0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  پاییز فصل آخر سال است نشر چشمه

کتاب پاییز فصل آخر سال است نشر چشمه

کتاب متنی
نویسنده:
درباره پاییز فصل آخر سال است

معرفی کتاب پاییز فصل آخر سال است


کتاب پاییز فصل آخر سال است نوشته نسیم مرعشی، یکی از آثار برجسته ادبیات معاصر ایران است که توسط نشر چشمه منتشر شده است. این رمان به بررسی زندگی سه دختر به نام‌های لیلا، شبانه و روجا می‌پردازد که هر یک درگیر مسائل و چالش‌های خاص خود هستند. داستان در دو بخش با عنوان‌های "تابستان" و "پاییز" روایت می‌شود. این نسخه از پاییز فصل آخر سال است به صورت کتاب الکترونیکی منتشر شده است.

نسیم مرعشی با نثری روان و توصیفاتی دقیق، احساسات و تجربیات شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد و خواننده را به دنیای درونی آن‌ها نزدیک می‌کند. این اثر به دلیل عمق احساسی و واقع‌گرایی‌اش، توانسته است توجه بسیاری از خوانندگان و منتقدان را جلب کند و به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی در دو دهه اخیر شناخته شود. جایزه ادبی جلال آل احمد در سال 1394 به این کتاب تعلق گرفت.

خلاصه کتاب پاییز فصل آخر سال است نوشته نسیم مرعشی


کتاب پاییز فصل آخر سال است نوشته نسیم مرعشی داستان زندگی سه دختر به نام‌های لیلا، شبانه و روجا را در آستانه سی سالگی روایت می‌کند. این رمان در دو بخش با عنوان‌های "تابستان" و "پاییز" تقسیم‌بندی شده است و هر بخش شامل سه فصل است که از دیدگاه یکی از شخصیت‌ها بیان می‌شود. لیلا، دختری عاشق پیشه و شاعر، درگیر تصمیمی دشوار درباره مهاجرت به کانادا با همسرش میثاق است. او با احساسات متناقضی مواجه است و در تلاش است تا به درک بهتری از زندگی و انتخاب‌هایش برسد. شبانه، دختری که دوران کودکی‌اش را در جنگ سپری کرده، با چالش‌های ازدواج و هویت خود دست و پنجه نرم می‌کند. روجا نیز در پی ادامه تحصیل و مهاجرت به فرانسه است، اما با موانع و ناامیدی‌هایی روبرو می‌شود که او را به فکر فرو می‌برد.

داستان به بررسی دغدغه‌های عاطفی، اجتماعی و شغلی این سه دختر می‌پردازد و روابط پیچیده آن‌ها با یکدیگر و با دنیای اطرافشان را به تصویر می‌کشد. مرعشی در این رمان به خوبی احساسات و سردرگمی‌های شخصیت‌ها را بیان و خواننده را به تفکر درباره زندگی و انتخاب‌های انسانی ترغیب می‌کند. این کتاب به چالش‌های نسل جوان و واقعیت‌های زندگی مدرن می‌پردازد و به نوعی نماینده دغدغه‌های یک نسل است.

معرفی نویسنده کتاب پاییز فصل آخر سال است


نسیم مرعشی، نویسنده، فیلمنامه‌نویس، روزنامه‌نگار ایرانی است که در سال 1362 در اهواز به دنیا آمد و از دانشگاه علم و صنعت تهران در رشته مهندسی مکانیک فارغ‌التحصیل شد. مرعشی با نگاهی عمیق به مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران، توانسته است داستان‌هایی را خلق کند که به خوبی نمایانگر دغدغه‌ها و چالش‌های نسل جوان باشد. او از سال 1385 به عنوان روزنامه‌نگار در هفته‌نامهٔ همشهری جوان مشغول فعالیت شد و داستان‌نویسی را از سال 1388 شروع کرد. نوشته‌های نسیم مرعشی فضاسازی و تصویرسازی بسیار قوی دارند و اغلب آن‌ها تلخ هستند. رمان‌های هرس و درباره کشتن از دیگر آثار این نویسنده می‌باشند.

