پاتریک مودیانو (متولد ۱۹۴۵، پاریس)، میانِ نویسندگان قرن بیستم فرانسه جایگاه ویژهای دارد. این جایگاه نه به نوبل ادبیای که در ۹ اکتبر ۲۰۱۴ نصیب او شد، که به ویژگیهای ساختاری و محتواییِ آثار او برمیگردد. در جهانِ روایی مودیانو، که اغلب به سادهترین و دقیقترین شکل روایت میشود، گذشته در تاریکروشنا است. خاطرات، مبهم و هویت فردی، موردتردید است. پاریس یا در اشغال است یا دگرگون شده. شخصیتهای داستانهای مودیانو، از اولین رمان او، میدان اتوآل (۱۹۶۸) تا امروز، همواره در تنهاییها و پرسهزنیهای شبانهشان، دنبال پاسخ معمایی در گذشته هستند. گذشتهای که از بین نرفته است ــ یا در حقیقت، گذشتهای که نگذشته است. هر اتفاق، جغرافیای مشخصی دارد که راوی با گذری دوباره از آن در زمان حال، بیآنکه به پاسخ مشخصی برسد، به واکاویِ وسواسگونهاش میپردازد. و هربار در پایانِ آثارش این نکته را درمییابیم که در تمام آن خاطرهبازیها و شبگردیها، رفتن، هدف اصلی بوده است، نه رسیدن. این سؤال است که مسیر زندگی را مشخص میکند، نه پاسخ آن.
در رمان علفِ شبانه که سال ۲۰۱۲ در فرانسه منتشر شد، همچون دیگر آثار مودیانو، با دنیایی پُر از تردید و ترس روبهرو میشویم؛ تردید دربارهی ماهیت هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده و ترس از ناپدید یا نابود شدن.