتاب ابلهِ داستایوفسکی بارها و بارها در ایران ترجمه شده است و انتشاراتهای مختلفی آن را منتشر کردهاند. بیش از 10 ترجمه از این کتاب در بازار وجود دارد که بسیاری از آنها ترجمههای خوبیاند و انتخاب بهترین ترجمه میان آنها کار سختی است.
«مشفق همدانی» اولین بار در سال 1313 این کتاب را به فارسی ترجمه کرد. از میان ترجمههای موجود در بازار میتوان به ترجمهی خوب و روان «سروش حبیبی» از این کتاب اشاره کرد. دلیل قابل توجه بودن این ترجمه این است که «حبیبی» ابله را از نسخهی روسی به فارسی برگردانده است.
ترجمهی «نسرین مجیدی» در سال 1389 بهصورت دو جلدی توسط «نشر روزگار» منتشر شد که با پیشدرآمدی از «والتر بنیامین» دربارهی فئودور داستایوسکی آغاز میشود و دید بسیار خوبی به خواننده میدهد تا بهشکل عمیقتری به رمان نگاه کند. در سال 1396 «انتشارات بهسخن» نسخهای دوجلدی از کتاب را با ترجمهی «پرویز شهدی» منتشر کرد.
علاقهمندان به ادبیات کلاسیک و كتابهای داستایوفسکی ميتوانند نسخهي الكترونيك (pdf) کتاب ابله با ترجمههای «نسرین مجیدی»، « مشفق همدانی» و «پرویز شهدی» را در سايت فيديبو خريد و دانلود كنند.
عاقبت به او توصیه کردم به جای آنکه تلی از طلا را بیهوده در خاک دفن کند آن را ذوب کرده و با آن تابوتی طلایی برای کودک یخزدهاش بسازد و بچهاش را از خاک بیرون آورده در آن تابوت بگذارد. انگار ساریکوف این شوخی مرا با اشکهایی که نشانهی حقشناسیاش بود پذیرفت و فورا برای اجرای این طرح به راه افتاد. من هم تفی از سر نفرت انداختم و رفتم. وقتی که به خودم آمدم کولیا گفت که اصلا نخوابیدهام و تمام مدت دربارهی ساریکوف با او صحبت میکردهام. لحظاتی بود که دچار غم و اندوه شدیدی میشدم به همین دلیل کولیا هنگام رفتن نگران من بود. وقتی از جا برخاستم در را پشت سر او قفل کنم ناگهان تابلویی را که در خانهی راگوژین دیده بودم به خاطر آوردم. این تابلو در دلگیرترین اتاق او و بالای سردر آویخته شده بود. آن را هنگام عبور از آنجا به من نشان داد، فکر میکنم پنج دقیقه به تماشای آن ایستاده بودم. از نظر هنری چیز قابل توجهی نبود اما اضطراب و ناراحتی غریبی در من ایجاد میکرد.
«تصویر متعلق به حضرت مسیح بود که تازه از صلیب پایین کشیده شده بود. من معتقدم که نقاشان یا تصویر مسیح را هنگامی که بر صلیب کشیده شده نقاشی میکنند یا وقتی از صلیب پایین آورده میشود... »
فرمت محتوا | epub |
حجم | 5.۳۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 920 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۳۰:۴۰:۰۰ |
نویسنده | فئودور داستایفسکی |
مترجم | نسرین مجیدی |
ناشر | نشر روزگار |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | the idiot |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۱۲/۰۴ |
قیمت ارزی | 7 دلار |
قیمت چاپی | 35,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من این کتاب رو با دو ترجمه خوندم، فکر کنم یکیش مشفق همدانی بوده و دیگری استاد سروش حبیبی، هر دو ترجمه هم عالی بودن اما کار آقای حبیبی یجورایی شگفتی آوره، البته در وهله ی اول این خود داستانه که این معجزه رو به ترجمه هم منتقل میکنه، نمی شه گفت بزرگترین و بی نقص ترین کار داستایوفسکیه، که اون عنوان متعلق به برادران کارامازوفه، اما دلی ترین و جادویی ترین و احساسات برانگیزترین کار داستایوفسکیه، قهرمانان کتاب مو رو بر تن آدم سیخ می کنن، و آدم برای همیشه اسیر جادوی داستایوفسکی میشه، در یک کلام این کتاب بی نظیره و می تونه زندگی آدم رو کامل از این رو به اون رو کنه، نمی دونم چطور می شه یک آدم چنین چیزی رو بنویسه اما می دونم که داستایوفسکی هم آدم عادی نبوده، یک نابغه، یک غول، کسی که درون انسانها رو بهتر از هر کسی می شناخته و برای همین همونقدر که کاراکترهای مرد داستانهاش تاثیر گذارن هستن، زنها هم اعجاب انگیزن، چون روح آدمها رو می شناخته و دردهاشون رو، فارغ از جنسیت...
