فیدیبو ارائه میکند: «کتاب صوتی کلیدر، کاری از نشر صوتی آوانامه و رادیو گوشه»
آنچه پیش روی شماست جلد سوم و چهارم از کتاب صوتی کلیدر است. این کتاب در ادامه کتاب صوتی کلیدر جلد یک و دو منتشر شده است و میتوانید داستان گلمحمد، مارال و خانواده کلمیشی را در این جلدها دنبال کنید.
لازم به ذکر است کتاب صوتی کلیدر درست به روال کتاب چاپی آن در بازار منتشر شده و هر دو جلد در یک مجلد است به این معنی که با خرید کتاب صوتی کلیدر 2 جلد سوم و چهارم کلیدر را خواهید شنید. نکته قابل توجه درباره جلد سوم و چهارم کتاب صوتی کلیدر، حضور کیهان کلهر به عنوان گوینده افتخاری در این اثر است. همانطور که میدانید از قطعات و آلبومهای ساخته شده توسط کیهان کلهر در این اثر استفاده شده است اما در این جلد مخاطبان صدای کیهان کلهر را نیز به عنوان یکی از شخصیتهای کتاب میشنوند. داستان جلد سوم و چهارم کلیدر از جایی شروع میشود که بخش نهم جلد سوم است.
اولین جملاتی که در جلد سوم میشنویم توصیفی زیبا از آسمان و مهتاب است: بخش آغازین جلد سوم کلیدر صوتی مهتاب بود، مهتابی ملایم و نرم، چون حریری سپید روی نازکای برف، بر بیابان و بر سر و گوش بامهای قلعه برکشاهی، تن کشیده بود. شب آرامشی، نجیب داشت. آرامبخش و دلپذیر بود. چنان که گویی بدی و زشتی را جواب گفتهاست. نه انگار که چنین شبی میشد خنجری در قلب عاشقی فرونشانده شود. نه انگار که در چنین شبی میشد انگشتان بلند و خشمگینی گلوی مردی را بفشارند. نه انگار که گرگی دل دریدن میشی را داشته باشد. شب به تمامی آرام و زیبا بود. حتی سرمایش هم گزنده نبود. نسیم چهره را نمیچزاند. بیابون خاموش، قلعه خاموش و مردم خاموش بودند. هر چه خشم و کینه، در آرامش شبانه رد گم کرده بود. هر چه بیزاری در غروب دفن شده بود. هوا چنان پاکیزه و نجیب و مهتاب چنان زلال و گشادهروی، که پنداری هر چه بر زمین بود و هر چه نبود دیدهو نادیده همه در بستری صاف، بر موجی ملایم، روان بودند. روان و سیال. مثل خواب. مثل خیال. کِلیدر بلندترین رمان ایرانی و دومین رمان بلند جهان، اثر ماندگار محمود دولت آبادی است.