چرا باید کتاب پاییز فصل آخر سال است نوشته خانم نسیم مرعشی را بخوانیم؟


خواندن کتاب پاییز فصل آخر سال است نوشته نسیم مرعشی به دلایل متعددی توصیه می‌شود. این رمان به بررسی زندگی سه دختر به نام‌های لیلا، شبانه و روجا می‌پردازد که هر یک با چالش‌ها و دغدغه‌های خاص خود در آستانه سی سالگی مواجه هستند. داستان این شخصیت‌ها به خوبی نمایانگر واقعیت‌های زندگی مدرن و پیچیدگی‌های روابط انسانی است. نسیم مرعشی در این کتاب با نثری روان و توصیفاتی دقیق، احساسات و تجربیات شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. او به خوبی توانسته است سردرگمی، تردید و ترس‌های شخصیت‌ها را نشان دهد و خواننده را به دنیای درونی آن‌ها نزدیک کند. این واقع‌گرایی و عمق احساسی داستان، باعث می‌شود که خوانندگان به راحتی با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کنند و احساسات خود را در آن‌ها بیابند.

این کتاب به موضوعاتی چون مهاجرت، هویت اجتماعی و چالش‌های زندگی مدرن می‌پردازد. خانم مرعشی با استفاده از تجربیات شخصی و مشاهدات خود، داستانی را خلق کرده که به خوبی نمایانگر واقعیت‌های زندگی در جامعه ایرانی است. این موضوعات می‌توانند به خوانندگان کمک کنند تا با چالش‌های نسل جوان و دغدغه‌های آن‌ها آشنا شوند.

در بخشی از کتاب پاییز فصل آخر سال است می‌خوانیم


خودم را ول می‌کنم روی مبل قرمز و هزار ساعت هم که بنشینم حوصله‌ام سر نمی‌رود بس‌که فکر می‌دود توی سرم. فکر خودم، تو، سمیرا، زندگی شبانه و ماهان. فکر این‌که چرا به این‌جا رسیدیم. کجا را اشتباه کردیم. کجای خلقت و با کدام فشار شالوده‌مان ترک خورد که بدون این‌که بدانیم برای چه، با یک باد، طوری آوار شدیم روی خودمان که دیگر نمی‌توانیم از جای‌مان بلند شویم. نمی‌توانیم خودمان را بتکانیم ودوباره بایستیم و اگر بتوانیم، آنی نیستیم که قبل از آوار بوده‌ایم. اشتباه کدام طراح بود که فشارها را درست محاسبه نکرد و سازه‌مان را طوری غیرمقاوم ساخت که هرروز می‌تواند برای شکستن‌مان چیزی داشته باشد؟ فکر زندگی بی‌خنده و بی‌آرزو تکه‌تکه‌ام می‌کند. مثل لکه‌ی زشت زرد ماست، روی پیشخان آشپزخانه.

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب پاییز فصل آخر سال است


در صورتی‌که از خواندن کتاب پاییز فصل آخر سال است لذت برده‌اید، کتاب‌های زیر نیز می‌توانند انتخاب مناسبی برای شما باشند:

کتاب رمان کیمیا خاتون، نشر چشمه

کتاب سال بلوا، گروه انتشاراتی ققنوس

کتاب آخرین قهوه تلخ، نشر پیکان


دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
گوینده هوشمند (AI)
راوی
حجم
1.۲۳ مگابایت
تعداد صفحات
189 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۶:۱۸:۰۰
نویسندهنسیم مرعشی
ناشرنشر چشمه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۵/۰۷/۲۸
قیمت ارزی
5.۵ دلار
قیمت چاپی
55,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
راوی
۱.۲۳ مگابایت
۱۸۹ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.9
از 5
براساس رأی 855 مخاطب
گیرا 🧲 (21)
خوش‌خوان 🪶 (17)
5
42 ٪
4
31 ٪
3
9 ٪
2
7 ٪
1
9 ٪
415 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
3

