0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  هر دو در نهایت می میرند نشر نون

کتاب هر دو در نهایت می میرند نشر نون

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
نویسنده:
ناشر:
درباره هر دو در نهایت می میرند

کتاب هر دو در نهایت می‌میرند نوشته آدام سیلورا، داستان دو پسر جوان به نام‌های میتئوس و روفوس است که از طریق یک اپلیکیشن به نام Last Friend با یکدیگر آشنا می‌شوند. این اپلیکیشن به افراد خبر می‌دهد که تنها 24 ساعت تا پایان زندگیشان زمان دارند، و فرصت دارند در این مدت یک دوست برای خود انتخاب کنند. میتئوس و روفوس از این فرصت استفاده می‌کنند و با یکدیگر آشنا شده و تصمیم می‌گیرند که آخرین روز زندگی‌شان را به بهترین شکل ممکن سپری کنند. این کتاب در دسته بندی داستان و رمان درام فیدیبو قرار دارد.

موضوع کتاب هر دو در نهایت می‌میرند چیست

داستان دو پسر جوان است که هر دو با وحشت از خبر مرگ نزدیک‌شان مواجه می‌شوند. اما به جای اینکه در اندوه و ناراحتی فرو روند، آن‌ها تصمیم می‌گیرند که آخرین ساعات زندگی‌شان را با یکدیگر به یادماندنی‌ترین شکل ممکن پیش ببرند. در این مسیر، آن‌ها با چالش‌ها، خنده‌ها، دل‌شکستگی‌ها و موقعیت‌هایی همراه می‌شوند.

آشنایی با نویسنده، آدام سیلورا

 آدام سیلورا در سال 1990 در برانکس، نیویورک به دنیا آمد. آدام سیلورا قبل از شروع به نوشتن کتاب‌های موفق خود، در چندین موقعیت مرتبط با نشر کتاب، از جمله به عنوان مشاور نویسندگان جوان و یک نقدکننده کتاب کار کرده است. او به دلیل داستان‌های مربوط به نوجوانان و مسائل مرتبط با جوانان، به ویژه در زمینه هویت جنسیتی و عاطفی، شناخته می‌شود.

در بخشی از این کتاب میخوانیم

قاصد مرگ در حال زنگ زدن است و می‌خواهد اخطار مرگم را بدهد امروز، قرار است بمیرم. چیزی که گفتم را فراموش کنید، چون «اخطار» کلمۀ خاصی است، کلمه‌ای که معمولاً وقتی بتوان از چیزی دوری کرد، از آن استفاده می‌شود؛ مثل ماشینی که برای کسی، موقع گذشتن از چراغ‌قرمز، بوق می‌زند تا به او اخطار دهد خودش را کنار بکشد. اما این تماس فقط برای اطلاع‌رسانی است. صدای زنگ مخصوصشان شبیه ناقوسی است که تمامی ندارد، مثل زنگ کلیسا که از یک چهارراه آن‌طرف‌تر به گوش می‌رسد و بلندگوی گوشی‌ام از آن سمت اتاق، مدام پخشش می‌کند. هنوز هیچی نشده، حسابی ترسیده بودم، صدها فکر داشتند در خودشان غرقم می‌کردند. شرط می‌بندم این همان بحرانی است که اولین بار وقتی چترباز می‌خواهد از هواپیما به بیرون بپرد، تجربه می‌کند، یا حسی که پیانیست در اولین کنسرتش، پیدا می‌کند. هر چند، دیگر هیچ وقت، فرصتش را ندارم که بفهمم واقعاً این‌گونه است یا نه.

چرا باید این کتاب را بخوانیم

1. موضوع متفاوت و نو: ایده‌ی مرگ در 24 ساعت آینده، یک موضوع جدید و جذاب است که کنجکاوی خواننده را جلب می‌کند.