این کتاب صوتی به سرپرستی گویندگی آرمان سلطانزاده، همراهی بیش از ۱۰۰ گوینده زبده و باسابقه و قطعاتی از آلبومها و اجراهای کیهان کلهر تهیه شده است. محمود دولتآبادی نیز به عنوان گوینده افتخاری در بخشهای از این کتاب صوتی حضور دارد. کتاب صوتی کلیدر دارای ویژگیهای منحصربفردی چون حضور بیش از ۱۰۰ گوینده زبده و باسابقه رادیویی، همکاری دو ناشر بزرگ صوتی ایران؛ نشر صوتی آوانامه و رادیو گوشه، قطعات و اجراهایی از کیهان کلهر و با گویندگی افتخاری محمود دولت آبادی است. کتاب صوتی کلیدر با توجه به ویژگیهای منحصربفردی که دارد، بزرگترین پروژه کتاب صوتی ایران خواهد بود. برای ضبط این اثر سترگ دو ناشر صوتی؛ نشر صوتی آوانامه و رادیو گوشه همکاری داشتهاند. سرپرستی گویندگان بر عهده آرمان سلطانزاده بوده و همانطور که ذکر شد بیشاز ۱۰۰ گوینده و صداپیشه در نقش شخصیتهای مختلف این رمان در این اثر حضور دارند. از جمله این گویندگان میتوان به؛ فریبا متخصص، مهبد قناعت پیشه، محسن بهرامی، شیما درخشش، بیوک میرزایی، محسن زرآبادی، تایماز رضوانی، نورالدین جوادیان، مهدی صفری، ارشیا شریعتی و .. اشاره کرد. کتاب کلیدر اثر محمود دولتآبادی یکی از ماندگارترین آثار در ادبیات معاصر فارسی است. دولت آبادی در این کتاب با تسلط مثالزدنیاش در زبان و فرهنگ عامه، ادبیات کهن، اصطلاحات و ادبیات شفاهی و قدرت خارقالعاده نویسندگیاش توانسته این بلندترین رمان ایرانی را تبدیل به ماندگارترین اثر در حافظه ایرانیان کند.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 1.۱۴ گیگابایت |
مدت زمان | ۲۰:۵۸:۲۲ |
نویسنده | محمود دولت آبادی |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر | فیدیبو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۱/۲۲ |
قیمت ارزی | 16 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یک - دولت آبادی شخصیت پردازی ویژه خودش در این کتاب را کم کم به رخ میکشد. یعنی چه؟ یعنی تمامی قهرمانهایی که در جلدهای اول و دوم دیده اید کنار بگذارید. در نیمه ابتدایی جلد سوم هیچ نامی از آنها نمیشنوید. به جایش شخصیت های فرعی یا جدید درون کاوی میشوند و روایت شان به هم گره میخورد و کم کم آماده ورود به ماجراهای اصلی داستان میشوند دو - دیدگاههای چپ گرایانه گاهی بصورتی کاملا نچسب وارد روایت میشوند. آن هم از افرادی که انتظارش را نداریم. مثلا در جایی از داستان میخوانیم - اگر همچو روزی برسد با ما چه می کنند؟ - اول شکارمان میکنند بعد بعد چی؟ - ندیده ای آلاجاقی با گوزنهایی که شکار میکند چه میکند؟ - خب پس تو٬پس ما چرا... چرا همین جور روراست... خودمان را روی روز... بی هیچ - طریقه این جور انتخاب شده. ما اجزایی هستیم که کل را قبول کرده ایم. مسئول درستی و نادرستی اش آنها هستند. هر کس فقط میتواند عقیده اش را بگوید - تو عقیده ات را گفته ای؟ - گفته ام. اما عقیده من یا کسانی که این عقیده را دارند زیاد نیستند - پس چی میشود؟ - چیز خاصی نمیشود. هر چه بشود برای همه میشود سه - ردپای امیل زولا در خلق فضا و روایت هم در این جلد آشکار میشود. کافی است افراد پیرامون معادن در ژرمینال را کمی با زمین داران خرد یا بیابانگردها مقایسه کنیم. از طرف دیگر یک شیوه از روایت را هم در اینجا میبینم که در میانه داستان به تحلیل سیستمی از موقعیت ها و درونیات می پردازد که پیش از این شیوه داستایوسکی میدانستم جدا از این، درباره جلد چهارم باید گفت که از صفحات پایانی که بگذریم شاید با کندترین و کم حادثه ترین جلد طرف هستیم که آقای نویسنده مشغول طرح ریزی برای پوست اندازی شخصیت هاست. شخصیتهایی که قرار است در انتهای این جلد داستان را وارد فاز جدیدی کنند اما در میانه این جلد و با توجه به مبنای واقعی داشتن کل داستان به این مساله می اندیشیدم که چقدر این شخصیت های خاکستری آینه یک جامعه می توانند باشند. شخصیت هایی که هیچ کدام بی گناه نیستند هیچ کدام فقط مظلوم نیستند ضعفهای بزرگی دارند حتی قتل کرده اند ولی با آنها همراه میشوی نمیدانی آیا راه دیگری هم دارند یا نه. اما میدانی که کم کم همه شان به مسیری متمایل میشوند که آنها را در جایگاه مشترکی نسبت به وضع موجود قرار میدهد
