
فصلی خواهم نبشت در ابتدای این حالِ بر دار کردن این مرد، و پس به شرح قصه شد. امروز که من این قصه آغاز میکنم، در ذیالحجّۀ سنۀ خمسین و اربعمائه،{سال ۴۵۰} در فرّخ روزگار سلطان معظّم، ابوشجاع فرخ زاد بن ناصر دین الله، اَطالَ اللهُ بقائَه. از این قوم که من سخن خواهم راند یک دو تن زندهاند درگوشهای افتاده، و خواجه بوسهل زوزنی چند سال است تا گذشته شده است، و به پاسخِ آن که از وی رفت گرفتار؛ و ما را با آن کار نیست - هرچند مرا از وی بد آمد - به هیچ حال. چه، عمر من به شصت و پنج آمده و بر اثر وی میبباید رفت؛ و در تاریخی که میکنم سخنی نرانم که آن به تعصّبی و تزیّدی کشد، و خوانندگان این تصنیف گویند «شرم باد این پیر را»! بلکه آن گویم که تا خوانندگان با من اندر این موافقت کنند و طعنی نزنند.
| فرمت محتوا | epub |
| حجم | 833.۵۸ کیلوبایت |
| تعداد صفحات | 182 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | محمود دولت آبادی |
| ناشر | انتشارات فیروزی |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۷/۲۱ |
| قیمت ارزی | 3 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |