کتاب آخرین باری که می گوییم خداحافظ نشر میلکان

کتاب آخرین باری که می گوییم خداحافظ نوشته نتیا هند داستان جذاب و پرمعنایی را در مورد دختری نوجوان به نام "لکسی" به تصویر می‌کشد که با واقعیت تلخ از از دست دادن برادر کوچکترش، "تایلر"، مواجه می‌شود. به خاطر بهبود درد و اندوهی که در دل خود تحمل می‌کند، به توصیه‌ روان‌پزشکش به نوشتن خاطرات خود می‌پردازد. این کتاب به زبان ساده و روان نه تنها یک داستان عاشقانه جذاب را روایت می‌کند بلکه به عنوان یک اثر ادبی، بر قدرت کلمات و بیان عواطف انسانی تاکید می‌کند.

داستان این کتاب، تلاش‌ها و چالش‌های لکسی برای زندگی کردن با فقدان برادر، مقابله با والدین در مورد طلاق آن‌ها، و همچنین تجربه‌یاحساس گناه ناشی از مرگ تایلر روایت می‌کند. سینتیا هند در این کتاب به خوانندگان فرصت می‌دهد تا با مفاهیمی چون عشق، از دست دادن، و خودکشی در عمق بیشتری آشنا شوند و تأمل کنند. این اثر با توانایی نویسنده در بازگویی داستان و ارائه نگاهی عمیق به جنبه‌های روانی انسان‌ها، یک مورد خواندنی جذاب برای افرادی است که به دنبال عمق احساسات و تجربه‌ی ادبی فراوان هستند.

اگر شما هم به خواندن کتاب‌های داستان و رمان علاقمند هستید به دسته‌بندی داستان و رمان در فیدیبو سر بزنید.

درباره نتیا هند

نتیا هند، نویسنده‌ آمریکایی، در سال 1978 در ایالت آیداهو متولد شد. او یکی از نویسندگان محبوب نیویورک تایمز است و شهرت بسیاری را به خاطر نوشتن رمان‌های مخصوص گروه سنی نوجوان به دست آورده است. از میان آثار او که به زبان فارسی ترجمه شده، مجموعه‌ "غیر زمینی" بسیار معروف است و این مجموعه در سه جلد با عناوین "غیر زمینی"، "مقدس" و "بی‌کران" منتشر شده است. این مجموعه در سال 2011 به عنوان نامزد بهترین رمان نوجوان توسط وب‌سایت گودریدز شناخته شد.

سینتیا هند در حال حاضر با همسر و دو فرزندش و دو گربه در آمریکا زندگی می‌کند و به عنوان یک نویسنده موفق و مشهور در دنیای ادب شناخته می‌شود.

چرا باید کتاب آخرین باری که می گوییم خداحافظ را بخوانیم

کتاب آخرین باری که می‌گوییم خداحاظ اثری جذاب و پرمعنا از نویسنده‌ای با استعداد به نام سینتیا هند است که خواندن آن را به خوانندگان علاقه‌مند به داستان‌های پر از عمق و احساسات، توصیه می‌کنیم. داستان در مورد دختری نوجوان به نام "لکسی" است که با واقعیت‌های سخت زندگی، از جمله از دست دادن برادر کوچکترش و تحمل دردهایی که دلش را می‌سوزاند، روبرو می‌شود. او به توصیه‌ روان‌پزشکش به نوشتن خاطرات خود می‌پردازد و این فرصت را به خوانندگان می‌دهد تا با ماهیت عمیق عشق، از دست دادن، و تجربه‌ی چالش‌های زندگی آشنا شوند. کتاب خرین باری که می‌گوییم خداحافظ با زبانی ساده و روان، داستانی پر از احساسات را به ما ارائه می‌دهد. اگر به دنبال یک کتاب با داستانی شگفت‌آور و در عین حال غنی از مفاهیم عمیق هستید، آخرین باری که می‌گوییم خداحافظ گزینه مناسبی برای شماست.

در بخشی از کتاب آخرین باری که می گوییم خداحافظ می‌خوانیم

ما به‌سمت شمال، به‌طرف خیابون اُاستریت، می‌ریم. حالا کاملاً تاریک شده و برف سبکی داره می‌باره و روی چراغ‌های خیابون می‌شینه. ما چند لحظه‌ی کوتاه باهم حرف می‌زنیم: آب‌وهوا (سرد مثل همیشه)، خانم ماهانی (جالبه، مثل همیشه)، و برنامه‌های دانشگاه (هنوز منتظریم نامه‌های پذیرشمون بیاد). بعدش می‌ریم به‌طرف قبرستون ویوکا، حصار آهنی سیاهش در امتداد لبه‌ی جاده‌ست و پشت اون قبرها، درخت‌های قدیمی ‌و آرامگاه‌هایی با سنگ‌های بلند دیده می‌شه.

همین‌طور که داریم رد می‌شیم، من و استیون حرفمون تموم می‌شه. استیون دوباره سرفه‌ای می‌کنه، قیافه‌ش یه‌دفعه می‌ره توی هم، شروع می‌کنه می‌گه: «لِکسی...» می‌گم: «می‌دونم نباید به تو زنگ می‌زدم، ولی هیچ‌کی دیگه نبود. متأسفم. دوباره پیش نمی‌آد.» با عصبانیت می‌گه: «معلومه که باید به من زنگ می‌زدی، ما هنوز هم دوستیم، نیستیم؟ فکر می‌کردم هنوز دوستیم.

پیشنهادهایی برای دوست‌داران کتاب آخرین باری که می گوییم خداحافظ

اگر شما هم به خواندن کتاب‌های داستان و رمان علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم حتما کتاب‌های زیر را که در فیدیبو به راحتی در دسترس شما هستند، مطالعه کنید.

• کتاب همخونه نویسنده مریم زهرا ریاحی
• کتاب وقتی قوها پیر می شوند نویسنده خدیجه شریعتی
•  کتاب دوستش داشتم ویسنده آنا گاوالدا