در ارزشهای این شاهکار ادبی هیچ تردیدی نیست اما بنظرم به کلی خالی از ضعف و نقصان هم نیست. لحن حماسی کتاب، نویسنده رو ناچار به جانبداری از قهرمانهای داستان میکنه گو اینکه نویسنده هم چندان دعوی بیطرفی نداره. اما وقتی قهرمان داستان همون ضعفهایی رو داره که وجودشون رو در دیگران تحمل نمیکنه باعث میشه خواننده نسبت به صداقت قهرمان بدبین بشه و رفتهرفته ازش زاویه بگیره و در چنین حالتی جانبداری حماسی نویسنده از قهرمان داستان نه تنها گیرایی نداره بلکه به حسن رابطه راوی و مخاطب ضربه هم میزنه. قتل ماموران دولت اگر بخاطر فرار از مالیات یا ترس از گرفتاری بابت جرمی بود که گلمحمد واقعا مرتکب شده بود، اونقدر بزدلانه و ناجوانمردانه بود که همه تلاشهای حماسی بعدی نویسنده رو برای تبرئه قهرمانش بیاثر میکنه؛ اگرم دلیل ناموسی داشت که خود گلمحمد از این بابت پروندهش از همه سیاهتر بود. اول داستان که لشکر کشیدن تا دختر حاج حسین رو از تو اتاقش بدزدن و بعدتر هم به نامزد یک مرد گرفتار دستدرازی کرد. تحلیلهای اواخر جلد چهارم هم برای ریشهیابی و توجیه کینه برادران کلمیشی نسبت به کریم حاجپسند ابدا قانعکننده نیست و بنظر میرسه محرک اصلی این سه برادر در کینهای که به کریم دارن حسادت به داشتههای پسرخاله در مقابل نداشتههای خودشون باشه. بنظرم اگر لحن نویسنده در این کتاب مثلا مثل لحن داستایوسکی در برادران کارامازوف بیطرفانه میبود هیچکدوم این نکتهها ضعف به حساب نمیومد. من معتقدم اگر روزی روزگاری سکه این کتاب از رونق بیفته و غبار کهنگی بگیره مهمترین دلیلش همین لحن حماسی جانبدارانهست.
در ارزشهای این شاهکار ادبی هیچ تردیدی نیست اما بنظرم به کلی خالی از ضعف و نقصان هم نیست. لحن حماسی کتاب، نویسنده رو ناچار به جانبداری از قهرمانهای داستان میکنه گو اینکه نویسنده هم چندان دعوی بیطرفی نداره. اما وقتی قهرمان داستان همون ضعفهایی رو داره که وجودشون رو در دیگران تحمل نمیکنه باعث میشه خواننده نسبت به صداقت قهرمان بدبین بشه و رفتهرفته ازش زاویه بگیره و در چنین حالتی جانبداری حماسی نویسنده از قهرمان داستان نه تنها گیرایی نداره بلکه به حسن رابطه راوی و مخاطب ضربه هم میزنه. قتل ماموران دولت اگر بخاطر فرار از مالیات یا ترس از گرفتاری بابت جرمی بود که گلمحمد واقعا مرتکب شده بود، اونقدر بزدلانه و ناجوانمردانه بود که همه تلاشهای حماسی بعدی نویسنده رو برای تبرئه قهرمانش بیاثر میکنه؛ اگرم دلیل ناموسی داشت که خود گلمحمد از این بابت پروندهش از همه سیاهتر بود. اول داستان که لشکر کشیدن تا دختر حاج حسین رو از تو اتاقش بدزدن و بعدتر هم به نامزد یک مرد گرفتار دستدرازی کرد. تحلیلهای اواخر جلد چهارم هم برای ریشهیابی و توجیه کینه برادران کلمیشی نسبت به کریم حاجپسند ابدا قانعکننده نیست و بنظر میرسه محرک اصلی این سه برادر در کینهای که به کریم دارن حسادت به داشتههای پسرخاله در مقابل نداشتههای خودشون باشه. بنظرم اگر لحن نویسنده در این کتاب مثلا مثل لحن داستایوسکی در برادران کارامازوف بیطرفانه میبود هیچکدوم این نکتهها ضعف به حساب نمیومد. من معتقدم اگر روزی روزگاری سکه این کتاب از رونق بیفته و غبار کهنگی بگیره مهمترین دلیلش همین لحن حماسی جانبدارانهست.
هرچه از خوندن (شنیدن) این رمان میگذره بیشتر خوشحال میشم که خوندنش رو به بعد موکول نکردم. به نظرم دولتآبادی یک نویسنده_کارگردان تمام عیاره. حداقل در نحوۀ تصویرکردن جهان رمانش این گونه است. جوری داستان رو پیش میبره که میشه گفت مو لای درزش نمیره. لوکیشنها با وجود شباهتهای زیادی که در خیلی از اوقات به هم دارند هرکدوم با میزانسن دقیق و ویژگیهای خاص خودشون از دیگری متمایز میشن. غالبا یک به یک شخصیتها با دقتی مثالزدنی، بدون اینکه حسی از گلدرشتی و حضور دست نویسنده داشته باشه چنان شخصیتپردازی شدن که هیچ گاه حسی ناتمام به جا نمیمونه و داستان همواره قانعکننده است. هرجا لازم باشه در وقتی مناسب، داستانهای فرعی شخصیتها واگو میشه تا تو بتونی با هر کدام از اونها در وقتی جدا همزادپنداری کنی و اینگونه است که دولتآبادی جهانی محکم و استوار میسازه و اون رو به نرمی وسعت میده و بعد بدون اینکه داستان رو متوقف کنه به خواننده فرصت کافی میده تا پیرنگ و تصاویر و تجسمات و قضاوتهاش رو هضم و ثبت کنه. البته با وجود همۀ این حس شیفتگی که دارم بعضا شخصیتها و دیالوگهایی هم پیدا میشن که از این قلعه استوار بیرون میزنن. مثلا دیالوگهای شخصیت ستار به عنوان شخصیت یک روشنفکر در قالب پیلهور، با وجود جذابیتش گاهی آزارم میداد یا افکار ناگهانی روشنگرانه شخصیت اصلی داستان یعنی گلمحمد با وجود تلاش نویسنده، در پوشش الهامات یک مرد ایلیاتی جا نمیگرفت و دست آفریدگارش رو میکرد.