فیدیبوی عزیزکتابهای عالی در سیستم قرار میدهی وبابت این موضوع واقعا سپاسگذارم. اما ای کاش از برترین ترجمه ها استفاده کنی. ترجمه سروش حبیبی روهم خواهش میکنم قرار بده
من جدیدا عاشق اثار داستایفسکی شدم اینقدر که احساس همزادپنداری زیادی دارم با شخصیت اول داستان و اینکه اثار داستایفسکی به قول جناب نشتارودی عزیز سه لایه دارد: لایه ی رویی:انگیزه های اشکار لایه ی دوم انگیزه های ناخوداگاه و لایه ی سوم: لایه ی زیرین و ورای فهم و درک است ،تنها از راه مذهب میتوان به ان دست یافت .... وقتی ابله روخوندم به این نظریه عمیقا پی بردم و همین موضوع ادم رو غرق میکنه توی داستان و لذت مطالعه من از مطالعه اثار فاخر و ارزشمند داستایفسکی احساس مباهات و فخر دارم😊
داستان در مورد پرنس میشکین از خانواده سلطنتی روس هاست. یه مرد خوش قلب و ساده که همین خصوصیات و طرز تفکرش باعث میشه همه اطرافیان انگ ابله بودن بزنن بهش. یه داستان اجتماعی و عاشقانه زیبا با یه پایان غیرمنتظره.
داستایوفسکی استاد پرداخت شخصیت هاست،به جزئیات کاملا توجه دارد و ویژگی های شخصیت ها را آنچنان جزء به جزء برایت شرح میدهد،که گاهی از خودت میپرسی اینقدر پرداختن به جزئیات لازم است و اگر نبود به بدنه اصلی رمان لطمه ای وارد میشد؟ داستان ابله،داستانی پر از گره و اتفاق نیست،اما همراه شدن و همزاد پنداری با شخصیت ها خواننده را تا پایان رمان رها نمیکند.
این کتاب روسی پر از شخصیت و پر از داستان پیرامون شخص اول داستان شاهزاده ابله هست ولی با این ترجمه افتضاح که حتی اسامی افراد رو هم بد نوشته واقعا گیج کننده بود! در کل از شاهزاده ابله خیلی لجم گرفت که با سادگیش لگد به بخت خودش زد و و نقطه اوج داستان هم که کشتن ناستازیا بود واقعا پر از ابهام بود شایدم بخاطر ترجمه بد بود که روان نبود.
من خیلی از کتابهای کلاسیک مثل بینوایان و جنگ و صلح رو خوندم و عاشقشون شدم، ولی با کتابای داستایوفسکی هیچ وقت نتونستم ارتباط برقرار کنم. برادران کارامازوف رو به زوووور تموم کردم. این کتابم نصفه ول کردم. فضای کتاباش برای من زیادی سنگین و کنده. با شخصیتهاش نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
دوستان من ترجمه آقای حبیبی رو نخوندم ولی توی کتاب های داستایوفسکی که تا اینجا خوندم به نظرم بهترین و روانترین ترجمه برای خانم مجیدی بود. لازم نبود برخی جملات رو چندبار بخونم. امیدوارم فیدیبو امکان مطالعه صفحات بیشتری در نمونه کتاب بده تا خودتون قضاوت کنید
ابله یک مدرسه ی بزرگ سازندگی است. این کتاب در یک جمله از ما می خواهد ساده نباشیم چرا که جامعه ی امروز بشر، انسانهای ساده را جذب، خرد و سپس دفع می نماید.
کتاب بسیار جذاب و عالی با شخصیت های پرداخته شده و داستان عجیب.در مورد ترجمه هم بنده به شخصه خیلی دنبال ترجمه آقای سروش حبیبی گشتم ولی پیدا نکردم و در نهایت همین ترجمه رو خریداری کردم ولی ابدا پشیمون نشدم. بسیار روان و خوب ترجمه شده بود.