داستانها حرفهای زیادی را در خود دارند و بسیاری از آنها آینهی تمامنمای دوران خود هستند. این اتفاق در دوران معاصر بسیار پررنگتر از گذشته است و نوینسدگان بیشتری تلاش میکنند بازتابدهندهی آنچه در میان مردم اتفاق میافتد باشند. یکی از نویسندگانی که در طی سالهای فعالیتش از بیش از ۵۰ سال پیش تا امروز بیشتر بازتاب دهندهی درد و رنج طبقات محروم و نقاط دورافتادهی مملکت بوده است، محمود دولتآبادی است. دولتآبادی نویسندهی کتابهایی چون کلیدر و جای خالی سلوچ است و این بار در داستان پای گلدسته امامزاده شعیب یک روایت خواندنی دیگر را به رشتهی تحریر درآورده است.
کارنامهی سپنج مجموعه داستانی از محمود دولتآبادی است. نسخهی کامل این مجموعه شامل ۱۱ داستان است که هرکدامشان قصهای شنیدنی و جذاباند. عنوان داستانهای این مجموعه، سفر، بیابانی و هجرت، از پنیر، ادبار و آیینه، آوسنه بابا سبحان، با شبیرو، دیدار با بلوچ، گاواریان و روز و شب یوسف هستند. این داستانها بین سال ۴۱ تا ۵۳ نوشته شدهاند و در آنها از موضوعات مختلفی مانند روابط حاکم بر جامعه، بیعدالتیها، مشکلات زنان، فقر، ظلم و ... گفته شده است.
کارنامهی سپنج و در پی آن پای گلدسته امامزاده شعیب از زبان سومشخص و با روایت دانای کل نوشته شده است و خواندن این داستانها مانند سفری است در دنیای ذهنی دولتآبادی و تکامل قدرت نویسندگی او را به رخ میکشد. این مجموعه داستان برای کسی که میخواهد با نگاه پژوهشی به زندگی ادبی دولتآبادی نگاه کند هم بسیار مناسب است.
داستانی که در این جلد از آن صحبت میشود پای گلدسته امامزاده شعیب نام دارد، داستان به مفاهیمی مانند مقدر بودن سرنوشت اشاره دارد و بهنوعی آزادی در تعیین مسیر زندگی را نفی میکند. در صحبتهایی که میان عذرا و سید، شخصیتهای اصلی داستان اتفاق میافتد از بیعدالتی و فقر صحبت میشود و تصویری از رنج مردم زمان مشخص است. دولتآبادی را نمیتوان نویسندهای مثبتاندیش دانست، او کسی است که به تقدیر اهمیت بسیار زیادی میدهد و نوعی ناامیدی را میتوان در تمام داستانهایش دید.
داستان امامزاده شعیب داستان مردی است که در داستان سید نامیده شده است. او پسر خواندهی متولی قبلی امامزاده یعنی میرزا موسی است و پس از مرگ او به جایش امامزاده را اداره میکند. امامزاده جایی در میان کوههاست و مردم روستای پاییندست هم به آن اعتقاد زیادی دارند و برای سید هم احترام زیادی قائلاند. شبی زنی به امامزاده پناه میآورد، زنی به نام عذرا و آنچه بین او سید میگذرد همان داستانی است که باید بخوانید.
پای گلدسته امامزاده شعیب یک داستان کوتاه و شنیدنی است که قایل صوتی آن در قالب دو قسمت که هرکدام تقریباً ۳۰ دقیقه هستند منتشر شده است و بهاینترتیب با داشتن چیزی حدود یک ساعت زمان میتوانید این داستان را بشنوید و به سراغ بقیهی داستانهای کتاب کارنامهی سپنج بروید.
پای گلدسته امامزاده شعیب یکی از آثار دلچسب محمود دولتآبادی است که با قلم خاص و دلنشین این نابغهی ادبیات فارسی نوشته شده است. فضاسازی داستان، فضاسازی بسیار حرفهایای است و علیرغم کوتاه بودن داستان، شخصیتپردازیها بسیار کاملاند. این داستان یک نمونهی ادبی خوب است که میتواند لحظات بسیار خوبی را برای شنونده بسازد. این داستان را نوجوانانی که میخواهند با ادبیات بیشتر آشنا شوند مناسب است و تمام بزرگسالان میتوانند این اثر خاص و ارزشمند را بشنوند.