2. احساسات عمیق و واقعی: سیلورا به طرز استادانه‌ای نوعی همدلی و اتصال احساسی بین شخصیت‌هایش و خواننده ایجاد می‌کند. از طریق تجربیات شخصیت‌ها، خواننده با احساساتی چون ترس، امید، عشق و از دست دادن مواجه می‌شود.

3. پرسش‌های فلسفی: کتاب با ارائه‌ی مفهوم مرگ و زمان محدود برای زندگی، به خواننده فرصت می‌دهد تا در مورد معنای واقعی زندگی، ارزش زمان و اهمیت روابط انسانی فکر کند.

4. روایت گیرا: سبک نویسندگی سیلورا جذاب و گیرا است. داستان به طور مداوم خواننده را در میان پیچ و خم‌های داستان نگه می‌دارد.

5. موضوعات مرتبط با جوانان: کتاب با طرح موضوعاتی مانند هویت جنسیتی، دوستی، عشق و روابط انسانی، به مسائل و چالش‌هایی که جوانان در دنیای امروز با آن مواجه هستند پاسخ می‌دهد.

6. آموزش‌های زندگی: از طریق داستان‌های شخصیت‌ها، خواننده‌ها می‌توانند دروس مهمی در مورد ارزش زمان، اهمیت لحظه‌های حال و چگونگی زندگی با امید در مواجهه با بحران‌ها را بیاموزند.

در کل، کتاب هر دو در نهایت می‌میرند با موضوعات عمیق و متنوع خود، قلب و ذهن خوانندگان را به چالش می‌کشد و امکان فکر کردن به مسائل مهم زندگی را فراهم می‌کند.

پیشنهادهایی به دوست‌داران این کتاب

اگر از خواندن داستان‌های درام لذت می‌برید، پیشنهاد می‌کنیم خواندن آثار زیر را از دست ندهید:

·      کتاب عقاید یک دلقک

·      کتاب جاسوس

·      کتاب صد سال تنهایی

·      کتاب مرشد و مارگاریتا



دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
گوینده هوشمند (AI)
راوی
حجم
519.۰۰ بایت
تعداد صفحات
336 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۱:۱۲:۰۰
نویسندهآدام سیلورا
مترجممیلاد بابانژاد
مترجم دومالهه مرادی
ناشرنشر نون
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
They both die at the end,
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۰۹/۱۲
قیمت ارزی
5.۵ دلار
قیمت چاپی
99,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
راوی
۵۱۹.۰۰ بایت
۳۳۶ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.4
از 5
براساس رأی 466 مخاطب
تلخ ☕️ (23)
خوش‌خوان 🪶 (14)
5
66 ٪
4
18 ٪
3
7 ٪
2
2 ٪
1
5 ٪
157 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

چرا دو دوست؟ عشق نباید ممنوع باشه:)))

4
سرگرم‌کننده 🧩
تلخ ☕️
گیرا 🧲
آموزنده 🦉

این کتاب، شرح وقایع ۲۴ ساعت از زندگی چندتا آدم و خصوصا دوتا پسر جوان هست. در یک دنیای موازی، یه قابلیتی پیدا شده که میتونن متوجه بشن در هر روز، چه آدم هایی قراره بمیرن. و از این قابلیت استفاده میشه تا به اون افراد خبر بدن که روز آخر زندگیشونه و اون آدما بتونن روز آخر رو اونجوری که دوست دارن، بگذرونن. دو پسری که نقش های اصلی این داستان هستن، جزو همین افراد هستن که حداکثر تا ۲۴ ساعت بعد قراره بمیرن و اتفاقی باهم آشنا میشن و اتفاقات مختلفی رو تجربه میکنن. همینطور چندین نفر دیگه از آدمای معمولی یا روز آخری ها که هر کدوم به نحوی، زندگیشون باهم گره خورده. من واقعا از خوندنش لذت بردم پیشنهاد میکنم بخونید. هرچند سانسور شده ست. یک جلد دومی هم داره به اسم The first to die at the end که ترجمه خوبی ازش موجود نیست و نخواهد بود چون اونم خیلی موضوعات سانسوری داره. اون کتاب در ۷ سال قبل از کتاب اول اتفاق میفته و روز اولی که قاصد مرگ ( سرویس پیشبینی روز مرگ آدمها) راه افتاده و یکی از این شخصیت ها، اولین نفریه که بهش میگن امروز قراره بمیره. جلد دوم هم باز شرح اتفاقات ۲۴ ساعت از زندگی دو نفر دیگه هست و البته یک جاهایی از کتاب با کودکی شخصیت های جلد اول کتاب هم تا حدی آشنا میشیم. اگر تونستید جلد دوم رو نسخه اصلی بخونید.