سوم خرداد ۱۴۰۳ مجموعه صوتی کلیدر رو به عنوان هدیه تولد دریافت کردم و چه هدیهی ارزشمندی! حدود سه ماه طول کشید تا بالاخره تمام داستان رو شنیدم. ساعت ۴ بامداد ۱۲ شهریور . بعید میدونستم روزی موفق به خواندن مجموعه کلیدر بشم اما امروز خوشحالم که این توفیق حاصل شد و البته با وجود مجموعه صوتی کلیدر. اثری ارزشمند ، آموزنده، پربار و مانا در ادبیات معاصر اجرای گروه در مجموع خیلی روان و خوبه. صدابرداری و تنظیم به خوبی صورت گرفته. با اجرای حرفهای آقایان سلطان زاده، میرزایی، بهرامی ، زرآبادی، قناعتپیشه، رضاعلی و... و خانم ها متخصص ، درخشش ، پاک ذات هر چند وجود و بروز ایرادات جزئی در چنین حجمی از اجرا ناگزیره اما در مقابل نکات مثبت در اجرای این اثر، همان حداقل هم قابل چشم پوشی است. شاید بهتر بود نقش ملکمنصور را هنرمند دیگری اجرا میکرد. آخر داستان که راوی تغییر میکنه حس خوبی به دست میده. فضا سازی رمان کلیدر بسیار خوب انجام گرفته و متن پر از توصیفات و تشبیهات هست. با این که آقای دولتآبادی روانشناس نیستند اما با خواندن ویا شنیدن رمان کلیدر به خوبی میشه پی برد که از هوش و ذکاوت بالایی بهره بردهاند چرا که توصیفات عمیقی از افکار ، درک روابط شخصی و عمومی مردم ، تضادها و تناقضات و تغییرات و ... به کار برده اند که در عمل و در برهه زمانی آفرینش این اثر، کار هر کسی نیست. حرف بسیار و مجال اندک . از جناب آقای محمود دولت آبادی و مجموعه صوتی کلیدر سپاسگزارم.
باید خرید باید حمایت کرد از این نوه کیفیت عالی باید خرید تا لذت برد باید خرید تا باز هم این آثار صوتی بشه باید خرید تا حمایت بشه از این هنرمندان از کیهان کلهر تا آرمان سلطان زاده عزیز تبریک میگم بخاطر این اثر ناب
دوستان حقیقتا درک این جملاتتون که درباره گرون بودنشه خیلی سخته. واقعا بدون اغراق وقتی یه وعده غذا بخوای توی یه رستوران معمولی بخوری کم کم ۱۰۰ تومن میشه. فقط یه وعده که میخوری تموم میشه میره. این یه کتابه، فقط متنش کلی فرهنگ و هنر توشه بعلاوه اینکه به صورت هنرمندانه ای به شکل صوتی دروامده با هزار زحمت با کلی وقتی که گذاشته شده با نهایت هنرمندی و ظرافت. چطور انقدر راحت میگید گرونه؟
گویش ها و صدا گذاری ها بی نظیر بود و همچنین هنرنمایی استاد کلهر اما در پایان داستان بدجمع و جور شد به گونهای که سر و تهش را هم آورد مثلاً استوار اشکین که فردی جدی و سخت گیر بود ناگهان ناپدید شد به سادگی داستان آن دو نظامی که کشته شدند بدون نتیجه به پایان رسید در حالیکه در میانه داستان به شدت دنبال آنها بودند ستار چه شد معلوم نیست و اصلاً جایگاهش چه بود مشخص نشد علی اکبر حاج پسند را به آسانی کشتند و مثلاً عزاداری گرفته و گوسفند کشته و خوردند به نوعی بیشتر شبیه جشن بود البته محمود دولت آبادی در گذشته نیز همین گونه می نوشته و اغلب کتاب هایش به همین صورت است مثلاً به جای جمع و جور کردم و تفصیل داستان به اندازه دو جلد فقط در جاده خاکی سیر کرده و از کلمات تکراری و بازی با کلمات استفاده نموده است مثلاً صحرا و صحرا ریگ و ریگ مرد و مرد شب و شب بیابان و بیابان و از اینگونه تکرار ها بدون اغراق در هر ده صفحه یک صفحه را به خود اختصاص داده است
همه چیز عالی ولی نقدی که دارم این هست با اینکه جلد ۳ و ۴ حجم و زمان کمتری دارند قیمتشون بالاتر از قبل شد!!!
جلد یک و دو رو خریدم کتاب کلیدر خیلی خیلی اثر ارزشمندی هست و به عنوان یک اثر ایرانی بهش افتخار میکنم. این کتاب رو هم مثل جلد یک و دو میخرم چون کار ارزشمندی انجام شده با اینکه کتاب فیزیک کلیدر رو داشتم اما این کتاب صوتی هم صفایی دارد.