محمود دولتآبادی متولد مردادماه ۱۳۱۰ است. او اهل سبزوار است و سالهای آغازین زندگیاش را در این شهر گذراند. دولتآبادی سپس به مشهد رفت و در آنجا بود که با تئاتر آشنا شد. او در ادامه به تهران رفت و آنجا بود که نویسندگی را شروع کرد.
سال ۱۳۴۰ بود که دولتآبادی به شکل جدی نویسندگی را شروع کرد و داستانهایش را در مجلات منتشر میکرد. او در ادامه به فیلمنامهنویسی هم روی آورد و کمکم به نویسندهای مشهور و جدی تبدیل شد. از این نویسنده کتابهای زیادی برجایمانده است که میتوانیم به آنها اشاره میکنیم:
دولتآبادی برندهی جایزه ادبی یان میخالسکی سوئیس شده است و جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه را هم دریافت کرده است. او جایزه ادبی خانه فرهنگهای جهان را هم در کارنامه دارد. دولتآبادی این روزها در تهران زندگی میکند و دههی نهم زندگیاش را میگذراند.
کارنامهی سپنج را مؤسسه انتشارات نگاه در قالب یک مجموعه دوجلدی در بازار کتاب ایران عرضه کرده است. رادیو گوشه بهعنوان یکی از بزرگترین ناشران صوتی ایران، این کتاب را به صورت داستانهای جداگانه در قالب کتابهای صوتیای که در مدت زمانی کمتر از یک ساعت میتوانید بشنوید منتشر کرده است. خوانش داستان پای گلدستهی امامزاده شعیب را بازیگر توانمند کشورمان، بهنام تشکر که در مجموعههایی مانند دزد و پلیس، شمعدونی و ساختمان پزشکان نقشآفرینی کرده است برعهده داشته است. او بهخاطر صدای بم و خاصش شناخته شده است و کارنامه سپنج با صدای او بسیار شنیدنی است. در همین صفحه میتوانید پای گلدسته شعیب را از فیدیبو خریداری کرده و روی اپلیکیشن کتابخوان این فروشگاه الکترونیک کتاب بشنوید.
اگر از کتاب پای گلدسته امامزاده شعیب لذت بردهاید داستانهای زیاد دیگری در ادبیات فارسی وجود دارند که میتوانید به سراغشان بروید. سایر داستانهای محمود دولت آبادی، مخصوصاً ده داستان دیگری که در کارنامهی سپنج میتوانید بخوانید در این دسته قرار میگیرند. بسیاری از منتقدان آثار او مانند کلیدر را قابل مقایسه با کتاب کنت مونت کریستو از الکساندر دوما میدانند و میتوانید به سراغ نوشتههای افرادی چون صادق چوبک و احمد محمود بروید. کتابهای زیر گزینههای خوبی برای مطالعه پس از این اثر هستند:
انگشتهایشان را لیسیدند. سید زیر لب شروع کرد به دعا خواندن و عذرا سفره را جمع کرده روی گاونجری گذاشت. سید دعا را تمام کرد. انگشتهایش را چند بار یکییکی شمرد و بعد سینهی دستهایش را کشید روی گونههایش و بلند طوری که عذرا هم خوب شنید گفت: الهی لک الحمد و لک الشکر و بعد سماور را پیش کشید و چهار تکه زغال توی تنوره انداخت. متقاش را راهی زیر کرسی کرد. چهارگله آتش در آورد و انداخت توی زغالها و بعد آب سماور را امتحان کرد و سماور را بیخ لامپا، کنار دوری جا داد. عذرا به دیوار تکیه داده بود. خلال را بیخ دندانهایش فرو میبرد و سید را هم زیر چشم سبک سنگین میکرد. دماغش کمی کوتاه، ریشش کوتاه و کمی پر، گونههایش خوندار و ابروهایش کم قد و پایش درشت و ملایم و گردنش کوتاه و صاف بود. سید مواظب عذرا نبود. سرش پایین بود و داشت فکر میکرد امشب را چطور تمام کند. این زن خیالش را بالکل بههمریخته بود. این دیگر کی بود که جلوی