5

امروز تمومش کردم ... یه داستان پر از حال خوب و امید یه جاهایی اش ناراحت کننده بود ولی در حالت کلی یه حرف داشت : تو لحظه زندگی کن و از زندگیت لذت ببر ، بدون ترس ، بدون خجالت و بدون پشیمونی . ما نمیدونیم مرگ کی میاد سراغمون ، پس باید یه جوری زندگی کنیم که وقتی اومد حسرت زندگی نکردن رو نداشته باشیم . لذت بردم . ترجمه هم فوق العاده بود

5

اول خلاصه ای از داستان می‌گم بعدش نظرم رو می‌نویسم کلیت داستان بر پایه قابلیتی که تازگی ها (حدود هفت سال) به وجود اومده و قاصد مرگ اسم داره و بین ساعت ۱۲تا۳ صبح روز فوت زنگ می‌زنه و بهتون اطلاع می‌ده قراره بمیرین اما ماجرا داستان تو آینده دوری نیست و تو سال ۲۰۱۷ اتفاق میوفته. دو تا از روز آخری ها به اسم متیو و روفوس از طریق یک اپ آشنا می‌شن و سعی می‌کنن روز آخرشون رو متفاوت بگذرونن... ایده داستان خیلی عجیب و دور از ذهن نیست اما کلیشه‌ای نوشته نشده، شخصیت‌ها دنبال یه سری علایق انکار شده می‌رن که شاید اصلا تو روز عادی بهش توجه نداشته باشن و سعی می‌کنن واسه یک روز هم که شده اون شخصیتی که همیشه دوست داشتن باشن رو زندگی کنند رمان پراحساس و دوست‌داشتنی بودش و نکته خوبش این که نویسنده سعی نکرده حالا در قالب این داستان یه سری مفاهیم رو یادآوری یا نصحیت و... کنه و برداشت آزاد و در نهایت این خودتونید که نتیجه‌گیری می‌کنید

4

درسته که کتاب رو سانسور کردن و داستان به طوری عوض شده...اما باز هم کتاب جذابیت عجیبی داشت. شاید اگر زمانی اونقدر زبانم خوب شد که کتاب زبان اصلی بخونم برم سراغ نسخه اصلیش چونکه چند علت دارم برای خوندنش: کتابی بود که پس از سالها تونست تا صبح بیدار نگه ام داره. بهم هر لحظه یاد آور میشد که لحظه هایی که ساده ازشون عبور میکنم میتونن زیادی قشنگ باشن یاد گرفتم حتی اگه نمیدونی تا کی وقت داری سعی کن تا آخرین لحظه لذت ببری خطر کنی/زیر بارون بلند قهقه بزنی/بخونی/و واقعا نفس بکشی:) اما از مشکلات کتاب بخوام بگم؛اینکه وقتی داخل کشش بزرگی از زمان واردت میکنه و تو دیوانه وار دنبال شخصیت های اصلی میگردی شخصیت هایی اضافه میکنه و در موردشون حرف میزنه که باعث اعصبانیت من میشد. در نهایت توصیه میکنم بخونیدش و زیاد به قسمت های سانسور شده دقت نکنید مفهوم کتاب درون تک تک جمله ها نهفته است. و اگر کسی نسخه اصلی کتاب رو خونده میشه برامون کمی اسپویل کنه؟!

