شخصیت اصلی داستان ژان درگان نویسنده ای در حدود شصت ساله که در تنهایی به سر میبرد و از ترس رویارویی با اندوهی که آمیخته با گذشته اش است از پرداختن و فکر کردن به آن زمانها اجتناب میکند. مدتهاست که دیگر تلفن او زنگ نمیخورد. دیگر چندان هم نمی نویسد. تنها کتاب تاریخ طبیعی نویسنده ای به نام بوفن را میخواند. کتاب جدید مودیانو با «تقریبا هیچی، مانند گزیدگی حشره ای...» آغاز میشود. این گزیدگی در حقیقت دفترچه گمشده ای است که در آن نام شخصی به نام گی ترستل مانند جعبه سیاه ای است که سبب الهام گذشته به دراگان میشود. گذشته ای مربوط به پاریس سالهای 1950 و 60 ، گذشته ای مربوط به سن-لُ-لَ-فُر و افرادی که در آنجا با آنها برخورد میکند. در این رمان جدید پاتریک مودیانو پایان کتاب نسبتا هوای گرمی مثل تابستان هند در جریان است. اما در خاطرات شخصیت اصلی داستان که در جستجوی نشانه هایی از گذشته خویش است، فصل پاییز موضوع داستان است. پاییزی که در آن خواه اتفاقی خواه اختیاری با شاهدانی که میتوانند او را از بعضی رازهای مربوط به گذشته اش باخبر سازند روبرو میشود. در حقیقت رمان« برای اینکه در محله گم نشوی» جایی است که در آن مودیانو به بیان حال، جوانی و کودکی ژان دراگان میپردازد. گذشته و حال با هم در آمیخته و به شخصیت داستان کمک میکنند تا آهسته آهسته از دنیای بیرنگ و روی فراموشی به سوی دنیای رنگارنگ خاطرات گذشته روانه شود. دنیای رنگارنگ خاطراتی که نقش اصلی