اول ازهمه باید به قلم توانای خانم مرعشی خداقوت گفت...واما خود کتاب...،از نظر توصیفات ادبی بسیار عالی بود، تصویر سازی و شخصیت پردازی داستان بسیار قوی و ملموس بود ،بطوری که به عنوان یک زن خیلی خوب موقعیتها را میتوانستم درک کنم و با شخصیتهای داستان ارتباط برقرار کنم .اما تصور من از این کتاب، داستان قوی تری بود.کاش در کنار این توصیفات زیبا وقوی موضوع جذابتری انتخاب میشد .دراین داستان به نظرمن تنها به بعد احساسی وجود زن پرداخته شده بود و اون را از دو دیدگاه وابسته به مرد میدانست (به طوریکه در شخصیت شبانه حتی گاهی جرات اظهار نظر را هم دربرابر ارسلان نداشت ).اینکه بعضا شخصیتی نگران وافسرده از یک زن را به نمایش گذاشته شده بود را دوست نداشتم .نمی گویم چنین مواردی در جامعه وجود ندارد اما بهتر بود از ویژگیهای دیگر زنان نیز در داستان بکار برده میشد.انچه من دراین داستان دیدم تنها چهره ای تنها ودرمانده از زن بود .از فضای تلخ کتاب که بگذریم توصیفات وقلم زیبایش را دوست داشتم والبته پایان غافلگیر کننده اش را.....

5

این نویسنده چقدر خوب زندگی رو شناخته. با اینکه دیالوگ ها به محاوره نوشته نشده اما خوب احساسات شخصیت ها رو منتقل میکنه. نه زیاده گویی کرده نه کم گویی. نه پیچیده نویسی کرده نه عامیانه اش کرده. تخیل و صنایع ادبی به کار رفته در کتاب هم قشنگه. اونجا که شبانه درباره خاک برگ گلدون حرف میزنه... اونجا که لیلا درباره آه مسموم داخل ماشین میگه... شوق و ذوق لیلا هم برای کارش خیلی برام قابل درک بود. از اون لحظه ها بود که احساس می کرد جایی ایستاده که بهش معنی بودن میده. ممنون از خانوم مرعشی که رمان به این خوبی نوشتن. حال و هوای دلم تازه شد. ♥

4

داستان در ادامه ی تضعیف زن هاست و احساساتی بودنشون رو منفی و بر علیه خودشون نشون میده. و در ناخود آگاه خوانندگان که احتمالا بیشتر خانم و دخترخانم هستن داره این تاکید رو میکنه که اگر مردی کنارتون نباشه و شمارو ترجیح بده به چیز دیگه شما کاملا حق دارید تمام زندگی تونو حروم نبودن اون کنید. این مسله واقعا تاسف بر انگیزه و ای کاش از یه زاویه دیگه وارد میشدن به موضوع و علت غم و اندوه مفرط در داستانشون رو لااقل چیز دیگه ای مطرح میکردن. با امید موفقیت های بیشتر برای نویسنده

4

«زندگی همه‌جورش سخت است، هر روز سخت‌تر از روز قبل. دارم توی ابرها زندگی می‌کنم. مالیخولیایی شده‌ام. همین کتاب‌ها مالیخولیایی‌ام کرده‌اند، می‌دانم. همین کتاب‌ها که پر از قهرمان هستند. قهرمان‌های سمی. قهرمان‌هایی که هی توی ذهنم به‌هم بافتم‌شان و بزرگ و کوچک‌شان کردم و بالا و پایین‌شان کردم و آخرش یک قهرمان برای خودم ساختم که هیچ‌جا پیدا نمی‌شود.» البته این کتاب را می‌توانید بدون ترس از مالیخولیایی شدن و با خیال راحت بخوانید. از آن رمان‌هایی است که وقتی می‌خوانی، با خودت می‌گویی چقدر نوشتن راحت است! ولی نوبتِ نوشتن خودت که می‌شود، مثل آهو در گُل می‌مانی! و تازه می‌فهمی که نه هرکه سر بتراشد ... یعنی چه. رمان دو فصل «تابستان» و «پاییز» دارد که هرکدام به سه «تکه» تقسیم شده است. سه تکه‌ی تابستان که سه شخصیت اصلی را معرفی می‌کند، هر سه خوبند، اما در سه تکه‌ی پاییز، لیلا با اختلاف از دوتای دیگر سرتر است.

4

کتاب خوبیه.با شخصیت پردازی خوب.و نثر روان زیبا.با اینکه فضای تلخی داشت دوستش داشتم.بیشتر از همه از شخصیت شبانه لذت بردم.واقعا خوب بود.از آنجا که نسخه صوتی اش را خواندم یا شنیدم شخصیت ها برایم خیلی زنده تر و واقعی تر شدند.

