کتاب صوتی انضباط فردی سرنوشت شما را تعیین می کند نشر اندیشه آگاه

کتاب انضباط فردی سرنوشت شما را تعیین می‌کند با عنوان کامل کتاب انضباط فردی سرنوشت شما را تعیین می‌کند: قدرت خودکنترلی تالیف نویسنده مشهور یعنی رایان هالیدی است. رایان هالیدی یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان روانشناسی و موفقیت در جهان است که سعی دارد علم روانشناسی را به صورت کاربردی و به زبان ساده به مخاطبین خود منتقل نماید. کتاب‌های او ازجمله «ایگو دشمن است»، «روزنگار رواقی‌گری» و «سکون کلید است» جزء کتاب‌های پرفروش بوده و به بیش از چهل زبان ترجمه و میلیون‌ها نسخه از آن‌ها به فروش رفته است.

رایان هالیدی در کتاب انضباط فردی سرنوشت شما را تعیین می‌کند سعی دارد با ذکر داستان‌هایی زیبا از افراد بزرگ جهان، انضباط فردی را معرفی کند. او می‌گوید که در دنیای باستان فضیلت دارای چهار جزء کلیدی بود: شجاعت، اعتدال یا انضباط، عدالت و حکمت. به عقیده او انضباط فردی همان اعتدال است چراکه فرد با داشتن اعتدال دست به انتخاب می‌زند و به نوعی اعتدال و انضباط فردی را یک مفهوم در نظر می‌گیرد. این کتاب در سایت آمازون جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها بوده و یک کتاب بسیار لذتبخش و آموزنده برای خواندن است.

بخشی از کتاب

دیرزمانی بود که پهلوان اسطوره‌ای یونان، هرکول، به یک دوراهی رسیده بود. در آن دوراهی خاموش در تپه‌های یونان و در سایه درختان کاج، او برای اولین‌بار به سرنوشت خویش نزدیک شده بود. اینکه دقیقاً آن مکان کجا بود و یا چه زمانی، هیچ‌کس نمی‌داند. در داستان‌های سقراط راجع به آن چیزهایی نوشته شده است و می‌توانیم شرح این داستان را در زیباترین هنرهای دوره رنسانس مشاهده کنیم. هرکول در آن دوراهی، پیش از اینکه به شهرتی بی‌پایان برسد، پیش از عبور از دوازده خان و پیش از اینکه دنیا را تغییر دهد، با بحرانی عمیق، بحرانی که زندگی را دگرگون می‌سازد، روبرو شد؛ واقعیتی که هرکدام از ما نیز با آن مواجه شده‌ایم و خواهیم شد. قرار بود او چه سرنوشتی داشته باشد؟ نکته‎ داستان همین است. هرکول تنها، گمنام و نامطمئن بود و همچون بسیاری دیگر، جواب این سوال را نمی‌دانست.

در سر یک دوراهی، الهه‌ای زیبا حضور داشت، سرشار از هر وسوسه‌ای که هرکول قادر به تصورش بود. الهه زیبا و آراسته با زروزیور، وعده یک زندگی راحت را به او می‌داد و سوگند می‌خورد که هیچ‌گاه طعم تلخ فقدان، ناراحتی، ترس یا درد را نخواهد چشید. او از هرکول خواست تا سرسپرده‌اش باشد و آن‎گاه همه آرزوهایش را برآورده کند. در سوی دیگر، الهه‌ای عبوس و سخت‌گیر در ردایی تماماً سفید ایستاده بود. او ندای آرام‌تری داشت و جز پاداشی که در نتیجه کار سخت به دست آید، نوید چیز دیگری را نداد. الهه سخت‌گیر به هرکول گفت که وی سفری طولانی را در پیش خواهد داشت. سفری توأم با لحظات وحشتناک و ازخودگذشتگی؛ اما سفری درخور و شایسته یک ایزد. سفری که باعث می‌شد به همان کسی تبدیل شود که اجدادش از او خواسته بودند.