رمان جنایت و مکافات یکی از شاهکارهای ماندگار فئودور داستایفسکی است که مفاهیم عمیقی از اخلاق، روانشناسی، عدالت و تنشهای درونی انسان را به تصویر میکشد. این اثر، داستان مردی را روایت میکند که برای اثبات نظریههای خود، مرتکب جنایتی میشود و با عذاب وجدان و پیامدهای روانی آن درگیر میشود. نسخه فارسی این کتاب در فیدیبو با ترجمه اصغر رستگار و از سوی انتشارات نگاه منتشر شده است.
جنایت و مکافات در سال 1866 منتشر شد و از آن زمان تاکنون یکی از تأثیرگذارترین رمانهای ادبیات روسیه و جهان به حساب میآید. این کتاب داستان رادیون راسکولنیکف، دانشجوی فقیری را روایت میکند که برای اثبات تئوری برتری فردی، مرتکب قتل پیرزنی رباخوار میشود. اما پس از انجام این جنایت، به جای احساس قدرت، دچار عذاب وجدان، سردرگمی و بحرانهای روحی میشود. داستایفسکی در این رمان، درک عمیقی از روان انسان، عدالت و گناه ارائه میدهد.
داستان درباره رادیون راسکولنیکف، یک دانشجوی حقوق در سنپترزبورگ است که در فقر زندگی میکند. او بر این باور است که افراد استثنایی، حق دارند قوانین اخلاقی را زیر پا بگذارند تا از این طریق دستاوردهای بزرگتری برای بشریت به ارمغان آورند. با این ایدئولوژی، او پیرزنی رباخوار را به قتل میرساند اما پس از این جنایت، نه تنها به دستاورد جدید دست پیدا نمیکند بلکه دچار عذاب وجدان و بحرانهای روانی میشود.
در طول داستان، راسکولنیکف با شخصیتهای متعددی روبهرو میشود که هرکدام نمایانگر دیدگاههای مختلفی درباره اخلاق، عشق، رستگاری و عدالت هستند. در نهایت، احساس گناه بر او غلبه کرده و به پلیس اعتراف میکند. راسکولنیکف به سیبری تبعید میشود و در آنجا، در کنار سونیا مارملادوف، دختر مهربانی که با عشقش او را به سوی اصلاح سوق میدهد، به آرامش و رستگاری دست پیدا میکند.
داستایفسکی در این اثر از روایت روانشناختی، توصیفات دقیق و دیالوگهای درونی بهره میبرد. او با استفاده از جریان سیال ذهن، افکار متناقض شخصیتها را به شکلی استادانه به تصویر کشیده است. زبان کتاب گاهی احساساتی و پرتنش و گاهی فلسفی و تفکربرانگیز است. همچنین، نمادگرایی و تحلیل روانشناختی از ویژگیهای مهم این رمان است که باعث شده این کتاب به یکی از برجستهترین آثار ادبی جهان تبدیل شود.
این کتاب برای افرادی که به رمانهای فلسفی، روانشناسی و همچنین موضوعات مربوط به اخلاق و عدالت اجتماعی علاقه دارند، مناسب است. اگر از خواندن آثاری که به بررسی درگیریهای درونی، عذاب وجدان و رستگاری انسان میپردازند لذت میبرید، جنایت و مکافات انتخابی ایدهآل برای شما خواهد بود.
فئودور داستایفسکی در طول زندگی خود، با مشکلات بسیاری از جمله زندگی فقیرانه، تبعید به سیبری و مبارزه با بیماریهای عصبی روبهرو بوده که باعث شده این تجربیات تأثیر عمیقی بر آثار او بگذارند. داستایفسکی در جنایت و مکافات تلاش میکند تا نشان دهد که هیچ انسانی نمیتواند از پیامدهای روانی اعمال خود فرار کند و عدالت، همواره یک پدیده درونی و جهان شمول است.
داستایفسکی از نظر دیدگاه در نوشتن رمان جنایت و مکافات تحت تأثیر نویسندگانی چون نیکلای گوگول و ویلیام شکسپیر قرار داشت. او از گوگول، طنز تلخ و نگاه جامعهشناسانه و از شکسپیر، پیچیدگی شخصیتها و تضادهای درونی آنها را به ارث برده است. همچنین، فلسفه کانت و هگل نیز بر ایدههای اخلاقی و فلسفی او تأثیر بسزایی داشتند.
با اینکه رمان جنایت و مکافات یکی از آثار برجسته ادبی در جهان است اما در زمان انتشار موفق به دریافت جایزه رسمی نشده است. عدم دریافت جایزه رسمی به این معنی نیست که نمیتوان این کتاب را در فهرست بهترین رمانهای تاریخ ادبیات جهان قرار داد. این کتاب موفق شده در بسیاری از فهرستهای برترین آثار ادبی تاریخ جای گرفته و همچنان مورد مطالعه و تحلیل منتقدان ادبی قرار داشته باشد.