1

من نمیدونم مشکل از کجاست ولی اگه واقعا آخر داستان همونجاست که روجا با میثاق داره تلفنی حرف میزنه و بهش میگه خونه شما هستم روبروی عکسای تو واقعا خااااک بر سر اون کسی که پایان باز رو اولین بار بنا نهاد این چه مزخرفیه آخه ...جوری تمومش کرده که من واقعا شک دارم الان نکنه مشکل از نسخه الکترونیک کتابه اگه اصلش هم همینه واقعا به احمقانه ترین شکل ممکن داستانو بیخیال شده....نمینویسم تموم کرده چون تموم نکرده فقط یهو انگاری پشیمون شده یا حالشو نداشته بنویسه گفته ولش کن تا همینجا کافیه راضی نیستم

4

نسیم مرعشی ثابت کرده که داستان نویسی بسیار خوبیه. به نظرم کسی نمی تونه کتاب رو نادیده بگیره و طوری پیش می ره که ادم مجبور میشه بخونتش

4

پاییز فصل آخر است اولین کتاب از نویسنده های ایرانی بود که بعد مدتها میخوندم، خوندن این کتاب تجربه خوبی بود. از نقاط قوت کتاب، شخصیت پردازی های ملموس و عینیه که از تنوع تیپی و موقعیتی متفاوتی بهره مندند. روایت جریان سیال و چندبعدی که تو فصل های مربوط به هر کاراکتر گنجانده شده بود بسیار عالی بود و نشون دهنده اینه که نویسنده فرم روایی براش اهمیت داشه و با انتخاب این فرم داستان خطیش رو جلوه جدیدی بهش داده. محتوای کتاب که بیشتر در قالب مهاجرت هست هم نکته به روزیه و از همین جهت کتاب برای زمانه خودشه. تو کتاب اشاراتی هم به فضای بسته جامعه شده که از اینجهت هم خیلی خوبه. نکته منفی که بخوام اشاره کنم منفی گرایی زیاد کتاب و نداشتن طنز داخل داستان بود، بهتر بود داستان کمی هم فضای شاد و امیدوار رو درخودش جای میداد.

4

از متن کتاب: مامان بغلم کرد و گفت: "اگر برادرت را دوست نداشته باشی، باد او را با خودش می‌برد." ترسیدم. همیشه ترسیده‌ام از این که هر کس را دوست نداشته باشم باد بیاید و او را با خود ببرد. انگار دوست داشتن سنگ می‌شود به پای آدم‌ها و سنگین‌شان می‌کند و نمی‌گذارد از روی زمین تکان بخورند. حالا هم می‌ترسم ارسلان را دوست نداشته باشم و باد او را ببرد. آن وقت تنها بمانم و از تنهایی بمیرم. به نظرم حیف این نویسنده که توی ایران به دنیا اومده-_- داستان از دید سه تا دختر که دوستن با هم گفته میشه. هر فصل (تابستان، پاییز) سه بخشه و هر بخش از دید یک نفر. قصه رمان هم به زندگی عادی الان نزدیکه هم چالش‌هاش رو میبینیم. چیز فرای زندگی نیست، واقعی واقعیه. دوستش داشتم. شما هم بخونید، باشد که دوستش داشته باشید:)

1
تلخ ☕️
گیرا 🧲

متاسفانه نسخه کاغذی کتاب رو خوندم. قلم خانم مرعشی، زیبا و پرکشش هست اما فضا و روایت این رمان شون به شدت سیاه، ناامید کننده و پر از حس درماندگی بود جوری که تا چند وقت بعد از خوندن رمان، تلخی و سنگینی ماجرا از روحم بیرون نرفت و فقط به خاطر جذابیت قلم شون و به امید رخ دادن اتفاقات مثبت، کتاب رو تا آخرش ادامه دادم. کاش خانم مرعشی که می‌خواستند بخشی از مشکلات زنان رو روایت کنند، این مشکلات رو با ارائه راهکارهای منطقیِ ریشه دار در علم روانشناسی و آموزه های اسلام همراه می‌کردند و پایان راهگشا و امیدبخشی برای شخصیت‌ها رقم می‌زدند . . در کل اصلااااا این رمان شون خوب نیست و فقط ناامید کننده و حال بد کُن هست. خوندنش رو به هیچ وجه توصیه نمی‌کنم ❌

نمایش 405 نقد دیگر
3.9
(857)
گیرا 🧲 (21)
٪50
49,000
24,500
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
پاییز فصل آخر سال است
نسیم مرعشی
نشر چشمه
3.9
(857)
گیرا 🧲 (21)
٪50
49,000
24,500
تومان