5

یک‌ هفته طول کشید تا کتاب رو خوندم . از ترجمه راضی بودم و ترجمه خوبی داشت . پایان میتونست بهتر باشه اما خب خوب بود . در کل از ده به کتاب هشت میدم . بخاطر تموم شدن یهویی داستان دو نمره کم میکنم . کتاب زیبایی بود . زندگی کردن رو یاد داد و اینکه هر لحظه ای که بگذره دیگه تکرار نمیشه ... ماهایی که قاصد مرگ نداریم هرروزمون میتونه روز اخر و هرلحظه میتونه لحظه آخر باشه . پس چرا قدر لحظاتمون رو نمیدونیم ؟؟ اگر هر آدمی هرروز رو‌جوری زندگی میکرد که انگار امروز روز آخر زندگیشه دنیا جای قشنگتری نمیشد ؟؟ زندگی تجربه شگفت آور و بی نظیری نمیشد ؟؟ این کتاب روی جدیدی از سرنوشت رو نشونم داد و بهش اعتقاد بیشتری پیدا کردم . خوندن این کتاب رو توصیه میکنم . تجربه جالبی میتونه باشه هرچند که ممکنه یه کم حالتون رو بگیره اما ارزشش رو داره .

5

کتاب با ایده جذابی شروع می‌شه و به پایان می‌رسه. معمولا من خیلی نگران و حساسم که داستان کتاب لو نره ولی این بار تجربه کاملاً متفاوتی بود. تو این کتاب خواننده آخر داستان رو می‌دونه، این بار نیومده ببینه کشمکش قهرمان در آخر داستان به کجا می‌رسه. اومده ببینه قبل از افتادن اون اتفاق، یه آدم چجوری می‌تونه زندگی کنه. چطوری می‌تونه تغییر کنه؛ حسرت های زیادی داشته باشه ولی باهاشون کنار بیاد و جای حسرت خوردن سعی کنه شرایط رو تغییر بده. چطور از بودن با بقیه لذت ببره، دوست خوب پیدا کنه و حتی در لحظات آخر، خاطره بسازه. این خیلی مهمه. امیدوارم همه از کتاب لذت ببرند.

1

باورم نمیشه اینقد این کتاب رو سانسور کردین خب ترجمه نکنین کی مجبورتون کرده همچین کاری کنین😐

2

کتاب جذابی برای من نبود هیجان انگیز نبود آمیخته به خیال پردازی بود که خیلی کم بهش پرداخته بود ، انگار واقعی بود اما نبود, ترقیبم نمیکرد ادامشو بخونم ، بزور خودم میخوندم ، در نهایت نفهمیدم روفوس چطوری مرد , در کل پیشنهادش نمیکنم، بنظرم اگه نخوندیش چیزی رو از دست ندادید خیلی کتابای بهتری هست که میشه خوند به جاش، اینکه جزو پرفروش ها بوده دلیل نمیشه کتاب خوبی باشه و اینکه شایدم ماچون ترجمه شو خوندیم اینطوره و اینکه از دوستان شنیدم که سانسور شده و چیرای دیگه ای هم بوده... الله اعلم

5

داستان درباره دنیایی هست که در اون قاصد مرگ وجود داره که به افراد زنگ میزنه و روز اخرشون رو اعلام می‌کنه، و روایت زندگی دو پسر روز آخری که سرنوشت اونارو بهم می‌رسونه. برام غم انگیز بود ولی از خوندنش پشیمون نیستم. ممنونم که این کتاب رو ترجمه کردید و همینطور اینکه اینجا قرارش دادید. براتون آرزو میکنم زندگی کنید ...

نمایش 147 نقد دیگر
4.4
(467)
تلخ ☕️ (23)
59,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
هر دو در نهایت می میرند
هر دو در نهایت می میرند
آدام سیلورا

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
هر دو در نهایت می میرند
آدام سیلورا
نشر نون
4.4
(467)
تلخ ☕️ (23)
59,000
تومان