"او احساس میکرد که دیوارهای اتاق تنگتر و تنگتر میشوند. افکارش مانند مارهایی درهمتنیده، او را در بر میگرفتند. آیا او حق داشت؟ آیا او یک ناپلئون بود یا فقط یک حشره"
این جمله از کتاب، نمایانگر درگیریهای ذهنی راسکولنیکف و تردیدهای فلسفی او پس از ارتکاب جنایت است.
اگر از خواندن جنایت و مکافات لذت بردید، پیشنهاد میکنیم این کتابها را نیز مطالعه کنید:
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 4.۷۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 711 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۳:۴۲:۰۰ |
نویسنده | فئودور داستایفسکی |
مترجم | اصغر رستگار |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۲ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 85,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستانی به شدت پرکشش، عمیق درون نگرانه، تحلیل گر و به شدت انسانی و شخصیت هایی که انقدر دقیق پرداخته شده که با تمام وجود میتوان با آنها همزادپنداری کرد . فکر میکنم که اگر برای داستان خوب بخواهیم معیاری ذکر کنیم این کتاب تمامی آن را داراست و اگر از فرم در هنر حرف میزنیم که به چگونگی میپردازد و روند حرکتی انسان را نشان میدهد از یک بودنی به یک شدن . این کتاب تماما فرم است که از درون آن محتوا میدهد و جهان ادراکی داستایوفسکی به جهان ادراکی ما تبدیل میشود. جنایت و مکافات داستان سرگردانی انسان مدرن هست و راسکولنیکف مظهر آن انسان گویی که راسکولنیکف همان ابرمرد نیچه است که میخواهد دست به اطلاح جامعه خودش بزند. اما از اول داستان در مقاله ای که توسط شخصیت اصلی نوشته میشود ما با این سوال مواجهیم که چگونه باید اخلاقیات در جامعه پیاده شود که در ابتدا راسکولنیکف به یک دوگانه انسان نخبه و مردم عامی یا همان ابرمرد در مقابل انسان واپسین مواجه میشویم و تمام حرکات و اتفاقات داستان بر همین پایه جلو میرود تا در آخر داستان در رویایی میبیند که در جهانی که همه خود را نخبه میدانند چه اشفتگی رخ میدهد و هر کس سعی میکند اصول اخلاقی را بر مبنای چیزی که خودش صحیح میداند پیاده میکند. این همان تصویری است که نیچه از جهان پست مدرن میدهد که در آن همه سرگردانند و هیچ اصول اخلاقی ثبات ندارد. و بدون چهارچوب و بدون امر ثبات دار در نهایت مرگ اخلاقیات است که رقم میخورد با فاصله زیاد بهترین کتابی هست که خوندم.
«جنایت و مکافات» فئودور داستایوفسکی رمانی روانشناختی و جامعه شناختی زاویه ی دید دانای کل دارای شخصیت های متعدد ۱) راسکولنیکوف شخصیت اصلی داستان، که دارای نوعی جنون است، بر این دیدگاه است که خواص میتوانند برای تحولات اجتماعی دست به کارهایی فراقانونی بزنند. مغرور است. عشق حالی اش نمی شود. ۲) سونیا دختری پاک دامن و مهربان که به خاطر مشکلات اقتصادی به تن فروشی کشیده می شود. مومن است، خانواده اش را دوست دارد. خجالتی است. به راسکولنیکوف محبت می کند و سعی میکند او را به توبه وادار کند. ۳) دونیا خواهر راسکولنیکوف که دختری با سواد و تحصیل کرده است. نماینده ی دخترانی که برای فداکاری در راه خانواده، حاضرند با شخص پولداری ازدواج کنند. ۴) رازومیخین دوست راسکولنیکوف. مانند او از مشکلات اقتصادی رنج می برد اما به جای کم آوردن، دست به قتل و کشتار زدن، یا هرکار اشتباه دیگری، مدام تلاش می کند. او هم چنین به راسکولنیکوف بسیار کمک می کند. و شخصیت های دیگری مثل لوژین (خواستگار دونیا) که بسیار پول پرست و خودخواه است، یا سویدریگایوف که شهوتران و خوشگذران و دم غنیمت شمار است. در مورد محتوای رمان میتوان گفت، داستایوفسکی سعی می کند از منظر روانشناسی اتفاقاتی که در جامعه ی آن روز اتفاق می افتد و تاثیرات اجتماعی بر جای می گذارد بررسی کند.