چشمش سبز شد. آنهم در اینوقتشب، نمیفهمید راستی دیوانه است، دیوانه نیست، حرفهایش راست است، دروغ است. از هیچ راهی نمیتوانست یقین کند که این زن چه قماش زنی است اما در باطن حس میکرد که حرفهایش به دل مینشیند. عذرا باز سر حرف را باز کرد. تو اینجا چهکار میکنی، سید سرش را بالا آورد و با خیال اینکه عذرا فکرهایش را خوانده است گفت: من ... من اینجا خدمت جدم را میکنم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 54.۰۸ مگابایت |
مدت زمان | ۵۹:۰۴ |
نویسنده | محمود دولت آبادی |
راوی | بهنام تشکر |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۱/۲۴ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این راوی جناب تشکر از همه ی راویان کتاب به جز حامد فعال بهتره. اولین کار دولت آبادی بود که خوندم. بدون تکنیک. چیز چندانی نداشت. اگر پس زمینه ی داستان از قبل گفته نشود خواننده هیچ نمیفهمد. یا اینکه هر چه مهم بود سانسور شده و داستان نامفهموم به نظر می آید. ظاهرا خواهر و برادری، به سان فیلم هندی، در کودکی از هم جدا شده و بر حسب اتفاق در امامزاده ای در بلوغ دیدار میکنند و صیغه ی همدیگر میشوند. پوچ، بی ارزش، سخیف. ظاهرا چون اسم نویسنده معروف است باید اثر را فاخر فرض کنیم حتی اگر خود اثر کاملا بی ارزش باشد!
روستای جلو گل دسته برزننون قدیم روستاهای پشت امام زاده ..نامشان .رباطی .مرزان ..گرماب این خواهر و برادر زاده روستای رباطی بودند ....و فرزندان حسین خان یا حسین چله ....یاغی دوران رضا شاه
آخرش چی شد منکه نفهمیدم انگار نصفش سانسور شده باشه اینطور به نظر می رسید که خواهروبرادر بودن ولی به خاطر سانسور فراوان گیج کننده شده بود شاید هم سانسوری درکار نبود و سانسور اصلی در ذهن نویسنده اتفاق افتاده بودعحیب تموم شد.
واقعیت انکار ناپذیر که غرایز نفسانی و ذاتی انسان هم مانند سایر موجودات غالب بر تمام عقاید بشری با هر رنگ و لعابی در هر سطحیه و غیر از این هر چه هست تظاهر و نقابه و باید به نا سلامتیش شک کرد. درود بر این قلم زیبای استاد با صدای دلنشین جناب تشکر.
ميني داستان جذابو تلخ! بحث هميشگي عقايد و خرافاتو….چقذر آقاي دولت آبادي در ذكر توضيفات خبره است آخه!!! تبحر عجيبي داره صداي آقاي تشكر هم عالي بود ممنون
با صدای آقای تشکر بیشتر کتاب صوتی بذارین😍آدم انقدر صداش قشنگ میشه مگه!؟
خیلی عالی ممنون از آقای تشکر عالی اجرا میکنند.... داستان هم قشنگ بود... و گردونه ی این دنیا رو نشون میده که گاهی خیلی دردناکه... ممنون فیدیبوی عزیز که این اجرای زیبا رو در فیدی پلاس گذاشتید... ممنون
ای کاش تمام مجموعه کارنامه سپنج با صدای بهنام تشکر صوتی بشه خیلی صداشون با فضای این داستان ها تطابق داره و بسیار شنیدن این کتاب با صدای ایشون دلپذیر و دلنشین بود
مثل همه کتابهای استاد دولت آبادی فوقالعاده خوب و گیرا.خط داستانی،تصویر سازی و در کنار اینها موجز و مختصر.لذت بردم و در کنار این کتاب خوب خوانش جناب تشکر زیباییش رو صد چندان کرده
نوشته های استاد محمود دولت آبادی عالی عالی عالی. واقعا خوشحالم که در زمانی زندگی میکنم که ایشان هم هست .واین کتاب با خوانش آقای تشکر واقعا به دل میشینه..سپاس .