بهترین ترجمه ی این کتاب، ترجمه ی مهری آهی عزیز هست که از روسی به فارسی برگردونده شده و نشر خوارزمی اون رو منتشر کرده
داستایوفسکی شخصیت پردازی اش فوق العاده است،گویی خود هر یک از شخصیت های داستانش بوده و آن احساسات را تجربه کرده است،اما ضعف داستایوفسکی در توصیف صحنه هاست گویی حوصله تشریح محیط و صحنه هایی که شخصیت ها درون آن ایفای نقش می کنند را ندارد و سعی دارد هر چه سریع تر از بیرون،به درون شخصیت راه یابد و آن را کند و کاو کند(هر چند گاهی از این تعجیل می گریزد). از دیگر نقاط قوت یوفسکی،نقد مسائل اجتماعیست شاید کمتر کسی چون او بتواند ناهنجاری هایی چون نزول،مستی،لاابالی گری،فقر،شهوت رانی و بسیاری مسائل دیگر اجتماعی دوران روسیه تزاری را در آینه نقد قرار داده و بدان بنگرد. شاید یوفسکی در تلاش است تا بین روان فردی و اجتماعی،پیوند برقرار کند و از ناهنجاری ها(چه درونی و چه بیرونی)، تحلیلی چند بعدی ارائه دهد و در خلال این تحلیل،به وسیله شخصیت های داستان،آراء خود را نیز ارائه کند. پاسخ به این پرسش که یوفسکی در این مسیر موفق بوده یا خیر و یا چه میزان موفق بوده است،ساده نیست و نیاز به بررسی دقیق و تخصصی آثارش دارد.
*****هشدار***** حاوی اسپویلر**** برخی از قسمتهای کتاب بسیار برایم جذاب بود، مثلا قسمت قتل پیرزن. این بخش را در حالی که دراز کشیده بودم میخواندم. تعلیق بالای این صحنه به قدری تهییجم کرد که ناخودآگاه نشستم و من هم مانند راسکولنیکف ضربه ای با تبر فرضی خودم به پیرزن زدم! البته همه قسمتهای کتاب برایم جذاب نبود. به نظرم بعضی وقتها ماجرا زیادی کش می آمد. مثلا بخش حرافی های کاترینا ایوانوونا در مراسم ختم شوهرش دم گوش راسکولنیکف. گاهی وقتها تغییر رفتارهای عجیب و آنی راسکولنیکف برایم قابل فهم نبود. شاید اگر من هم میزدم و با تبر دو نفر را ناکار میکردم بیشتر میتوانستم همذات پنداری کنم! در مورد گقتگوی شخصیتها، گاهی یکی از کاراکترها چند صفحه حرف میزد و طرف مقابل بین صحبتش نمی آمد. این ساختار اصلا چیز دلپذیری برایم نبود
داستایوسکی یک روانکاو است! چنان شخصیت های داستان و تمام افکار و احساسات شان را به نمایش می کشد که آدم احساس می کند سالهاست آن اشخاص را می شناسد. هم نشینی با راسکولنیکف آنقدر لذت بخش است که آدم دلش میخواهد هر از چند گاهی کتاب را دوباره بخواند.
من یه بار خوندمش اما نتونستم تمومش کنم چون توصیفهای نویسنده از احساسات قاتل اونقدر دقیق بود که استرس زیادی بهم وارد شد .دلم واقعا به حال اون قاتل میسوخت.
این کتاب دیوانه کننده هست . من نسخه ی فیزیکی اش را دارم و دو مرتبه خواندمش و دیالوگهای قوی اش را نوشته ام و سه فیلم و سریال و یک انیمیشن را نیز به همین نام ، دیده ام . توصیه میکنم اول یک مرتبه بخوانیدش و بعد سریال دوبله فارسی اش را ببینید . اینگونه میتوانید در عین تعجب ببینید که بسیاری از صحنه ها را در زمان خواندن کتاب دیده بودید . کتابی وزین است و بسیار به یاد ماندنی با شخصیتهای کاملا ملموس
البته من ترجمه خانم مهری آهی رو خوندم که به نظرم بهترین ترجمه اس.این کتاب فوق العاده اس.فقط باید تو خوندنش صبور بود.حالات یه قاتل رو قبل و بعد جنایت به خوبی توصیف کرده و واقعا با تمام وجود حسش میکنی.وقتی که میخاد اون دوتا پیرزنه رو بکشه از بس خوب توصیف کرده که بخای نخای وارد اون فضا میشی.اگه یه کتاب با یه شخصیت پردازی خوب میخاین جنایات و مکافات بینظیره فقط باید در خوندنش صبور بود.ترجمه خانم آهی هم فوق العادس.نشر خوارزمی
نظر دادن در مورد این اثر کمی آدمو دستپاچه میکنه، در مورد قوی و پرمغز بودن داستان و درگیر شدن ذهن آدم که هر چی بگم کم گفتم. توصیف احساسات شخصیت ها بخصوص راسکولینکف به قدری زیبا و اثرگذاره که خواننده خودش رو با اون یکی میبینه. اما از طرفی بعضی توضیحات و توصیفات غیر ضروری هم وجود داره که فکر میکنم ویژگی ادبیات و خیلی از آثار روسی باشه، که گاهی میتونه خسته کننده باشه. در مجموع از خوندن این کتاب لذت بردم، ترجمه خوبی هم داشت و بخش پایانی کتاب و جایی که تموم میشد دقیقا همون جایی بود که دلم میخواست ادامه داشته باشه و باز بخونم.